در مساجد چين دو نوع معماري ديده مي شود:
1- معماري به سبك خاور نزديك، كه در منطقة شمال غربي از جمله گزين ژيانگ كه در آن اقليتهاي متعددي-بويژه مسلمانان- زندگي مي كنند.

2-معماري كه بر پايه معماري سنتي چين است و با عقايد و عبادات اسلامي تطبيق يافته است. در اين مقاله معماري نوع دوم مورد بحث قرار مي گيرد.

اين مساجد به تعداد زياد در منطقة وسيعي از كشور، مانند شهرهاي شن كيانگ و هاربين در شمال شرق، تاكونمينگ در جنوب غرب و از لانژه و يين چوان در منطقة رود زرد عليا، تا شهرهاي سرحدي شانگهاي و كوان ژو و گوانگ ژو (كانتون) پراكنده است. بيشتر مسلمانان مليت هويي دارند كه يكي از بزرگترين اقليتها در چين امروزي است، و جمعيت آن در سال 1990 هشت ميليون و 500 هزار نفر بوده است.

اسلام براي اولين بار در نيمة قرن هفتم م. از طريق شهرهاي بندري گوانگ ژو و كوان ژو در ساحل جنوب غربي و بعداً از طريق زميني از آسياي مركزي به چين وارد شد. در اولين لشكر كشي قطيب ابن سلم الباحيلي به سوي شرق- در اوايل قرن هشتم م.- است كه ممكن است اولين مسجد در كاشي (كاشغر) ديه چنگ (يوركان) بنا شده باشد، و پس از چهار تا پنج قرن با گرويدن تدريجي مردم در ايالت گزين جيانك به دين اسلام اكثريت را مسلمانان تشكيل داده اند.

در مساجد سبك چيني با مهارت زياد از امتزاج «سبك مساجد خاور نزديك» با «سبك محلي» در نهايت، سبك كاملاً مشخص و مستقلي پديد آمده است.



زمينة تاريخي و فرهنگي جاده هاي ابريشم، شرق و غرب را چه از راه خشكي و چه از راه دريا به هم متصل مي كرده است. راه خشكي را جادة عطر و ادويه نيز ناميده اند. شناسايي راه خشكي اولين بار در سال 139 ق.م. توسط ژانگ كيان، فرستاده اي از جانب امپراتور به غرب، صورت گرفته است و بعدها محل عبور كاروانهاي تجار، فرستادگان و نمايندگان از آسياي ميانه و آسياي غربي، و حتي از امپراتوري روم قرار گرفت. اين راه كه از چانگان (كه امروز گزيان ناميده مي شود) شروع مي شد و از طريق ارومكي و كاشي(كاشغر) و سپس با عبور از سمرقند يا بلخ به مرو و تيسفون و پالميرا (سوريه) و بالاخره به تير (لبنان) مي رسيد. راه دريا در غرب، از بندر صيرفي در خليج فارس شروع و سپس به ماسكال در درياي عمان و سپس از دور تا دور شبه قاره هند عبور مي كرد و سپس از تنگة مالاكا نيز مي گذشت و به بندرهاي گوانگ ژو و كوان ژو ختم مي شد. قسمتي از راه كه بين چين و هند قرار دارد- به خصوص در اثر رفت و آمد هيئتهاي مذهبي چيني به امكنة مذهبي هند- توسط زائران بودايي و پس از قرن هفتم م. به وجود آمده است.

وقتي جادة شرق به غرب كشيده شد، كاروانهاي زيادي از تاجران كه اكثراً ايراني و عرب بودند به چين راه يافتند، و حتي بسياري از آنها در سرزمين چين اصلي مستقر شدند. بر حسب روايات تاريخي بين سالهاي 651 تا 798م. تعداد 37 سفير از طرف مسلمانان به چين اعزام شده است. به اضافه، در حدود 4000 چشم آبي (خارجياني كه بر خلاف چينيها سياه چشم نبودند) در منطقه چانگان پايتخت سلسلة امپراتورهاي تانگ زندگي مي كردند. به اين خارجيها اجازه داده شده بود كه در محله هاي مخصوص زندگي كنند. از اواخر قرن هفتم م. جنگهاي بي پاياني در قسمت غربي رخ داد كه از اين قبيل لشكر كشي قطيب ابن مسلم باحيلي به شرق (و بعدها به خليفه هاي عباسيان) بود. از آنجايي كه راه خشكي امنيت كافي نداشت، به تدريج متروك مي شد و راه دريا اهميت مي يافت. از قرن نهم م. به بعد، شهرهاي ساحلي مانند گانگ ژو و كوان ژو و بعدها يانگ ژو و هانگ ژو رونق بسياري يافتند. در كوان ژو دكه هاي جواهر و ادويه فروشي فراوان بر پا شد. در آن زمان هزاران «رنگين چشم» در محله هاي مخصوص خود در اين شهرها مي زيستند. هر چند كه در قرن پانزدهم م. سواحل چين از طرف دزدان دريايي به شدت تهديد شد و بنابراين راه دريا نيز متروك شد.



