مديريت بيوريتم

Biorythm Management




با توجه به تئوري بيوريتم زندگي هر انسان از تولد تا مرگ همانند زنجيره اي بي انتها ازسيلكهاي جسمي، عاطفي وفكري تشكيل يافته و در دوره هاي مختلف زماني، مراحل هرسيكل به حالات مثبت و منفي تبديل مي‌شوند.

از طرفي انسانها در زندگي اجتماعي و سازماني و يا حتي به طور انفرادي با سيكلهايمذكورمواجه مي‌باشند و همراه با آن نسبت به برقراري ارتباط افقي و يا عمودي در محيطخانواده،اجتماع وياسازمان اقدام مي‌نمايند.چنانچه وضعيت وحالات سيكلهاي فوق كه حول محورزمان نوسان مي‌كنند توسط مديران سازماني شناسايي شوند،نحوه رفتار و برنامه‌هاي از قبلتعيين شده را مي‌توان براي زير دستان آن‌ها به مرحله اجرا گذاشت. در روزهاي بحراني تصميم گيريهاي مهم براي مديران مناسب نيست و بهترين زمان اجراي مديريت (مديريت كردن) موقعي است كه هر سيكل در اوج مثبت خود باشد. ضمناً هنگامي‌كه مرحله هر سيكل عوض مي‌شودآن روز,روز بحراني همان سيكل است كه بهتر است مديران آن را هم درخود وهم در پرسنل خود تشخيص دهند.

نكته مهم اينجاست كه بايد توجه داشت كه مراحل اين سه سيكل دائم در حال تكرار بوده و يكديگر را در بسياري از اوقات قطع مي‌كنند و زماني كه هر سه سيكل در ناحيه مثبت قرار گيرند، احتمال موفقيت در آن بيشتر از ساير مواقع است، لذا شناخت اين روزها براي مديران بسيار مهم مي‌باشد. و در بقيه حالات نيز مي‌توان تشخيص دادكه انجام كدام كاري نتيجه مطلوبي را مي‌تواند داشته باشد.



تئوري بيوريتم


توضيح تئوري بيوريتم را با اين سوال آغاز مي‌كنيم، آيا پيش آمده تا حالا سوالاتي از خود بپرسيد كه نمي‌دانم چرا اينقدر خسته ام، چه اتفاقي افتاد كه نمي‌توانم خوب فكر كنم، چرا با فلاني چنين برخورد كردم, چرا از كارم بيزار شده ام، چرا انرژي و توان انجام كار را ندارم، چرا با همكارم دعوا كردم، چقدر فراموش كار شده ام، چقدر احساس ضعف مي‌كنم و غيره كه براي هر كسي اعم از مدير، كارمند، كارگر وغيره پيش مي‌آيد كه در واقع قبل و يا بعد از آن خود در وضعيت ديگري به سر مي‌برد، مثلاً چند روز قبل به وي حواس پرتي حاكم بود ولي بدون تغيير محسوس در زندگي وي امروزحواس او جمع است؛ و يا هفته قبل از ديدن همكاران، درختان كنار خيابان، رئيس خود احساس نشاط و لذت مي‌كرد ولي امروزه بدون اينكه اتفاق خاصي افتاده باشد,از ديدن آنها احساس نفرت مي‌كند.

در حالات مذكور و يا سايرحالتها كه در زندگي هر كسي اتفاق مي‌افتد، سوالاتي مطرح مي‌شود كه در واقع خود فرد مقصر نيست، زيراكه زندگي هر انسان از تولد تا مرگ همانند زنجيره اي بي انتها از سه سيكل خاص تشكيل يافته است و نيمي‌از هر سيكل در فاز مثبت و نيمي‌ديگر در فاز منفي قرار مي‌گيرند كه عبارتند از :

-سيكل جسمي‌ (Physical cycle )

-سيكل عاطفي (Emotional cycle )

-سيكل فكري (Intellectual cycle )



سيكلهاي تئوري بيوريتم


بيوريتم سيكلهاي فيزيكي (جسمي)، عاطفي و فكري را در زندگي ما نشان مي‌دهد.

بعضي اوقات هر سه سيكل با هم در يك فاز منفي ومثبت قرار دارند. وقتي هر سيكل در فاز مثبت باشند زندگي احساس واقعاخوبي دارد و هنگامي‌كه هر سه سيكل با هم در فاز منفي باشند (يا درحال سوق به سوي فاز منفي باشند) ما احساس نااميدي مي‌كنيم . بيشتر وقتها اين سه سيكل در درجات مختلف فاز مثبت و منفي درارتباط ما با يكديگر متفاوت هستند.شدت فاز مثبت ومنفي حداقل دو باردر سال رخ مي‌دهد. خوب است بدانيم كه وضعيت يا حالات ما در ارتباط با دوره فاز اصلي منفي است. زيرا مي‌تواند به ما كمك كند تا براحساسات خود تسلط يابيم.

