عوامل جغرافياي نظامي به لحاظ کاربردهاي نظامي و سياسي اهميت خود را نشان مي دهد که در ارتباط تنگاتنگ با اثرات و کارايي عوامل جغرافيايي در عمليات هاي مختلف از جمله عمليات نظامي (نيروهاي خودي و دشمن و مأموريتهاي محوله (حمله، دفاع، عقب نشيني و ...) در جنگهاي هسته اي، کلاسيک و مدرن) و عمليات غير نظامي (کمکهاي انسان دوستانه، امداد و کمک رساني در سوانح طبيعي، جستجو و نجات، مبارزه با باندهاي قاچاق و مواد مخدر و عمليات ويژه انتظامي) مي باشد.

در همين راستا لازم است تأکيد شود که تحليلها در برخورد با نيروها (رزمي/ پشتيباني، زميني، دريايي، هوايي، خاکي و آبي و فضايي) با يکديگر متفاوت است و در تحليل هر کدام، ابتدا بايد به يکسري از پرسشهاي خاص آنها پاسخ داده شود.
براي آناليز ناحيه اي مي توان از شيوه هاي مختلفي استفاده کرد که از جمله آنها (ز، م، پ، د، ر) است که با استفاده از حروف اول هر يک از عناوين موثر و اصلي جغرافيايي، مي توان هر ناحيهاي را مورد تجزيه و تحليل قرار داد.

- زمين اصلي رزم - موانع - پوشش و اختفا
- ديده باني و ميدان آتش - راههاي در دسترس عمليات
بدون تأکيد بر ترتيب آنها، اين پنج اصل اوليه آناليز منطقه عملياتي است.
چهارچوب و قالب آناليز ناحيه اي، بسياري از عوامل جغرافيايي را به لجستيک، امور غير نظامي و ساير موارد قبل از اينکه هر پنج اصل از سوي دشمن بکار گرفته شود، مورد بحث قرار مي دهد و بطور مستمر چنين تجزيه و تحليلي را بايستي بر اساس رخدادهاي جديد و شرايط محيطي بازنگري و به روز درآورد تا يافته هاي آن، همواره از اعتبار برخوردار باشد.

تجارب طولاني مبارزات، جنگها و اجراي طرح هاي نظامي نشان مي دهد در صورتي که فرماندهان، کارشناسان امور نظامي و مشاورين غير نظامي از روي انديشه و بکارگيري اصول و مباني جغرافياي نظامي و تجزيه و تحليل مناسب را در هر گونه طرح ريزي نظامي مورد توجه قرار دهند، برنده ميدان جنگ هستند.