مسلمانان چين و فرهنگ آنها اولين مسلماناني كه به چين رفتند، ابي وقاص و سه نفر همراهان وي بودند. ابي وقاص و همراهان وي، نمايندگان مدينه، در سال 632م. از راه دريا به چين سفر كردند. آنان بعد از رسيدن به كوان ژو، عازم شانگان شدند كه در آنجا مورد پذيرش امپراتور قرار گرفتند. گفته شده است كه به نامبرده اجازة ساختن سه مسجد؛ يكي در شانگان و ديگري در جيان نينگ (نان جينگ امروزي) و سومي در كوان ژو داده شد. معلوم نيست كه آيا بالاخره اين مساجد ساخته شده است و يا خير. ابي وقاص، پس از شانگان در كوان ژو مستقر شد. مقبرة او و يكي از همراهانش در كوان ژو بنا شده است كه آنرا مي توان قديمترين بناي اسلامي در چين دانست. دو نفر همراهان ديگر وي، در كوان ژو زندگي كرده اند و مقبرة آنها در اين محل بازسازي شده است. از قرن هشتم م. به بعد- زماني كه مسلمانان به آسياي غربي و مركزي نفوذ كردند- مسلمانان بيشتري به چين سفر كردند. رنگين چشمها- از جمله اعراب- در محلات خود مساجد و مقبره هايي (مشابه مسلمانان در شهرهاي اسلامي) بنا كردند. مسلمانان مقيم چين به تدريج راه و روش چيني را پذيرفتند: لباسهايي به سبك چيني در بر كردند، به زبان چيني سخن گفتند و حتي اسامي چيني براي خود انتخاب كردند و درعين حال به شعائر اسلامي خود وفادار ماندند.



گسترش اسلام در چين چين در زمان سلسلة يوآن (1280-1368م.) وكمي قبل از آن، شاهد افزايش مسلمانان بود، و اسلام يكي از اديان بزرگ چين شد. وقتي سواران چنگيز خان و سپس هلاكو به طرف غرب حمله ور شدند (1219-1258م.) مسلمانان زيادي در مسير تهاجم آنها، يا به سپاهيان مغول پيوستند و يا به داخل چين مهاجرت كردند. مسلماناني كه به طرف غرب مهاجرت كرده بودند بيشتر در گزين ژيانگ سكنا گزيدند و حتي بعضي از آنها تا عمق ايالات گانزو و نينك گزيا رخنه كردند. در تحت حكومت سلسلة مغولي يوآن در تمامي شهرهاي بزرگ چين سربازخانه هايي وجود داشت كه از سربازان نژادهاي مختلف در آنها يافت مي شدند و اكثريت آنها مسلمانان بودند. اين سربازان، در شهرهاي مزبور مستقر شدند، خانواده تشكيل دادند و مجامع اسلامي متعددي در بيشتر نقاط كشور تاسيس كردند. به اضافه مردماني از نژادها ومليتهاي ديگر به اسلام گرويدند.

اين سربازان مسلمان، از مذاهب اسلامي گوناگون بودند و هر يك مجامع و مساجد خود را در مجامع و مساجد خود را در محلهاي مخصوص خود بنا كردند. اصل محلهاي زندگي آنها هنوز در بعضي نقاط چين باقي است.



تحول و تكامل معماري مساجد به سبك چيني (قرون 7-10م.)
از مساجد اين دوران مدارك مضبوطي در دست نيست و آثاري از آنها يافت نشده است. ولي اگر منارة هوآيي شنگ سي در كوان ژو – مربوط به قرن دهم م.- و بقاياي بناي مسجد شنگ يوسي در كوان ژو – كه در سالهاي 1009-1010 م. بنا شده است – مقياس قرار دهيم به نظر مي رسد كه سبك معماري مساجد در اوايل تنها انتقال سبك غربي به شرق بوده است و يا ممكن است ساختمانهاي آن زمان ساختمانهاي موقتي و ساده اي بوده است كه ارزش ذكر و شرح آنها در مدارك تاريخي آن زمان و يا امكان باقي ماندن با گذشت زمان نداشته است.



