-
كاربرد نمودار علت و معلول
آيا تا به حال علتهاي مختلف به وجود آمدن يك مشكل را بررسي كرده ايد؟ آيا عوامل مختلفي را مي شناسيد كه در به وجود آمدن اين مشكل دخيل بوده اند؟ آيا تا به حال اين علتها را دسته بندي كرده ايد؟ يا تاكنون نموداري براي آنها رسم كرده ايد؟ زماني كه يك عيب، اشكال و يا اشتباه شناسايي مي شود، بايد علل بالقوه و بالفعل آنها تعيين گردد، در مواقعي كه علل بروز مشكل واضح نيست نمودار علت و معلول (cause and effect diagram) مي تواند ابزارمفيدي براي شناسايي اين علل باشد. در اين مقاله به طور مختصر به معرفي يكي از ابزارهاي هفتگانه عالي (1) (كنترل كيفيت آماري) به نام نمودار علت و معلول مي پردازيم و درباره تاريخچه، چگونگي رسم، كاربرد، ارتباط آن با نمودار پارتو و آناليز تاثير راه حل كه درواقع معكوس شــــــده نمودار علت و معلول است، بحث مي كنيم. مقدمه
در تعريف كنترل فرايند آماري (statistical process control=spc) آورده اند كه مجموعه اي قدرتمند از ابزار حل مشكل است كه در ايجاد ثبات در فرايند توليد و بهبود كارايي آن ازطريق كاهش تغييرپذيري واقع مي گردد، كنترل فرايند آماري را مي توان براي هرگونه فرايندي مورداستفاده قرار داد. ازجمله ابزارهاي كنترل فرايند آماري نمودار علت و معلول است. اين نمودار را نمي توان يك روش آماري درنظر گرفت. اين نمودار كمك مي كند كه تعيين كنيم براي دست يافتن به هدف چه بايد كرد و عوامل مربوطه كدام هستند. بخصوص اگر اين مطلب را درنظر داشته باشيم كه براي عموم مردم فكر كردن با نمودار ساده تر از آن است كه به ذهن خود متكي باشيم، از اين نمودار همچنين مي توان به عنوان ابزاري در بحث و گفتگو استفاده كرد، اين نمودار براي استفاده جهت حل مشكلات عيني و واقعي به كار مي رود و از آن مي توان براي نشان دادن نحوه كنترل، تشريح دقيق حقايق، كنترل فرايندو يافتن علتها و معلولها سود جست.
تاريخچه
اولين نمودار علت و معلول به وسيله پرفسور «كاآروايشي كاوا» از دانشگاه توكيو هنگام تدريس چگونگي تجزيه عوامل مختلف و ارتباط آنها با يكديگر به مهندسان كارخانه كاوازاكي در تابستان 1943 با طرح و شكلي كه شبيه يك ماهي بود ساخته شد. نمودار علت و معلول از زمره روشهايي است كه از ژاپن سرچشمه گرفته و براي بهبود كيفيت به كار رفته است. اين نمودار بعداً به كشورهاي ديگر نيز برده شــده است و گاهي آن را نمودار «ايشي كــــاوا» يا نمودار استخوان ماهي (fish bone) نيز مي گويند. چرا كه اين نمودار اولين بار توسط پرفسور <«ايشي كاوا>» مطرح گرديد و ازطرفي ديگر شكل آن شبيه استخوان اسكلت ماهي است كه مشكل، عيب يا معلول در سر آن قرار گرفته است. سپس اين نمودار به وسيله دكتر «ادوارد دمينگ» به عنوان ابزاري سودمند براي بهبود كيفيت به كار برده شد. او مديريت كيفيت فراگير را پس از جنگ جهاني دوم در ژاپن آموزش داد و «ايشي كاوا» و «دمينگ» از اين نمودار به عنوان اولين ابزارها در فرايند مديريت كيفيت استفاده كردند.
برچسب برای این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
- شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
- شما strong>نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
- شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن