در طول 25 سال گذشته، در پی کمرنگ شدن معنویات در زندگانی بشر، نیاز به نوعی بازگشت به معنویت در میان افراد به وجود آمد. اما به دلیل شرایط موجود بر نظام جامعه مدرن می بایست معنویتی جدید که فراخور نیازهای انسان مدرن باشد، تعریف می شد. این معنویت در راستای نیازهای مختلف موجود در نفس انسانی بازتعریف شد تا به گونه ای باشد که محدودیتی ایجاد نکند و در عین حال برای اوقات خستگی و فسردگی روح، برای انسان آرامش و رضایتی مقطعی را ایجاد کند.

مسلما آنچه به عنوان معنویت اصیل از کتب آسمانی در دسترس ما قرار گرفته است، مبانی خاص و ویژه ای دارد و برای سعادت و کمال انسانی، راه و مسیر مشخصی را تعیین کرده که اگر شخص از آن طریق حرکت کند، به سر منزل مقصود خواهد رسید. آنچه مشخص است دستیابی به کمال الهی، امری است که نیازمند ممارست، ریاضت و تربیت نفس است. هیچ انسانی تنها با ارضای نفسانیات نتوانسته به کمال برسد. فلذا این نوع دینداری و معنویت، به دلیل مقتضیات خاص خویش، برای اغلب افراد سخت و غیر قابل قبول است. خصوصا در دنیای امروز که اصل لذت به عنوان یک ارزش تلقی می شود و امکانات مادی بسیاری برای رساندن انسان به اصل لذت، طراحی و تولید شده اند. به نظر می رسد همان کسانیکه چنین تجارتی را به راه انداخته اند، به دنبال رویارویی با نیاز انسان به معنویت، اقدام به تولید و طراحی معنویت های مدرنی کردند که افراد را توسط آن ها سرگرم ساخته و به طور موقت، بر نیازهای معنوی آنها، سرپوش گذارند.
در دنیای امروز که اصل لذت به عنوان یک ارزش تلقی می شود و امکانات مادی بسیاری برای رساندن انسان به اصل لذت، طراحی و تولید شده اند

به دنبال شناخت این نیاز اجتناب ناپذیر در انسانها، برخی از سازمان های جاسوسی، برای سرگرم ساختن افراد و به نوعی جلوگیری از گرایش آنان به سمت ادیان الهی، اقدام به ساختن فرقه های مختلفی کردند. به این ترتیب طی 25 سال گذشته حدود 2500 فرقه جدید طراحی و ساخته شد
طی 25 سال گذشته به دنبال روی آوردن مردم به سوی‌ معنویات سازمانهای جاسوسی به گروههای انحرافی به منظورجلوگیری ازگرایش مردم به سوی ادیان الهی دست فه فرقه سازی زده اند بطوریكه در این مدت 2500 فرقه جدید ساخته شد.
یكی از این ادیان ساختگی، شیطان‌پرستی است كه اشكال گوناگونش شباهت بسیار زیادی با جادوگری (witchcraft) دارد. این فرقه جوانان بسیاری را به سمت خود كشانده و بیش از همه خود را در قالب گروه‌های موسیقی به جوامع معرفی كرده است. این گروه دارای سمبل‌ها و نشانه هایی است که احتمالا همه ما برخی از آنها را مشاهده کرده ایم. از این سمبل‌‌ها به پنتاگرام وارونه، بز بفومت، صلیب شكسته، صلیب معكوس و ضد عدالت می‌توان اشاره‌ كرد. (رجوع کنید به مقاله "این نمادها شیطانی است")
اما اعتقاد اصلی این فرقه مفهومی پوچ و خطرناک است. یعنی نقطه اوج اعتقادات اینان به پوچ انگاری ختم می شود. به این ترتیب هر آنچه برای سایر ادیان، ممنوع است و نوعی رفتار ناهنجار تلقی می شود، برای معتقدان به این فرقه ضروری به نظر می رسد. فعالیت جنسی بی‌حد و حصر، قتل و جنایت، دزدی، مصرف بی‌پروای بدترین انواع مواد مخدر بخشی از این رفتارهاست.
از طرفی بر اساس شواهد گوناگون شیطان‌پرستان در ارتباط مستقیم با سازمان‌های جاسوسی سیا و موساد و محافل زرسالار و زورمدار صهیونیسم جهانی هستند و شكل‌گیری و فعالیت آنان در هر كشوری زمینه‌ای از مخاطرات امنیتی را نیز فراهم می‌سازد.