سعي در ادغام سبكها در اين دوران توجه به شهرهاي ساحلي جنوب و جنوب شرقي معطوف شده است. با مشاهدة چهار مسجد مهمي كه از دوران سلسلة امپراتوري سونگ باقي مانده است- هوآيي شنگ سي در گوانگ ژو، شنك يوسي در كوان ژو، ژنگ جيائوسي در هانگ ژو، مسجد يانگ ژو و نيز مسجد سونگ جيانگ كه مربوط به همين زمان است- مي توان تلاش زيادي كه در ادغام احتياجهاي عملي و مظاهر فرهنگي فن معماري غرب با مختصات محلي به كار رفته را مشاهده نمود، و حاصل آن، بناهايي است كه مورد احترام و تكريم مسلمان و غير مسلمان واقع شده است. مسلمانان رنگين چشم كه بومي شده و در عين حال وضع اجتماعي بهتري داشتند، با شرايط فرهنگ چيني سازگار مي شدند. بناهاي مسجد نيز در اين روند استثنا نبود و سعي در ادغام دو فرهنگ در همديگر در آنها مشهود است. بروز علايم خارجي اين مساعي را مي توان به شكل ذيل خلاصه كرد:

1- چرخش محور بنا و در بزرگ ورودي شبستان اصلي نمازگزاران: در سنت چيني، بناهاي مهم معمولاً رو به جنوب بود و محور اصلي ساختمان از جنوب به شمال ممتد مي شد و فضاهاي باز در انتهاي آن داده مي شد. آنگاه ورودي قدامي به طرف جنوب قرار مي گرفت. حال آنكه صحن بزرگ نمازگزاران طوري ساخته مي شد كه آنها بتوانند به طرف مكه نماز بگذارند و بنابراين قرار گرفتن ورودي اصلي در طرف شرق ايجاب مي كرد كه محور مركزي بنا چرخش داشته باشد. در هوآيي شنگ سي و شنگ يوسي اين چرخش به طور سريع و ناگهاني به نظر مي آيد. سرسراي ورودي و شبستان بزرگ هر يك در محور خاص خود قرار مي گرفتند. آنها از لحاظ ديدگاه سنتي چين هريك بنايي جداگانه به نظر مي رسد. هر چند در مسجد يانگ ژو يا در مسجد سونگ جيانگ، در ورودي ديگري در جلوي نمازخانة اصلي قرار داده شده است. اين نوع مدخل از شكلهاي غالب، در محور شرقي و غربي است. در عين حال ساير عناصر به طور هم آهنگي ادغام شده است.

2- مناره ها، اتاقكهاي رويت هلال ماه و سر در مسجد: قديميترين مناره (ستقل) در هوآيي شنگ قرار دارد. بدنة صاف پلكانهاي داخلي آن در معماري چين سابقه ندارد و بي شك از غرب چين اقتباس شده است. بعدها مناره هاي بلند مستقل از بناي اصلي و به سبك عبادتگاههاي چيني (پاگودا) ساخته شد كه نمونه هاي معدودي از آن شناخته شده است. در شنگ يوسي مناره اي ايوان دار كه بي شك از خارج چين اقتباس شده است، يافت مي شود و اين تنها مناره اي از اين نوع است كه سه منظوره مي باشد: مناره، محل رويت ماه و سر در ورودي. بناهاي سه منظوره- به شكل فوق- در اين زمان رايج بوده است كه گاهي مجاور خيابان و به عنوان ورودي اصلي به كار مي رفته است. مسجد ماجي ياهو در نينگ گزيا هويي از اين قبيل است. اين قسمت مستقل است، ولي در اغلب موارد قبل از صحن اصلي (نمازخانه) قرار مي گيرد، كه نمونة آن مسجد سونگ جيانگ در شانگهاي است. سبك معماري اين بناها در ابتدا نامشخص بود ولي بعدها با طرحهاي ظريف بنا مي شد.

3-محراب و گنبد: نوع سقف محراب در مسجد شنگ يوسي معلوم نيست و با در نظر گرفتن طرح مربع آن و با مقايسه با ساير مساجد كه در اين دوران ساخته شده است، احتمالاً داراي گنبد بوده است. سقف محراب ژن جياسي در مسجد سونگ جيانگ، با مصالح بنايي ساخته شده و روي آن الوارهاي چوبي قرار گرفته است. اولي شش ضلعي و هرمي شكل، ولي دوم به شكل سقف با سراشيبي دو طرفه است. اين نوع سقفها از طرحي به جهت اقليم مرطوب در اين قسمت كشور چين ساخته شده و از طرف ديگر مظهر معماري چين سنتي است. زيرا نوع سقف يكي از ويژگيهاي محلي معماري چين بوده است. در هر دو قسمت محراب را نشان مي دهد. در مساجد شمال و شمال غرب چين كه آب و هواي خشكي دارند گنبد، پوشش خوبي ندارد. شاخص بودن آنها از جهت ارتفاع نيست بلكه از لحاظ شكل آنها مي باشد.



