-
5 نکته بسیار جالب درباره خواب که احتمالا نمیدانستید!!
ویکیپدیای فارسی در تعریف خواب میگوید:
خواب کاهش ناگهانی جریان خون در زمان استراحت است به طوری که فعالیت بدن و ذهن کم شود و توهمهای بینایی جایگزین تصاویر واضح واقعی بشوند. در بین پستانداران، پرندگان، ماهیان و دیگر جانوران مراحل خواب و بیداری وجود دارد. خواب برای سلامت و بهزیستی بدنی و روانی انسانها و جانوران اهمیت دارد.
خواب چنان موضوع مهمی است که در تمام فرهنگها به آن اشاره شده است. اما گویی در ذهن بسیاری از ما، این مفهوم بسیار مهم، چندان جدی گرفته نمیشود و به راستی که بسیاری از مشکلات روانی ما، از همین خواب نامناسب به وجود میآید. از آنجایی که خود من خیلی خواب نامنظمی دارم و بارها به خودم قول دادم، آن را بهبود بدهم، از امروز بیشتر به سراغ موضوعاتی پیرامون خواب میرویم.
در این نوشته به توضیح 5 نکته میپردازیم که احتمالا شما هم مانند من از آنها بیاطلاع هستید با محوریت … خواب!
بسیاری از مردم از خواب میترسند!
باور بکنید یا نه بسیاری از افراد هستند که از این که خوابشان ببرد میترسند. کلینوفوبیا یا (سومنیفوبیا) یک جور ترس شدید و غیرمنطقی از به خواب رفتن است.
افرادی که اصطلاحا به آنها کلینوپیک میگوییم افرادی هستند که ترسهای مختلفی را ممکن است داشته باشند. خیلی از آنها از این میترسند که شب کابوس ببینند و یا رختخوابشان را خیس کنند. بسیاری از آنها از اختلالات خواب میترسند یا متاهلین زیادی هستند که میترسند با خر و پف کردن از چشم همسرانشان بیافتند.
نوع بسیار شدید کلینوفوبیا هم هست که فرد از مرگ در خواب میترسد. البته این ترسی است که بسیاری از افراد دارند (چون خواب و مرگ بسیار در ظاهر شبیه هم هستند) ولی نوع شدید آن که مانع از خواب آرام میشود، جزئی از کلینوفوبیا محسوب میشود. یک وبلاگ کوچک هست که درباره این بیماری بیشتر توضیج داده است.
البته، اگرچه غیرمعمول است، ولی قابل درک است که چرا چنین ترسهایی به وجود میآید. تنبیهات مادری که فرزندش را به خاطر مواردی چون شبادراری نمیبخشد، یا مثلا شنیدهها از در خواب مردنهای همسن و سالان پیرمردی تنها، چیزهای عجیبی نیستند. چیزهایی که میتوانند آرامش یک خواب آرام را از چشمان ما بربایند.
خوابگردها در خواب موجودات خطرناکی نیستند
بسیاری بر این باورند که خوابگردها موجوداتی غیرقابل پیشبینی یا خطرناک مسحوب میشوند. باور عامه بر این اصل استوار است که بیدار کردن کسانی که در خواب راه میروند، با خشم و خشونتی غیرقابل وصف و نوعی وحشیگری خاص همراه است. از آنجا که یک خوابگرد مانند یک فرد هیپنوتیزم شده، از دنیای اطراف خود بیخبر است، در بسیاری از موارد، حتی متوجه نیست که به اطرافیان خود آسیب میزند.
اما بگذارید شما را با واقعیت روبرو سازیم. عمدتا این افراد از خواب بیدار نمیشوند، ولی اگر بیدار شوند بسیار کم پیش میآید که از خود وحشیگری نشان دهند. آنها بیشتر خجالت میکشند و کمی هم گیج میشوند که چندان غیرطبیعی نیست.
بیدار کردن این افراد عموما نه تنها خطرناک نیست، بلکه به آنها کمک میکند که کمکم این رفتار را ترک کنند. حالا بماند که ممکن است در خواب گردی به خودشان هم صدمه بزنند یا مثلا از جایی سقوط کنند!
رفتار خشونتآمیز بیشتر به این خاطر بروز میکند که اطرافیان سعی میکنند به هر نحوی آنها را بیدار کنند. این در حالی است که بیدار کردن آنها اصلا کار راحتی نیست و آنها تمایلی به بیدار شدن ندارند. توصیه ما به شما این است که با حرکات آرام، آنها را به سمت تختشان هدایت کنید. این طوری یا دوباره آرام میخوابند، یا به آرامی بیدار میشوند و درباره زمان و مکان از شما سوال میکنند.
دیگر رکورد بیدار ماندن در کتاب رکوردهای گینس، ثبت نخواهد شد
در کتاب رکوردهای گینس، بیشتر زمان بیخوابی به نام پسری 17 ساله به نام رندی گاردنر ثبت شده است. این پسر آمریکایی توانست در سال 1964 رکورد 264 ساعت، بیخوابی را به نام خود ثبت کند. گاردنر توسط تعداد زیادی از پزشکانی که، بر روی بیمارانی که مشکل بیخوابی دارند تحقیق میکردند، زیر نظر بود. هر چند رکورد او باز هم شکسته شد اما گینس در سال 1989 قانونی را به تصویب رسانده بود که دیگر رکوردهایی، این چنینی را ثبت یا پرونده آنها را بررسی نخواهد کرد.