آنچه بیشتر بر فعالیت اثر گذار این فرقه کمک می کند، بهره گیری از ابزار جذاب و پرطرفدار موسیقی است که با این وسیله به جذب نیروهای جوان در تمامی کشورها می پردازند.
سپس طی یك فرآیند حساب شده آنها را شستشوی مغزی داده و با القای افكار الحادی و پوچ‌انگارانه، آنها را به ابزاری در دست گروه تبدیل می‌كند. توجه به این نكته ضروری است كه تعالیم شیطان‌پرستی بر پایبندی به گروه تاكید داشته و سانترالیزم در این گروه حكم فرماست. بنابراین افرادی مقید و متعصب تربیت می کند و همین مساله به میزان مخاطره آمیز بودن این فرقه، می افزاید.
اما این فرقه مانند بسیاری از نظام های فکری، سردمداران و نمایندگانی دارد که برای افراد معتقد به آن، حالتی از محبوبیت و الگومندی را ایجاد می کنند.
بلك متال، دِد متال، مریلین منسون، كلیسای شیطان، satanic bible، آنتون لاوی و كلماتی از این دست، را می توان نماینده و نشانه ای از این فرقه دانست؛ ممکن است افرادی را دیده باشید كه خود را طرفدار این نام‌ها می‌دانند، موسیقی‌های عجیب و غریب منسوب به این اسامی را گوش می‌كنند، گاهی لباس‌های عجیب و غریب می‌پوشند یا با علامت‌های خاصی كه بر دیوارهای شهر از بزرگراه‌ها گرفته تا خیابانهای فرعی و كوچه پس كوچه‌های محله‌های مختلف، با خط‌های كج و معوج ترسیم شده است مثل 666، علامت ستاره 5 پر (پنتاگرام)، صلیب شكسته و صلیب وارونه برخورد كرده باشید. از اینها گذشته حتما زیاد شنیده اید كه در فلان كشور اروپایی یا امریكا یك عده شیطان‌پرست در یك حركت جمعی آدمی را تكه‌تكه كرده و خوردند یا به كودك خردسالی تجاوز كردند و سپس او را كشتند. علاوه بر این در جامعه خودمان نیز احتمالا شنیده اید که گروههای شیطان پرستی را در پارتی های شبانه یا در مقر خاصی دستگیر کرده اند. یا از تبلیغات و میزان گرایش جوانان به این فرقه، خبرهایی منتشر می شود که همه اینها حاکی از نفوذ گسترئه و روز افزون این فرقه دارد.
آنچه بیشتر بر فعالیت اثر گذار این فرقه کمک می کند، بهره گیری از ابزار جذاب و پرطرفدار موسیقی است که با این وسیله به جذب نیروهای جوان در تمامی کشورها می پردازند

گروهک ها و فرقه های گوناگونی که در دنیای امروز به وجود آمده اند، همگی مربوط به خرده جریان هایی هستند که طی دهه 90 میلادی، به صورت حرکت هایی هدایت شده از جانب قدرتهای غربی و در قالب موسیقی های جذاب، به هدایت و جذب جوانان پرداختند و در کنار این امر اهداف اقتصادی، فرهنگی و امنیتی جایگاه خاص خویش را دارند.
اما دو تعریف برای شیطان پرستی ارائه شده است:
تعریف اول: هر گروهی كه شیطان را به عنوان خدا قبول داشته باشد و آن را عبادت كند، كه معمولاً از آن به عنوان الهه سیاه نیز یاد می‌كنند. تعریف دوم: این تعریف معمولاً توسط بنیادگرایان مسیحی مورد استفاده قرار می‌گیرد. طبق این تعریف گروه‌هایی كه از دین مسیحیت تبعیت نكرده و یا عیسی علیه‌السلام را با خصوصیاتی كه در دین مسیح تعریف شده است، قبول ندارند شیطان‌پرست نامیده می‌شوند. (جامعه‌شناسی شیطان‌پرستی، مریم سعادتی، پایگاه اینترنتی جامعه‌شناسی ایران)
در رابطه با نقطه شروع این تفکر، نظرات مختلفی وجود دارد. عده‌ای دیگر معتقدند كه شیطان‌پرستی رهاورد قرون وسطی در غرب است و به نوعی واكنش انسان غربی مستاصل از سخت‌گیری‌های كلیسا به دینداری است.
نگرش دیگری هم وجود دارد مبنی بر اینکه شیطان‌پرستی را برخی عناصر فاسدالاخلاق با اتكا به گرایش‌های توراتی و پروتستانی به صورت مخفیانه در سال‌های آغازین قرن بیستم و با ویژگی‌هایی همچون گناه‌گرایی، قتل، تجاوزات جنسی، هدم اصول اخلاقی، بی‌توجهی به دیدگاه‌های توحیدی و... پایه‌گذاری كردند. اما آنچه در مورد این فرقه حائز اهمیت است، شکل امروزی و مدرن آن است که در ادامه به تشریح آن خواهیم پرداخت.
ادامه دارد...