مساجد نمونه
مسجد «هوآيي شنگ سي» (ياد بود رسول اكرم (ص)) در «گوانگ ژو» (كانتون) و ايالت «گوانگ دونگ» كه به {مسجد مناره دار}« گوانگ تاسي» نيز مشهور است. اين مسجد قديميترين مسجد موجود در چين محسوب مي شود. ابي وقاص كه مبلغ اسلام بود در سال 632م. در دوران «سلسله تانگ» به چين آمد. او در گوانگ ژو مستقر شد. اين بندر يكي از فعالترين بنادر تجاري جنوب شرقي آسيا و مركز تجمع تجار خارجي مخصوصاً ايرانيان و اعراب بود كه از آسياي مركزي و غربي مي آمدند. مي گويند كه ابي وقاص در حومة غربي اين بندر مسجد هوآيي شنگ سي را بنا نهاده است. ولي به احتمال قوي اين مسجد در اواخر دوران سلسلة تانگ و يا اوايل دورة «سونگ» (قرن نهم تا دهم م.) ساخته شده است. گرچه مكرراً تعمير و تجديد بنا شده ولي محل اصلي مسجد تغييري نكرده است.

ورودي اصلي، بر طبق سنت چيني رو به جنوب است. با ورود از مدخل اصلي كه به خيابان «گوانگ تا» باز مي شود وارد سرسراي طولاني و بستة باريكي مي شويم كه به در بزرگ ديگري منتهي مي شود، كه بر فراز آن كتيبه اي با چهار حرف ديده مي شود به اين مفهوم: ديني كه دستورات رسيده از اديان ديگر را بسيار گرامي مي دارد.

در نزديكي و در عقب در بزرگ داخلي، سردري دو طبقه وجود دارد كه آن را «اتاقك رويت هلال ماه» مي نامند و در قرن هفتم م. بنا شده است. بنا خوش تناسب و شكيل است و بر فراز آن سقفي با دو شيب (سبك چيني) قرار دارد كه داراي دو لبه (طره) مي باشد. ديوارهاي ضخيم با ميل ملايم به طرف خارج كه حالت استحكام به آن مي دهد، و حال آنكه دريچة نورگير تزييني و ظريفي در زير طره (لبه سقف) دارد. اتاقك رويت ماه به طرف فضاي باز و بزرگي قرار دارد؛ اين حياط دور تا دور توسط ستونهايي محدود شده است و در انتهاي آن شبستان بزرگ قرار دارد. در اين نوع بنا، سبك چيني كاملاً مشخص است، كه در آن فضاهاي باز و سرپوشيده، به ترتيب در پي هم در طول يك محور مركزي قرار دارد. هر چه از ورودي اصلي دور مي شويم قسمتهاي مهمتر بنا قرار دارد. ولي به اقتضاي آداب نماز، محور شبستان اصلي به طور عرضي از شرق به غرب است و مدخل اصلي در سمت شرق قرار دارد. تالار فعلي با سيمان مسلح بازسازي شده است.

مناره: اين قسمت كه در قرن دهم م. بنا شده است، مشهورترين قسمت بنا و به طور مستقل، در قسمت غربي مدخل اصلي به صحن نمازخانه قرار گرفته است. اين ستون آجري مدور، به ارتفاع 3/36 متر است كه با گنبدي بلند پوشيده شده است. بر خلاف پرستشگاه چينيها، اين برج فاقد تيرهاي چوبي در اطراف آن است. دو راه پلة آجري در جهت مخالف هم به طور مارپيچي در ديوارة داخلي وجود دارد كه با روش معماري سنتي چين با طور واضح مغايرت دارد. زيرا در معابد، قبل از سلسلة سنگ راه پلة آجري به ندرت مشاهده شده است. دلايلي وجود دارد كه وارد شدن اين نحوه معماري، توسط مسلمانان به چين را ثابت مي كند. چون اين مناره بلندترين ساختمان در شهر تا عصر جديد بود، با جايگاه موذن كه سقفي فلزي بر بالاي آن قرار گرفته است شاخصترين نقطة شهر بود. و نيز براي راهنمايي كشتيها از آن استفاده مي شد و از اين جهت نام «كوانگ تا» به آن داده اند.