نگاهي به تاريخ نمايش درايران

دكتر احمد محمدي


قدمت نمايش درايران رااگر بخواهيم از دوران قبل از اسلام شروع كنيم، بايد بحث خود رااز نمايش‌هاي آئيني كه به تحقيق معلوم نيست ازچه زماني درايران شروع شده به داستان سوگ سياوش وكين ايرج معروف گرديده است و ظاهرأ بنابرآنچه درآثار برجاي مانده از ادبيات كهن ايران و شاهنامه فردوسي و اشاره‌هائي كه در بعضي از كتب تارخي ايران آمده(1)، اين مراسم هرسال در زماني معين برگزار مي‌شده است، و در دوره اسلامي چون با سنت‌ها و آئين‌هاي «گبركان» مخالفت مي‌شد به تدريج رنگ اسلامي گرفت و با روي كارآمدن مذهب تشيّع به تعزيه حسين عليه‌السلام و يارانش تغيير شكل داد. درباره زمان شروع تعزيه ميان محققان اختلاف نظر هست، گروهي به استناد اشاره تاريخ ابن‌كثير شامي معتقدند كه اين مراسم از زمان حكومت سلسله ديالمه (معزالدوله ـ 352 هجري قمري) در ايران آغاز گرديده، و گروهي را عقيده برآن است كه تعزيه درايران به گونه‌اي كه باميزان تئاترنويسي تطبيق كند از دوره صفويان شروع شده و آنچه قبل ازاين دوره وجود داشته نوعي عزاداري و نوحه‌سرائي بوده است.
بهرحال تعزيه يكي از مراسم نمايشي ايران است كهتا امروز راه خود راادامه داده، منتهي پس از عهد قاجاريه و پيدايش تئاتر جديد و تحكيم اساس آن بازارش از رونق افتاده تابه‌حدي كه امروز جز درميان روستاها و شهرك‌هاي دورافتاده اثري ازآن نمي‌بينيم، و اگر گاهي درهنگام عزاداري ماه محرم در شهرهاي بزرگ مراسم تعزيه‌اي برپا گردد، مشتريان آن مردمي از عوام‌الناس هستند.




منظره‌يي از شبيه‌خاني و مراسم ساده تعزيه درايران ـ اثر ويدانباخ در سالهاي 78-1277 ه.ق

ازميان نمايش‌هاي غيرمذهبي ايران كه امروز هم اثري ازآن مي‌بينيم، بايد نقالي و خيمه‌شب‌‌بازي را نام برد. نقالي را نيز به حقيقت نمي دانيم كه ازچه تاريخ درايران آغاز شده است،‌و اطلاع ما براجراي اين گونه مراسم درقبل ازاسلام منحصر است به اشاراتي كه دركتب تاريخ و ادب ايران شده، مثل شاهنامه فردوسي، يا منظومه‌هاي نظامي گنجوي و تاريخ سيستان و تاريخ بخارا و الفهرست ابن‌النديم كه درهريك از آنها اشاره‌اي مي‌يابيم براينكه داستانهاي حماسي و بزمي ايراني قبل ازاسلام ميان مردم به وسيله قصه‌گويان منتشر مي‌شده و ازهمين راه به دورة بعداز اسلام رسيده و مايه‌اي براي نظم قسمتي از داستانهاي شاهنامه، ويس‌ورامين، خسروشيرين و هفت گنبد و جز آنها گرديده است، ليكن پس ازاسلام آثار فراواني وجود دارد كه مارا برچگونگي اجراي اين گونه مراسم در ادوار مختلف اسلامي راهبري مي‌كند، به خصوص كه برخي از داستانهاي اين نقالان، چون داستان سمك عيار، قصه فيروزشاه، (داراب‌نامه بيغمي)،‌ دراب‌نامه طرسوسي، اسكندرنامه و اميرارسلان عينأ در هنگام نقل اززبان نقال ضبط شده و برجاي مانده است.



هنر نقالي كه عبارت است ازخواندن يا بيان وقايع حماسي ياداستانهاي عشقي، درايران قبل ازاسلام با موسيقي همراه بوده است و چون در دين اسلام موسيقي از محرمات به شمار مي‌رفت در دوره اسلامي فقط نقل داستان باقي ماندو توسعه يافت و تقسيمات و شعبي پيدا كرد. درسه قرن اوليه اسلامي كار نقالان بيان داستان‌هاي حماسي و ملي گذشته ايران بود، ليكن از اوايل قرن پنجم هجري نقالان خود افسانه‌پرداز شدند و چنانكه گفتيم افسانه‌هاشان با همان صورت و سبكي كه بيان مي‌شد اغلب به رشته تحرير مي‌آمد.
در دوره مغول نقالي و قصه‌گوئي به سوي افسانه‌هاي شبه حماسي و مذهبي گرائيد و درعهد صفوي نقالي رواجي فوق‌العاده يافت و شعبه‌هاي آن، چون قصه‌خواني،‌شاهنامه‌خوان �� �، حمله خواني (حمله حيدري)، روضه‌خواني، سخنوري و جزآن درميان مردم رايج شد. در دوره‌هاي قاجار نيز كار نقالي همچنان رونق داشت و پس از تأسيس قهوه‌خانه(2) درايران مركز نقالان به قهوه‌خانه‌ها منتقل شد.
در تاريخ نمايش ايران نقال درخشان‌ترين چهره نمايشي است و بعضي از آنان دركار خويش مهارتي عجيب داشته و درشمار هنرمندان اصيل بوده‌اند. كار اين گروه مردم هنرمند بسيار مشكل و دقيق بوده است، زيرا بي‌استعانت از هيچ وسيله‌اي و فقط با قدرت بيان و هم‌آهنگ ساختن حركات چهره و دست با كلام، حوادث قصه رابدانگونه مي‌بايست درنظر شنونده مجسم كنند كه احساساتش برانگيخته شود. وازآن گذشته چون منظور از نقالي سرگرم كردن شنونده وايجاد هيجان است، ناچار نقال بايد كه خالق داستانهاي جذاب نيز باشد.



خيمه‌شب‌بازي يا تئاتر عروسكي نيز يكي ديگر از مراسم نمايشي ايران است كه با تئاتر شباهتي زياد دارد و در حقيقت تئاتري است كه بازيگران آن را عروسكهاي پنبه‌اي و پارچه‌اي و چوبي تشكيل مي‌دهند، بازيگران بي‌جاني كه درميانه صحنه به اراده آنكه سرنخ رادردست گرفته و درپس صحنه ايستاده است حركت مي‌كنند.
درباره اصالت اين بازي و اينكه آيا بومي ايران بوده و يااز كشوري ديگر به اينران آمده به درستي چيزي نميدانيم و به هرحال اگر به قول نظامي گنجوي اعتماد نمائيم بايد قبول كرد كه لعبت‌باز و لعبت‌بازي هنري است كه در زمان بهرام‌گور به اين كشور آمده و مقبول مردم شده است(3).
نمايش عروسكي در ايران چنانكه بايد تحول نيافت و به كمال نرسيد و درهمان هيئت عوامانه خود باقي ماند زيرا اديبان و هنرمندان با دانش، چون آنرا كاري پست و درخور عوام مي‌دانستند، براي پيشرفتش دست به كاري نزدند، و در نتيجه داستانهاي آن ثبت نشد و اما امروز تنها به چند نمايشنامه عروسكي مثل: پهلوان كچل،‌سليم‌خان، عروسي پسر سليم‌خان، چهار درويش، حسن كچل،‌بيژن و منيژه و پهلوان پنبه، واقفيم(4).


تصويري از شبيه امام خوانها