سيكل انرژي جسمي‌هر 23 روز كامل مي‌شود كه شامل: نيروي جسمي، هماهنگي بدني، سرعت انجام فعاليت هاوفعاليت هاي بدني مي‌باشد.

سيكل انرژي عاطفي هر 28 روز كامل ميشود كه شامل: خلاقيت، حساسيت، سلامت روحي، ادراك، طرزتلقي، باورها، گرايش ها، نگرش وبينش مي‌باشد.

سيكل انرژي فكري هر 33 روز كامل مي‌شود كه شامل: كاركرد حافظه، سرعت انتقال، قدرت يادگيري، توانايي فكري،قدرت پردازش، چالش فكري، تجزيه وتحليل مسايل، بررسي ومقايسه راه حل هاوانتخاب گزينه بهترين مي‌باشد.

نقاط بسيار مهم (بحراني) هنگامي ‌هستند كه سيكلهاي فردي از فاز مثبت به فاز منفي يا بالعكس تغيير پيدا مي‌كنند.

هنگامي‌كه سيكلها به سمت فاز منفي مي‌روند، اثر آن مثل وقتي است كه شما از يك بزرگراه خارج شده ايد و وانمود مي‌كنيد كه مي‌توانيد با همان سرعت در خيابانهاي شهر رانندگي كنيد، هنگامي‌كه دوره بحراني تغيير جهت مي‌دهد (برعكس ميشود) يك بد بياري است ومثل اين است كه شما وارد يك بزرگراه شده ايد و مجبوريد كه سرعت خود را افزايش دهيد.

توضيحاتي درباره منحني هاي بيورتيم نسبت به محور زمان





فازهاي مثبت و منفي سيكلهاي جسماني، عاطفي و فكري در حول محورزمان




وقتي كه منحني برخي از سيكلها در بالاي حد وسط قرار دارد، مايك تجربه بزرگ در تطبيق حالات (جسمي، عاطفي وفكري) داريم. اگر اين سيكل جسمي‌باشد شما احساس جسماني خوبي خواهيد داشت، براي مثال: اگر شما يك عمل بدني را انجام دهيد بايد داراي انعطاف پذيري بيشتري در كار باشيد. اگر اين سيكل عاطفي باشد، شما در يك حالت خوب قرار خواهيد گرفت و ارتباط شما با ساير مردم مثبت تر خواهد شد. اگر اين سيكل منحني فكري باشد، فرآيند فكري شما با تيزهوشي همراه خواهد بود، ارتباط آسانتر مي‌شود و ممكن است شما درون بيني بيشتري نسبت به مسايل مختلف داشته باشيد.

وقتي كه منحني برخي از سيكلها در پائين حدوسط قرار داشته باشد مايك تجربه بد در تطبيق حالات داريم .اگر اين سيكل منفي منحني جسمي‌باشد، ممكن است شما احساس ضعف و سستي كنيد. اگر اين منحني منفي سيكل عاطفي باشد, ممكن است احساس نگون بختي و خروج ازتنظيم داشته باشيد. اگر اين منحني منفي فكري باشد، فكر مي‌كنيد كه سرگشته شده ايد و در تمركز فكر مشكل خواهيد داشت.

وقتي كه همه سيكلها در حد وسط مبدا زمان باشند، اين يك وضعيت نگران كننده در مطابقت با زندگي فردي مي‌باشد كه مستعدترين روز براي ايجاد حادثه در زندگي مي‌باشد (روزهاي بحراني) واگر حتي دو منحني درحد وسط مبدا زمان در يك نقطه همديگر را قطع كنند اين زمان يك زمان بسيار نگران كننده است. نگراني درقسمت جسمي ‌ممكن است از طريق اينكه شما احساس فرسودگي و از توان افتادگي داشته باشيد بروز كند و دراين حالت پرهيز كردن از تلاش وكوشش جسمي‌توصيه مي‌شود. نگراني در قسمت عاطفي ممكن است از طريق اينكه شما احساس بدخلقي و افسردگي كنيد بروز دهد و در اين حالت پرهيز كردن از آشوبهاي عاطفي، ناسازگاريها و جدلها توصيه مي‌شود. نگراني در قسمت فكري سرانجام از طريق تنبلي فكري بروز مي‌دهد و دراين حالت بهترين كار به تعويق انداختن فعاليت هايي است كه مقداري به تمركز فكر فشار وارد مي‌كنند.

ريتم‌ها قادر به پيشگويي روز حادثه وتفسير حوادث نيستند، آنها فقط مي‌توانند پيشنهاد دهند كه ما چگونه مي‌توانيم از حوادث پيشگيري كنيم و با آنها كارايي را افزايش دهيم. براي مثال پزشكان در مورد طرح هاي عمل پزشكي ومديران مي‌توانند از اين علم در زنجيره برنامه ريزي خود استفاده كنند ولي اين امر به اين كه شما به اين نظريه اعتقاد داريد يا نه بستگي دارد.