«شارل آندره ماري دوگل» يا مارشال دوگل، آخرين فرانسوي از نسل نظاميان فرانسوي بود كه بر مسند قدرت نشست. آنكه همچون سلف قدرتمند خويش، ناپلئون بناپارت، از دل ناامني و بي‌ثباتي سال‌هاي پس از جنگ به قدرت رسيد و وقتي در مسند نشست نه خوي نظامي‌گري را به كناري گذاشت و جامه سياست‌ورزي پوشيد كه اين دو خوي را با يكديگر تركيب كرد تا جمهوري پنجم فرانسه را براي هميشه تثبيت كرده باشد. ژنرال دوگل در فضاي پس از جنگ جهاني دوم و آن هنگامي كه هراس از كمونيسم صورتي آشكار مي‌يافت و فضاي جنگ سرد مي‌رفت كه شكل گيرد، فرانسه ضعيف شده در جنگ را به گونه‌اي هدايت كرد كه شبح سرخ راهي به اين سرزمين نيابد.
دوگل به جاي مارشال پتن كه او هم ژنرالي نظامي بود و البته در حكومت‌گري خوي نظامي‌گري را بر سياست‌ورزي ارجح مي‌دانست، نشست. پايه‌هاي حكومت چهارساله «ويشي» كه توسط مارشال پتن و در كوران جنگ جهاني دوم بنا نهاده شده بود، با پايان جنگ فروپاشيد و ژنرال دوگل با اين شعار از ميدان جنگ جهاني به كشور بازگشت: «كارهاي بزرگ تنها از مردان بزرگ ساخته است و مردان هنگامي بزرگ مي‌شوند كه بخواهند و اراده كنند» اينچنين بود كه در ميان سرگرداني مردم فرانسه خسته از جنگ دوگل به جاي پتن نشست و از او همان‌گونه استقبال شد كه چندي قبل‌تر از مارشال پتن. دوگل بر جاي پتن نشست و فرانسه پاي در جمهوري پنجم گذاشت و حكومت‌گري 22‌ساله ژنرال را مشاهده كرد. حكومتي كه از ابتدا با سياست‌ورزي و فراخواني مردم به همه‌پرسي براي تشكيل مجلس موسسان آغاز شد و در ادامه نيز راه سياست را پي گرفت. چه آن هنگام كه دوگل راي مخالف مردم فرانسه اعمال به تغييرات مورد نظر او را در قانون اساسي ديد و به آساني پذيرفت و چه آن زمان كه نظر مردم فرانسه بر حكومت‌گري يك دوگل محدود قرار گرفت، ژنرال را با نشان دادن و به رخ كشيدن خوي نظامي‌گري كاري نبود كه دوگل براي تثبيت دموكراسي و جمهوري فرانسه به ميدان آمده بود.