ریشه لغوی
چینه شناسی یا Stratigraphy از دو واژه یونانی stratos به معنی چینه (لایه – طبقه) و کلمه graphos به معنی نگاشتن ترکیب شده است و علمی است که اصولا از روابط موجود بین طبقات سنگهای رسوبی بحث می‌کند.



دید کلی

* مطالعات چینه شناسی از یک طرف مبتنی بر شناخت توالی طبقات رسوبی در زمانهای مختلف زمین شناسی به منظور پی بردن به تاریخ حوادث زمین و تکامل موجودات بوده ، از طرف دیگر تغییرات جانبی رخساره‌ها در مکانهای مختلف را بررسی می‌نماید که به وسیله آن با وضع جغرافیایی گذشته زمین در هر زمان آشنا می‌شویم.

* بطور کلی در مطالعات چینه شناسی حوادث مختلف زمین (مانند پدیده‌های ولکانیسم ، گرانیتیزاسیون ، رسوب گذاری ، دگرگونی و ...) مورد بررسی قرار می‌گیرد.

* امروزه به عبارت ساده منظور از علم چینه شناسی ، مطالعه و شناخت رخساره‌ها در زمانها و در مکانهای مختلف و ارتباط آنها با یکدیگر می‌باشد.


تاریخچه علم چینه شناسی

* در سال 1500 میلادی لئوناردو داوینچی (1519-1452 میلادی) صدفهای فسیل شده را در شمال ایتالیا پیدا کرد. وی متوجه شد که این صدفها در نواحی دریایی وجود دارند. این لایه‌ها را بعدا استنو مطالعه کرد و به این واقعیت پی برد که این صدفها به علت پوسته شکننده خود نمی‌توانسته‌اند مسافت زیادی را طی کرده باشند. همچنین وی متوجه شد که در بین لایه‌ای فسیل‌دار ، لایه‌ای فاقد فسیل وجود دارند. داوینچی حدس زد که طغیانهای فصلی رودخانه‌ها موثرتر از یک طغیان جهانی هستند.

* بی شک یکی از پیشگامان علم چینه شناسی که خدمات ارزنده‌ای به این علم کرد، نیکلاس استنو محقق برجسته دانمارکی مقیم شهر فلورانس بود. استنو به چند واقعیت مهم پی می‌برد، او متوجه شد که مطالعه یک لایه رسوبی بسیار مهم می‌باشد، چرا که دانه‌ای سنگینتر و سپس دانه‌ای ریزتر ته نشین می شوند و هر تغییر در این کمیت‌ها موجب لایه بندی می‌شود. وی این واقعیت مهم را بیان کرد که یک سری لایه که دارای مجموعه‌های تخریبی و فسیلی هستند با هم انباشته نشده‌اند بلکه لایه‌های پایینی قدیمی‌تر از لایه‌های بالایی هستند و بر همین اساس وی اصل روی هم قرار گرفتن لایه‌ها را بیان کرد.

* در سال 1723 یک طبیعت شناس انگلیسی به نام جان وودوارد لایه های رسوبی شمال فرانسه و انگلستان را بر اساس صدفهای مشابه تطابق داد. در سال 1870 شیمیدان برجسته فرانسوی لاووازیه به ارزش تعیین سن توسط فسیلها و همچنین به ارزش آنها در تعیین شرایط محیط گذشته پی برد.

* بر اساس اصل یکسان گرایی Uniformitarianism جیمز هاتن ، در سال 1905 ، جی کی اصل «زمان حال کلید گذشته است» را عنوان کرد. یعنی با مطالعه حوادث امروزی زمین شناسی می‌توان در گذشته زمین نیز این حوادث را پیدا کرد. امروزه این اصل را Principle of Actualism می‌نامند که برای معادل فارسی این اصل می‌توان اصطلاح حال معیاری را به کار برد.



انشعابات علم چینه شناسی

* چینه نگاری زیستی :
در قلمرو این رشته از چینه نگاری ، سن لایه‌ها و چینه‌ها توسط فسیلهای شاخص تعیین و انطباق چینه شناسی صورت می‌گیرد.

* پالینوستراتیگرافی:
پالینوستراتیگرافی نیز انشعابی از چینه نگاری زیستی است که بر اساس تقسیمات زمانی دانه‌های گرده فسیل بنا شده است.

* چینه نگاری سنگی :
که مبنای مطالعات چینه شناسی لیتولوژی سنگها و لایه است.

* چینه نگاری زمانی :
که در آن زمان‌های زمین شناسی و همچنین خواص سنگ شناسی نیز مورد مطالعه قرار می‌گیرد.

