برای تو وخویش
چشمانی آرزو میکنم
که چراغ ها و نشانه ها را در ظلماتمان ببیند
گوشی
که صداها و شناسه ها را
در بیهوشیمان بشنود
برای تو و خویش روحی که این همه را در خود گیرد و بپذیرد
و زبانی که در صداقت خود
ما را از خاموشی خویش بیرون کشد
و بگذارد
از آن چیزها که در بندمان کشیده است
سخن بگوییم