مطالعه آسیب‌های انسانی (که جزء آسیب‌های اجتماعی است) از دیرباز مورد توجه متفکران و اندیشمندان اجتماعی بوده است. در این برهه از زمان، رشد جمعیت، پیشرفت علم و فناوری و آموزش آن به دیگر نسلها، تفکیک نقشهای اجتماعی و تقسیم کار اجتماعی سبب شده، تا برای هر چه بیشتر و بهتر برطرف شدن نیازها مؤسسات، نهادها و سازمانهایی پدید آیند. این فرآیند عملاً موجب پیچیدگی در روابط اجتماعی شده است و در این مسیر هر کس که توان گذر و کنار آمدن با این پیچیدگیها را داشته باشد، می‌تواند به سر منزل مقصود رهنمون گردد.

از آنجایی که بخش بزرگی از سخنان عادی در اجتماع را شایعه تشکیل می‌دهد بنابراین اهمیت به آن نیز در خور توجه است. در صحبتهای روزانه با دوستان، همکاران و ... شایعات و غیبتهای زیادی را پخش می‌کنیم و می‌شنویم که گاهی بی‌اساس و گاهی نیز مبتنی بر واقعیت‌اند. اکثر شایعات مملو از محتوا و مطلب‌اند و شدیداً هدف‌دار و برای مقاصد مهم به کار می روند، اما معمولاً نه گوینده از این مقاصد آگاه است و نه شنونده. شایعه‌سازی و شایعه‌پردازی بیشتر در جهان سوم، رواج دارد. مردم این کشورها به خاطر نگرشهای احساسی و کمی اعتماد به دولت‌های خود، اخبار رسانه‌های گروهی را باور ندارند یعنی در واقع دانش اندکی درباره حوادث دارند و تنها از طریق گفتار مردم و شبکه‌های غیررسمی و ارتباط شفاهی، درباره حوادث، به قضاوت می‌نشینند. در این مقاله شایعه از منظر نظری و کاربردی بررسی و کارکردهای آن در جوامع امروزی، بازشناسی شده است.

یکی از آسیبهایی که اخیراً شاهد آن هستیم رواج شایعات است. البته شایعات به مقتضیات زمان و در برهه‌هایی خاص، ماهیتی متفاوت داشته و بنا به نیازها و فراخور حال منابع به وجود آورنده آن، گاهی کمرنگ و در زمانی پر‌رنگ می‌شود. (با مراجعه به اسناد و مدارک موجود، شایعه و انواع آن، نظریات مختلف در خصوص انگیزه‌های انتشار شایعه، عواقب و راهکارهای کاهش آن به طور خلاصه جمع‌آوری شد.)

شایعات با توجه به ماهیت و قدرت تأثیرگذاری آن می‌توانند اضطراب اجتماعی را افزایش داده و میزان بهره‌وری و تولید را کاهش دهند و چرخه اقتصاد را فلج کرده و اعتبار اجتماعی افراد، مؤسسات و کشورها را خدشه‌دار کنند. بعضاً ممکن است شایعه‌ای به طور فوق‌العاده‌ای قوت یابد و آنچنان در اذهان آحاد مردم رسوخ کند که اطلاعیه‌ها و توضیحات منابع رسمی دولتی هم به سهولت نتواند آن را تکذیب و از افکار مردم خارج کند. (افروز، ۱۳۷۶)

شایعه را نباید کاری غیر‌عادی همچون یک پریشان‌گویی عجیب و در عین حال پیش پا افتاده در رفتار اجتماعی معقول بشر انگاشت. بلکه برعکس، اصلی که شایعه بر آن مبتنی است فراگیر است و کاربرد وسیع دارد. تحریفی که شایعه در مسیر خود برای یادآوری، فراموش کردن، تجسم، تخیل و دلیل‌تراشی از خود نشان می‌دهد دقیقاً نوعی تحریف است ‌که در بیشتر ارتباطات انسانی دیده می‌شود. برای مثال، افسانه‌ها، داستانهای دیرپایی از پیروزیها یا حوادثی‌اند که به صورت کانونی در خدمت افتخارات فرهنگی و سنت یک خانواده، قبیله یا ملت درآمده‌اند. انگیزه‌هایی که موجب پایداری افسانه‌ها است و تغییراتی که در طول سالها در آنها به وجود می‌آید اصولاً مشابه همانهایی است که در پخش شایعات ناپایدار وجود دارد. اصولی که دست‌اندرکار تحریف در مورد شایعات عادی‌اند در امور دادگاهها، ابراز تجارب گذشته، بذله‌گویی، شرح حالها، ضرب‌المثلها و کنایه‌ها و استعاره‌ها و حتی در نگارش تاریخ و خلق آثار هنری نیز خودنمایی می‌کنند (دبستانی، ۱۳۷۲).

از نظر اغلب جامعه‌شناسان شایعات اطلاعاتی مبالغه‌آمیز، نادرست و غیرمنطقی است که از فردی به فرد یا افراد دیگر به صورت سلسله‌وار منتقل می‌شود و بیشتر این شایعات را اشخاص بسیار ساده‌اندیش و سطحی‌نگری که عمدتاً شرایط و موقعیتهای اجتماعی نامطلوبی دارند، منتشر می‌کنند. شکی نیست که در شایعات بعضاً ممکن است رگه‌هایی از حقایق نهفته باشد (افروز، ۱۳۷۶).

«شایعه در همه جا و در تمامی طبقات اجتماعی وجود دارد و قدیمی‌ترین رسانه گروهی است. پیش از آنکه نوشتار به وجود آید، گفتار، تنها شیوه ارتباط بود و شایعه خبرها را منتقل می‌کرد، کسانی را خوشنام و برخی را بدنام می‌ساخت و جار و جنجال و حتی جنگ به راه می‌انداخت. امروز نیز، به رغم ظهور روزنامه، رادیو و تحول عظیم رسانه‌های دیداری شنیداری، شایعات خاموش نشده‌اند و عموم مردم کماکان برخی خبرها را دهان به دهان منتقل می‌کنند. پیدایش رسانه‌ها نه تنها نتوانسته است مانع از پخش شایعه شود، بلکه آن را به گونه‌ای تخصصی ساخته است، به طوری که امروزه هر شیوه ارتباطی، محدوده خاصی دارد» (موقر ۱۳۸۰).

وسیله انتقال شایعه، عموماً کلام است. البته گاهی نیز شایعات در روزنامه‌ها به چاپ می‌رسند یا از رادیو پخش می‌شوند. در عین حال، ناشران و مسئولان پخش رادیو، که احساس مسئولیت می‌کنند، در حال آموختن چگونگی حفاظت از رسانه‌های گروهی خود در قبال انتشار شایعات‌اند. از سوی دیگر، اعلامیه‌های بدنام‌کننده و پخش بی‌‌مسئولانه در مطبوعات، مبدل به محملهای متداول انتقال و انتشار شایعات زیان‌آور شده‌اند (دبستانی، ۱۳۷۲).