اوضاع و احوال کلاً عجیب است. مثلاً خلبان هواپیمای توپولف تا پیش از آتش‌سوزی هواپیما روس بود. چندان که خود رئیس سازمان هواپیمایی کشور گفته بود...
اوضاع و احوال کلاً عجیب است. مثلاً خلبان هواپیمای توپولف تا پیش از آتش‌سوزی هواپیما روس بود. چندان که خود رئیس سازمان هواپیمایی کشور گفته بود: «خلبان روسی شرکت‌ تابان باید مجازات شود.» اما اخبار تلویزیون یک خلبان ایرانی را نشان داد و با او گفت‌وگو هم کرد.
از طرفی وزیر راه هم در تلویزیون گفت که چون یک مسافر حالش بد بوده، خلبان به خاطر حس انسان‌دوستانه‌اش به‌ناچار هواپیما را در شرایط نامساعد فرود آورده و سانحه رخ داده است.
1- آموزش زبان فارسی در 10 دقیقه. بشتابید. با یک سانحه و اندکی جراحت و آتش‌سوزی، فارسی را مثل زبان مادری بیاموزید.
2- زن: سلام آقای خلبان.
خلبان: علیک‌سلام. شما چه‌طوری اومدین توی کابین؟
زن: با خونسردی و با استفاده از در کابین.
خلبان: خب امرتون؟‌
زن: من بچه‌م دستشویی داره.
خلبان:‌خب ببرین توالت هواپیما سرپاش بگیرین.
زن: آخه دستشویی پره. لذا خواهش می‌کنم طی یک عمل انسان‌دوستانه گازشو بگیرین مارو زودتر با هواپیما بکوبین زمین.
خلبان: چشم خواهر.
***
این تازه یک بخش از اوضاع و احوال عجیب است. در شرایطی که همه مردم مملکت درگیر قرار گرفتن در خوشه‌ها برای گرفتن اعانه و یارانه هستند، روزنامه‌های ورزشی شده مثل بولتن داخلی آزمایشگاه. هر روزنامه‌ای را باز می‌کنی، بحث داغ نمونه ادرار قهرمانان ملی و افتخارآفرینان ورزشی و تقویت‌کنندگان غرور میهنی مطرح است.
یکی می‌گوید فلانی جای فلانی نمونه آزمایشگاهی داده و یکی می‌گوید نخیر بنده دوپینگ نکرده‌ام و قس‌علی‌هذا. لذا متمنی است مسئولان ذی‌ربط هرچه سریع‌تر این مبحث بودار نمونه‌های آزمایشگاهی قهرمانان وزنه‌برداری را جمعش کنند.
ما تازه فهمیده‌ایم که بعد از بلند کردن وزنه و گرفتن مدال، باید به نمونه‌های آزمایشگاهی این ورزشکاران، دلاوران و نام‌آوران هم افتخار کنیم و درواقع حیثیت‌مان یک‌طوری به مثانه ایشان ارتباط پیدا می‌کند.
حالا ما هیچ، اقلاً جماعت روزنامه‌نگار یک فکری به حال قشر کارگر بکنند. فکر کنید بعد از یک روز سخت کاری چند بنده خدا می‌خواهند سر ساختمان غذا بخورند. یک روزنامه پهن می‌کنند که بشود سفره غذایشان. انصافاً با این تیترها و موضوعاتی که روی سفره هست، آبگوشت از گلوی آدم پایین می‌رود؟