بايد توجه كرد كه طلاق و گسستگي خانواده تاثيري مستقيم و قطعي در بروز رفتار بزهكارانه در جوانان دارد. بولبي(فدایی1368:36) معتقد است جدايي از والدين به خصوص مادر كه موجب ناتواني در برقراري رابطه‌ي عاطفي سالم و صحيح به هنگام بلوغ مي‌شود. هوير نشان داده است كه نزديك به90 درصد از جوانان بزهكاران، منحرف و يا مجرم از خانواده‌هايي هستند كه طلاق باعث شده است تا شيرازه زندگي آنان از هم گسيخته شده و سايه شوم خود را بر سايبان زندگي جوانان طلاق افكنده است(روانپزشکی1363:97).

همچنين بايد در اين تحقيق به اين مسئله بسيار مهم و حياتي در جامعه ايران اشاره كرد كه طلاق هر سال سير صعودي دارد و ميزان طلاق در جامعه ايران رو به افزايش است كه در اين مورد«جامعه شناسان به آنچه كه روانكاوان، روانپزشكان و زيست‌شناسان در مورد علل كجروي مي‌گويند آگاهي دارند و معتقدند كه در واقع اين« عمل اجتماعي» است كه هسته اصلي اين مبحث اجتماعي و جامعه شناختي مي‌باشد، و توجيه اجتماعي بزهكاري و كجروي بايستي هم در فضاي جامعه‌يي كه عمل انحرافي در آن به وقوع پيوسته و هم در چهارچوب روابط متقابل اجتماعي صورت گيرد. (صديق، 1374، 94).

در اين تحقيق تلاش شده است تا هم به عوامل ساختاري و هم موقعيتي در يك جامعه در ايجاد بزهكاري، انحراف و جرم توجه شود و به واقع دیدگاه نظری چارچوبي تلفيقي است و تلاش شده تا از نظريات مختلف جامعه شناسان در حوزه‌هاي آسيب شناسي اجتماعي در ايجاد بزهكاري در يك جامعه كمك گرفته شود و متغيرهاي مختلف در ايجاد بزهكاري مورد بررسي تجربي قرار گيرد. از ديدگاه جامعه شناختي راههاي مختلفي براي مطالعه و بررسي بزهكاري‌ها و انحرافات اجتماعي ارائه شده كه اغلب با هم فصل مشتركي دارند كه تلاش گرديده است بر اساس آن جوانان بزهكار مورد ارزيابي قرار گيرد


زمينه نظری پژوهش
با توجه به اين مسئله كه بزهكاري بعنوان يك مشكل اجتماعي، نظريه‌هاي بسياري را مي‌تواند در برگيرد، لذا در اين مقاله پژوهشي سعي شده است تا با بهره‌گيري از روش تلفيقي نظريه‌ها، عوامل موثر در بزهكاري را بررسي و در ميدان عمل مورد سنجش قرار گيرد و همچنين در پژوهش حاضر مفهوم بزهكاري فرزندان طلاق به عنوان يك پديده اجتماعي مورد تبيين قرار گيرد.

1) تئوري ميدانی كرت لوين
ميدان اجتماعي و رواني(عوامل فردي و محيطي) در گرايش فرزندان طلاق به بزهكاري موثر است. كورت لوين در اين زمينه معتقد است رفتار انساني تابع عوامل مختلف به هم وابسته است و اين عوامل را مي‌توان به دو گونه خصايص شخصيتي و محيطي تقسيم كرد چرا كه رفتار هر فرد تابع آن شرايط محدود زماني و مكاني خاص است كه او در آن زندگي مي‌كند. اين رابطه پويايي تقابل موقعيتي را به وجود مي‌آورد كه رفتار تابع آن است.

به عقيده كورت لوين، ميدان اجتماعي شبكه‌اي است از مواضع نسبي كه اعضا يك گروه آن را اتخاذ مي‌كنند و وابستگي و همبستگي كه بين خود برقرار مي‌كنند دانست. ساخت يك گروه و سازمان پويائي آن گروه و سازمان را معين مي‌كند در موقعي كه مي‌خواهيم به شخص ساختن ساخت كاركردن و فرآيندي پويايي يك وضع اجتماعي« بزهكاري» استفاده كنيم از اين واژه مي‌توان استفاده كرد. (سید محمدی ؟، 85).


