چند عدد باور نكردني‌!

1-1- سرجيمز جينز، اخترشناس‌ مشهور انگليسي‌، در كتاب‌ مهيج‌ خود تحت‌ عنوان‌ جهان‌ پيرامون‌ ما جدول‌ زير را نقل‌ مي‌كند:
* عمر زمين‌ در حدود 000 , 000 , 000 , 3 سال‌
* عمر حيات‌ در روي‌ زمين‌ بيش‌ از 000 , 000 , 300 سال‌
* عمر بشر در روي‌ زمين‌ بيش‌ از 000 , 300 سال‌
* عمر دانش‌ اخترشناسي‌ در حدود 000 , 3 سال‌
* عمر اخترشناسي‌ به‌ وسيله‌ي‌ دوربين‌ نجومي‌ در حدود 300 سال‌
اين‌ صف‌ آرايي‌ اعداد، آشكارا ما را به‌ ياد كوتاهي‌ عمر بشر در روي‌ زمين‌ مي‌اندازد، و نشان‌ مي‌دهد كه‌ بشر، براي‌ كشف‌ جهان‌ با وسيله‌اي‌ مؤثرتر از چشمان‌ خود، فرصت‌ بسيار كوتاهي‌ داشته‌ است‌. همچنين‌، نسبت‌ تاريخ‌ مدون‌ (كه‌ در حدود پنج‌ هزار سال‌ قدمت‌ دارد) به‌ مجموع‌ دوره‌ي‌ عمر بشر در روي‌ زمين‌ بسيار ناچيز است‌؛ وانگهي‌، مي‌توان‌ گفت‌ دوره‌اي‌ كه‌ بشر در طي‌ آن‌ نسبت‌ به‌ وضع‌ خود كنجكاو شده‌ حتّي‌ كوتاه‌تر از اين‌ است‌.

منابع‌ ما براي‌ فهم‌ تاريخ‌

1-2- تاريخ‌ قديم‌، يعني‌ سرگذشت‌ خود ما از قديم‌ترين‌ زمانها تا عصري‌ كه‌ دوره‌ي‌ باستان‌ تاريخ‌ پايان‌ مي‌پذيرد (يعني‌ قرن‌ ششم‌ ميلادي‌)، به‌ مراتب‌ طولاني‌تر از دوره‌هاي‌ بعدي‌ تاريخ‌ است‌. اما تاريخ‌ قديم‌ به‌ ما فرصت‌ مي‌دهد كه‌ تجارب‌ بشر را در هر مرحله‌ مورد بررسي‌ قرار دهيم‌؛ انسان‌ مي‌تواند ادبيات‌ خوب‌ يا ادبيات‌ بد، واقع‌بيني‌ در هنر يا هنرمندي‌ بدوي‌، استبداد و دموكراسي‌، كارهاي‌ عظيم‌ فكري‌ و معنوي‌، و فساد را با هم‌، ملاحظه‌ كند. همچنين‌ واضح‌ است‌ كه‌ تاريخ‌ قديم‌ مدتها پيش‌ به‌ پايان‌ رسيده‌ است‌ و اكنون‌ مي‌توانيم‌ نتايج‌ را با خونسردي‌ بررسي‌ كنيم‌. هيچ‌ دوره‌اي‌ از تاريخ‌ نيست‌ كه‌ تا اين‌ اندازه‌ طولاني‌ و كامل‌ باشد و چنين‌ فرصتي‌ در اختيار ما بگذارد.

1-3- مهم‌ترين‌ منبعي‌ كه‌ در اختيار نويسندگان‌ تاريخ‌ قديم‌ قرار دارد مدارك‌ كتبي‌ است‌. اين‌ مدارك‌ به‌ سه‌ قسمت‌ عمده‌ تقسيم‌ مي‌شوند. موثق‌ترين‌ مدركها، عبارتند از سنگنبشته‌ها، يعني‌ هزاران‌ تخته‌ سنگي‌ كه‌ روي‌ آنها فرمانها، عهدنامه‌ها، و مطالب‌ مشابه‌ نوشته‌ شده‌اند. خروارها پاپيروس‌ - يعني‌ كاغذ باستاني‌ - قسمت‌ دوم‌ را تشكيل‌ مي‌دهد؛ اين‌ كاغذها نيز هم‌ عصر وقايع‌اند و به‌ ويژه‌ از لحاظ‌ تاريخ‌ اجتماعي‌ و اقتصادي‌ مصر (كه‌ محل‌ عمده‌ي‌ كشف‌ پاپيروسهاست‌) داراي‌ اهميت‌ بسيارند. ادبيات‌ باستاني‌، بدين‌ ترتيب‌ محفوظ‌ مانده‌ است‌ كه‌ راهبان‌ قرون‌ وسطي‌ (كه‌ استنساخ‌ آنها را به‌ عهده‌ي‌ همت‌ گرفته‌ بودند و بدان‌ وسيله‌ فرهنگ‌ قديم‌ را حفظ‌ كردند) بعضي‌ آثار را بيشتر ترجيح‌ مي‌دادند. بديهي‌ است‌ كه‌ اين‌ نسخه‌هاي‌ خطي‌ در زمان‌ حيات‌ مؤلفان‌ آنها نوشته‌ نشده‌اند و غالباً اشتباهاتي‌ دارند، اما نسخه‌هاي‌ خطي‌ قرون‌ وسطي‌، به‌ انضمام‌ سنگنبشته‌ها و پاپيروسها، مهم‌ترين‌ منبع‌ كتبي‌ ما براي‌ بررسي‌ دوران‌ باستان‌ به‌ شمار مي‌روند، اگر چه‌ تنها قسمت‌ كوچكي‌ از مجموع‌ نوشته‌هاي‌ اصلي‌ را تشكيل‌ مي‌دهند.