یکی از مشکلاتی که برای تشخیص رکورد این دسته افراد وجود داشت این بود که افرادی که آنان را زیر نظر داشتند نمیتوانستند بفهمند که آیا این افراد واقعا بیدار هستند یا اینکه با چشمان باز به خواب رفته اند. اگر دقت کرده باشید زیاد پیش میآید که در ظاهر بیدار هستید ولی بعدا که دقت میکنید میبینید چیزی را به یاد نمیآورید!
در هر حال گینس، بر طبق تصمیمی، واقعا درست، دیگر به پرونده کارهایی که مستقیما برای سلامتی انسان مضر هستند رسیدگی نمیکند و رکورد بیدار ماندن برای همیشه به نام رندی گاردنر به یادگار ماند.
ساعت طبیعی فوقالعاده جذاب بدن
تا حالا شده است حس کنید که صدای آلارم موبایل را شنیدهاید، در حالی که هنوز چند دقیقهای به زنگ زدنش مانده است؟ معمولا وقتی خواب هستیم این اتفاق زیاد میافتد. اگر برای شما هم این اتفاق افتاده است بهتر است سر تعظیم فرود بیاورید جلوی دوست عزیزمان، آدرنوکورتیکوتروپین!
این هورمون عزیز، اگر خیلی اسم پرطمطراقی دارد اما بسیار کوچک ولی در عین حال موثر است. این هورمون مدتی قبل از زمانی که باید از خواب بیدار شوید ترشح میشود و یک کمک بسیار بزرگ به شما میکند!
این هورمون ( adrenocorticotropin ) به صورت ارادی ترشح میشود. در حقیقت کافی است شما به خودتان القا کنید که باید در فلان ساعت خاص بیدار شوید. خود به خود بیدار میشوید.
اگر به این موضوع علاقهمند هستید، یک مقاله عالی از ایندیپندنت این مسئله را بیشتر تشریح کرده است. اگر به کارایی این روش شک دارید، باید بدانید من به صورت تجربی ( بدون اطلاع از این هورمون ) توانستم بدن خودم را برای بیدار شدن در ساعت 4:30 صبح آماده کنم و به دانشگاه بروم! زمانی که من دانشگاه میرفتم، روزهای دانشگاه رفتنم کاملا ثابت نبود برای همین عادت دادن بدنم اصلا کار خوبی نبود. من هیچ وقت به غیر از روزهایی که ساعت 4:30 باید بیدار میشدم، ساعت 4:30 از خواب بیدار نشدم. adrenocorticotropin را قبلا برای مواجهه با رویدادهای استرسزا میشناختند. اما دانشمندان حالا به این نتیجه رسیدند که این هورمون یک کاربرد فوقالعاده هم دارد. شما را از شر استرسهایی که از ترس خواب ماندن به سراغ شما میآید نجات میدهد! در حقیقت دانشمندان با بررسی این هورمون در بین کسانی که میدانستند توی فلان ساعت خاص باید بیدار شوند، و کسانی که بدون هشدار قبلی در آن ساعت بیدار شدند به این نتیجه رسیدند. میزان آدرنوکورتیکوتروپین در دسته اول بسیار بیشتر بود. فکر کنم شما هم به نکته جذاب این قضیه پی بردهاید!
فقط 4 روز. فقط 4 روز کافی است!
زیاد هم بامزه نیست! شما فقط 4 روز نیاز دارید نخوابید تا دیوانه شوید! بعد از 4 روز، همه افراد حتما متوهم خواهند شد پس اگر شما هم میخواهید اطرافیانتان را سرگرم کنید، با توهم زدن و بیان توهمهای بامزهتان آنها را شاد سازید.
نمونه مشهور این قضیه همین رفیق قدیمی خودمان رندی گاردنر است. رندی در محیطی کنترل شده و زیر نظر تعداد زیادی پزشک متخصص اقدام به بیدار ماندن کرد. بعد از 4 روز، سایه جنون بر سر او افتاد و توهمات آغاز شد. او دچار اختلال هویت شده بود و خود را بازیکنی آفریقایی – آمریکایی به نام پل لاو میپنداشت که موفق شده بود برنده جایزه Rose Bowl در فوتبال شود!
توهم فقط به او مربوط نبود. Brit Tony Wright در سال 2007 یازده روز (266 ساعت) بیدار ماند. فقط 4 روز برای او کافی بود تا او به توهم افتاد. او در دفتر خاطرات خود، به این مسئله اشاره کرده است که بعد از 4 روز، موجودات داستانی در مانیتورش با هم دیگر میرقصیدند. این در حالی است که چنین برنامهای هیچگاه در صفحه نمایش او به نمایش در نیامد.
اگرچه استناد به این دست موارد به خاطر واقعیت حدیثی بودن آنها چندان علمی نیست، ولی تعداد بسیار زیاد مشکلات و اختلالاتی که بیخوابی برای طولانی مدت در فرد ایجاد میکند، احتمالا ما را از این تجربیات پرخطر برحذر میدارد. بدن ما، سیستمی فوق دقیق است که در سیکل کاری خود، احتیاج مبرمی به خواب درست دارد. چیزی که ما این روزها زیاد به آن توجه نداریم.
من همچنان بی امضاء
برچسب برای این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
- شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
- شما strong>نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
- شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن