جعفر ابراهیمی در گفتگو با خبرنگار مهر به این‌که بچه‌ها از پند و اندرز خوششان نمی‌آید، گفت: از آنجا که بچه‌ها از مستقیم‌گویی خوششان نمی‌آید، قصه، قالب مناسبی است تا هم به آنها آموزش دهد و هم آنان را از دنیای واقعی دور کند و قوه تخیل‌شان را پرورش دهد. به همین خاطر، قصه تاریخ مصرف ندارد و همیشه باقی می‌ماند و همراه انسان است چرا که انسان‌ها به قصه نیاز دارند.
نویسنده کتاب «جوری جورتان»،   وجود لایه‌های متعدد را دلیل ماندگاری یک قصه دانست و افزود: قصه‌هایی با ما رشد می‌کنند و بزرگ می‌شوند که لایه لایه باشند. به این معنی که بچه‌ها لایه‌های سطحی را درک می‌کنند و بزرگ‌تر‌ها از کشف لایه‌های عمیق‌تر و پنهان لذت می‌برند. برای مثال اگر هنوز پدر و مادرها برای بچه‌های خود قصه شنگول و منگول را می‌گویند به این خاطر است که این داستان، چند لایه دارد.
به گفته ابراهیمی، قصه‌گویی، متفاوت با قصه‌نویسی است. در قصه‌گویی، ارتباطی مستقیم میان قصه‌گو و مخاطب وجود دارد و همه چیز براساس حس و حال شنونده و حوصله او شکل می‌گیرد. پدران ما این هنر را داشته‌اند که مخاطب خود را بشناسند، اما مادران و پدران امروزی این هنر را از یاد برده‌اند و در زندگی خود آن را برای فرزندانشان به کار نمی‌برند.
شاعر مجموعه «آسمان ابری نیست» کتاب را  قالب مناسبی برای ثبت و ضبط قصه‌ها دانست و افزود:  کتاب، قالب مناسبی برای ثبت و ضبط قصه‌هاست اما آن‌قدر توزیع کتاب نامناسب است که بچه‌ها و خانواده‌هاشان نمی‌توانند به راحتی به کتاب‌ها دسترسی داشته باشند. پس بهتر است متولیان فرهنگی، کتابخانه‌ها را تجهیز کنند. بی‌گمان تجهیز کتابخانه‌ها به ما کمک می‌کند تا کتاب راحت‌تر در اختیار بچه‌ها قرار گیرد. آن وقت می‌بینیم تلویزیون بیشتر بچه‌ها را جذب می‌کند یا کتاب؟ وقتی تلویزیون در دسترس است و کتاب نیست چه انتظاری می‌توان داشت؟
ابراهیمی، فلسفه قصه را آماده ساختن کودک برای رویارویی با زندگی و رمز و رازهای آن و تاثیرگذاشتن بر ناخودآگاه او برشمرد و گفت: استفاده ابزاری از فن قصه‌گويی با تاكيد بر ارزش‌هـای اخلاقی، دینی و اجتماعی است که به سـلامت کودک و در نهایت جامعه، کمک بسیار می‌کند و ما با ترویج فرهنگ قصه‌گویی در میان خانواده‌ها می‌توانیم به یکی از موثرترین راه‌ها برای انتقال  شیوه‌ها و ارزش‌های زندگی به کودکان دست پیدا کنیم.