در سالهاي‌ اخير، معلومات‌ ما در نتيجه‌ي‌ علم‌ جديد باستان‌شناسي‌ به‌ مراتب‌ افزايش‌ يافته‌ است‌. هر ساله‌ به‌ سبب‌ كاوشهاي‌ بسيار در سرزمينهاي‌ مختلف‌، ساختمانها، مجسمه‌ها، و ظرفها مدركهايي‌ در اختيار ما قرار مي‌گيرند، و اطلاعاتي‌ كه‌ از آنها به‌ دست‌ مي‌آوريم‌ نه‌ تنها به‌ معلومات‌ ما مي‌افزايد، بلكه‌ بيشتر اوقات‌، بطلان‌ عقايدي‌ را كه‌ سابقاً درست‌ مي‌پنداشتيم‌ به‌ ثبوت‌ مي‌رساند و دريچه‌هاي‌ تازه‌اي‌ به‌ روي‌ ما مي‌گشايد. ثابت‌نبودن‌ تحقيقات‌ تاريخي‌ نيز يكي‌ از جنبه‌هاي‌ مجذوب‌ كننده‌ي‌ آن‌ است‌. اگر همه‌ي‌ مطالب‌ گفته‌ شده‌ و همه‌ي‌ كارها به‌ انجام‌ رسيده‌ باشد، سود مهمي‌ كه‌ از باستان‌شناسي‌ عايد مي‌شود اين‌ است‌ كه‌ به‌ معلومات‌ ما درباره‌ي‌ زندگي‌ اجتماعي‌ و هنري‌ اقوام‌ باستان‌ مي‌افزايد و مدارك‌ كتبي‌ را تكميل‌ مي‌كند؛ و اين‌ خود كمال‌ اهميت‌ را دارد.

در روزگار باستان‌،
دانشمندان‌، در نتيجه‌ي‌ بررسي‌ دقيق‌ كوزه‌ها و جنس‌ و آرايش‌ آنها، و چينه‌هايي‌ كه‌ در آنها يافت‌ شده‌اند، و همچنين‌ در نتيجه‌ي‌ مقايسه‌ با محلهاي‌ ديگر، توانسته‌اند تاريخهايي‌ نسبي‌ و تقريباً دقيق‌ از آنها و ساير اشيايي‌ كه‌ با آنها يافت‌ شده‌اند به‌ دست‌ دهند. مثلا وجود اشياي‌ مصري‌ در كرت‌ دوره‌ي‌ مينويي‌، و بر عكس‌، ما را قادر مي‌كند به‌ اينكه‌ با كمك‌ تقويم‌ مصري‌، تاريخ‌ يك‌ واقعه‌ي‌ پيش‌ از ميلاد را در دوره‌ي‌ باستان‌ تعيين‌ كنيم‌.
چنان‌ كه‌ امروزه‌ در خاور نزديك‌ معمول‌ است‌، مردم‌ خانه‌هاي‌ خود را از خشت‌ و بر شالوده‌اي‌ از سنگ‌ مي‌ساختند. سنگهاي‌ باقي‌مانده‌ تكامل‌ خانه‌سازي‌ و عمارات‌ عمومي‌ را نشان‌ مي‌دهند؛ اما با گذشت‌ روزگار، خشتها دوباره‌ خاك‌ مي‌شدند، و مردم‌، به‌ جاي‌ آنكه‌ بقاياي‌ ساختمان‌ را به‌ جاي‌ ديگر ببرند، خانه‌هاي‌ سابق‌ را تسطيح‌ مي‌كردند و منازل‌ تازه‌اي‌ بر روي‌ آنها مي‌ساختند. بدين‌ ترتيب‌، ممكن‌ بود تپه‌اي‌ به‌ وجود آيد و خانه‌ها، قصرها، جواهرات‌، و اشياي‌ ديگري‌ در لايه‌هاي‌ گوناگون‌ مدفون‌ شود. از آنجا كه‌ كوزه‌هاي‌ سفالين‌ از ابزارهاي‌ معمولي‌ خانوادگي‌ بودند، هميشه‌ مقدار فراواني‌ از آنها در محلهاي‌ قديم‌ به‌ صورت‌ شكسته‌ به‌ دست‌ مي‌آيد، و اين‌ خود باعث‌ مي‌شود كه‌ بتوانيم‌ تاريخهايي‌ براي‌ اشياي‌ ديگر بيابيم‌. دانشمندان‌، در نتيجه‌ي‌ بررسي‌ دقيق‌ كوزه‌ها و جنس‌ و آرايش‌ آنها، و چينه‌هايي‌ كه‌ در آنها يافت‌ شده‌اند، و همچنين‌ در نتيجه‌ي‌ مقايسه‌ با محلهاي‌ ديگر، توانسته‌اند تاريخهايي‌ نسبي‌ و تقريباً دقيق‌ از آنها و ساير اشيايي‌ كه‌ با آنها يافت‌ شده‌اند به‌ دست‌ دهند. مثلا وجود اشياي‌ مصري‌ در كرت‌ دوره‌ي‌ مينويي‌، و بر عكس‌، ما را قادر مي‌كند به‌ اينكه‌ با كمك‌ تقويم‌ مصري‌، تاريخ‌ يك‌ واقعه‌ي‌ پيش‌ از ميلاد را در دوره‌ي‌ باستان‌ تعيين‌ كنيم‌.