2- تئوري فرزندان طلاق جوديت والرستين و جون كلي
به اين مطلب اشاره دارد که « جدايي والدين از همديگر در گرايش فرزندان به بزهكاري موثر مي‌باشد.» و كودكان پس از جدايي پدر و مادر در اغلب موارد دچار اضطراب عاطفي آشكار شده و از آن رنج مي‌برند. اين نظريه پردازان همچنين مي‌گويند كودكاني كه تجربه طلاق در زندگي خود را مي‌بينند دچار اضطراب و فرار از خانه مي‌شوند و در نتيجه به ورطه ی انحرافات و بزهكاري‌هاي مختلف مي‌افتند. بدون ترديد بعضي از منحرفان جوان به خانواده‌هايي تعلق دارند كه دچار مشکلات خانوادگی هستند. « كي نيا، 1373، 495).

وجود مسائلي چون متاركه، جدايي و طلاق كه باعث می شود كودك نزد مراقبین مختلف دست به دست بگردند. لاقيديهاي والدين نسبت به زندگي و فرزندان و سر و سامان زندگي كيفيت روابط زوجين و والدين بر اساس تضاد و يا هماهنگي بر بزهكاري جوانان تاثير دارد. (قائمي، 1370، 144).



نظريه ازگود و همكاران
در اين راستا به 4 دسته از عوامل موثر اشاره مي‌كنند.

1- فراهم بودن شرايط انحراف(مثلاً امكان دسترسي به عواملي نظير الكل و سيگار و حشيش ...)

2- ميزان گذراندن زمان با جوان‌هاي همسن:در گروههاي همسن است كه طي آن انسان كارهايي را انجام مي‌دهد تا از جانب همسن‌ها تشويق شده يا توبيخ نشود.

3- عدم حضور يك شخصيت مقتدر: بيشتر كارهاي انحرافي در خانواده‌ها وقتي روي مي‌دهد كه يك عضو مقتدر در منزل نباشد.

4- زندگي برنامه‌ريزي شده: به همان ميزان كه جوانان داراي برنامه در زندگي مي‌شوند به همان ميزان وقت براي كارهاي غير برنامه‌ريزي شده كم مي‌آورند.


نظريه پيوند افتراقي ساترلند

فرآيند يادگيري رفتار مجرمانه بوسيله دوستان فرد مجرم تعيين مي‌شود.
او مي‌گويد بين ميزان گرايش به دوستان منحرف و ميزان بزهكاري رابطه وجود دارد. ساترلند در قالب نظريه خود به نام« تداعي متمايز» معتقد است كه انحرافات عموماً در قالب گروههاي نخستين نظير گروه دوستان يا خانواده آميخته مي‌شود. اين گروه‌ها بسيار متنفذتر از مامورين و مسئولين رسمي مانند معلمين، كشيشان، افراد پليس و ابزار ارتباط جمعي مي‌باشند.

از نظر ساترلند فرآيند يادگيري رفتار تبهكارانه شامل: تكنيك‌هاي تبهكاري، انگيزه‌ها، گرايش‌ها و دليل تراشي لازم براي آن مي‌شود. بدين ترتيب يك جوان هم مي‌آموزد كه چگونه با موفقيت دزدي كند و هم چگونه استدلال بياورد تا دزدي خود را توجيه كند و براي آن عذري بتراشد (رفيع پور، 1378، 52).

تئوري هرم نيازهاي آبراهام مازلو
ميزان اميدواري براي ارضاي نيازها در گرايش به بزهكاري موثر مي‌باشد. مازلو نيازهاي موجود براي هر انسان را به5 دسته تقسيم مي‌كند كه به شرح زير عبارتند از:

1- نيازهاي جسماني، كه هدف آن حفظ حيات زيستي انسان مي‌باشد.
2- حس صيانت، (امنيت آزادي).
3- حس تعلق خاطر و عشق(محبت).
4- ارزش، منزلت(خود و ديگران).
5- پرورش و رشد شخصي،(از طريق رشد امكانات و رشد ظرفيت‌ها و استعدادها).


بايد توجه كرد كه بزهكاري وقتي پيش مي‌آيد كه يكي يا چند مورد از اين نيازها در جامعه ارضاء نشوند و در نتيجه فرد براي اينكه بتواند اين نيازهاي موجود را رفع نمايد دست به اعمال خلاف مي‌زند، چرا كه خود در وهله اول باعث و باني عدم ارضاي نيازها شده است لذا فرد نيز به بزهكاري رو مي‌آورد. (سید محمدی1379:168)