* چینه نگاری شیمیایی :
که مطالعات چینه شناسی بر مبنای شناخت عناصر شیمیایی موجود در سنگها و تغییرات نسبی آنها در زمانهای مختلف با توجه به رخساره‌های مربوطه است.

* چینه نگاری مغناطیسی :
که تغییرات شدت میدان مغناطیسی زمین و جهت میدان مغناطیسی در ادوار مختلف زمین شناسی در این روش اساس کار است.

* چینه نگاری رسوبی :
خواص رسوب شناسی طبقات ، توالی آنها و تغییرات رسوبی اساس مطالعه این علم می‌باشد.

* چینه نگاری آب و هوایی :
از چینه‌ها و لایه‌ها در این روش با توجه به ایزوتوپ O18 به O16 به عنوان شاخص های درجه حرارت و تعیین کننده نوع آب و هوا استفاده می شود.

* چینه نگاری زلزله‌ای :
که در آن امواج زلزله‌ای و انتشار آنها در لایه‌های مختلف زمین مبنای انطباق چینه شناسی قرار می‌گیرد.

* چینه نگاری اکتشافی :
روشی که در آن با استفاده از چینه شناسی افق‌های مربوط به ذخایر اقتصادی نظیر نفت ، گاز طبیعی و معادن مختلف را کشف می‌نمایند.

* __چینه نگاری کمی :
که مطالعه سکانس‌ها و کمیت آنها ، شمارش لایه‌ای وار را می‌توان در این روش خلاصه نمود.

* چینه نگاری اقتصادی :
در این روش تعیین سن نسبی افق‌ها و رگه‌های معدنی ، وضع ساختمانی مخازن نفت ، سن نسبی و نوع سنگ پوشش ، سنگ مخزن و غیره مشخص می‌شود. بطور کلی چینه شناسی اقتصادی و اکتشافی هدفهای مشترکی را دنبال می‌نمایند.




کاربرد علم چینه شناسی

* علم چینه شناسی نقش مهمی در زمینه‌های مختلف زمین شناسی اقتصادی دارد. از این علم در حفاریهای مربوط به ذخایر نفت و آب و همچنین در کشف کانسارهای رسوبی و تعیین سن نسبی رگه‌های معدنی استفاده می‌نمایند.

* در حفاریهای مربوط به آبهای زیرزمینی نیز برای شناسایی چگونگی وضع ساختمانی و یافتن طبقات غیر قابل نفوذ و عمق سطح ایستابی از چینه شناسی استفاده می شود.

* علم چینه شناسی کمک شایانی به کشف کانسارهای رسوبی از قبیل بوکسیت ، سولفورها، نیتراتها ، فسفاتها ، خاک نسوز (کانی‌های رسی) ، زغال سنگ و از این قبیل ... که هر یک تحت شرایط خاص رسوبی در ادوار مختلف زمین شناسی تشکیل شده است، می‌نماید. به عنوان مثال وجود کانسار بوکسیت در پرمین بالایی ایران معرف شرایط مطلوب برای تشکیل این کانسار است. بنابراین کشف کانسار بوکسیت در نقاطی که سنگهای پرمین بالایی وجود دارد، امکانپذیر است. همچنین مطالعات چینه شناسی معلوم داشته است که ژوراسیک زیرین و میانی در ایران غربی و مرکزی دوره گسترش بیشتر و وسیع تر تشکیلات ذغالی است.

ارتباط چینه شناسی با سایر علوم

* علم چینه شناسی ، تاریخ حوادث زمینی را بر ما معلوم می‌دارد. بنابراین ، می‌توان گفت که این علم تقریبا با تمام علوم زمین شناسی کم و بیش در ارتباط است. در این مورد فسیل شناسی اساس و پایه علم چینه شناسی به شمار رفته ، این دو رشته رابطه نزدیکی با یکدیگر پیدا می‌کنند.

* در اصل پیوستگی لایه‌های رسوبی ، شناسایی خواص سنگ شناسی هر رخساره ، چینه شناسی را با علم سنگ شناسی مربوط می‌کند سرانجام رویهم قرار گرفتن طبقات که ممکن است در اثر عوامل تکتونیکی تغییر کرده باشد، جهت یافتن طبقات همزمان و ایجاد تطابق چینه شناسی بین آنها ، علم تکتونیک را با چینه شناسی مربوط می‌کند. علاوه بر اصول نامبرده می‌توان از روی قواعد و قوانین رسوب شناسی ابتدا و انتهای تشکیل یک طبقه رسوبی را دقیقا تعیین کرد.