مقدمه:1
در حالی وارد قرن بیست و یکم شده‌ایم که اقتصاد کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه با نیرویی حیات آفرین از نو زنده شده است.امروزه اقتصاد مشارکتی با اتکا بر خلاقیت و نوآوری راهبردها و شیوه های بهره ورانه را دستمایه کوششهای مستمر خود قرار داده تا " کارآفرینی " جای کسب و کارهای سنتی را بگیرد . کارآفرینی همان نیرویی است که اول بار هم، خود موتور محرک اقتصاد کشورها ی توسعه یافته بوده و امروز نیز با چهره‌ای نو، در میان رکود جهانی اقتصاد، جان تازه‌ای در آنها می‌دمد. این در شرایطی است که اقتصاد کشور ما گرفتار نارسایی‌ها، کمبودها و سوء مدیریت‌هایی است که منجر به وضعیت ناهنجار بیکاری، کمبود تولید ناخالص داخلی، کاهش قدرت سرمایه‌گذاری دولت، ضعف در صادرات غیرنفتی و بیماری‌هایی از این دست شده است.

نیم نگاهی به وضعیت جهانی اقتصاد، ما را به سوی این باور می‌کشاند که رشد کارآفرینی و فرهنگ کارآفرینانه ـ به شرطی که بهره ورانه با فرهنگ، امکانات، توانایی‌ها و سلیقه ایرانی آمیخته شود ـ تنها راه بهبود بیماری امروز اقتصاد کشور و پیشگیری از وخامت


حال فردا است. گرچه کاربرد واژه بهره وری و کارآفرینی سابقه‌ای چند صد ساله دارد، ولی تحقیقات آکادمیک در زمینه بهره وری حدودا از دهه40 ودر زمینه کارآفرینی از اوایل دهه 70 میلادی در آمریکا شروع شده است. این تحقیقات در پی تغییرات جامعه شناختی و ارزشی در جامعه منجر به تحول در تولید و نوآوری در محصول و خدمات وایجاد میلیون‌ها کسب و کار خوداشتغال گردید،شروع شد.در زمینه کارافرینی این روند بر خلاف روند قبلی بود که ایجاد شغل بر عهده شرکت‌های بزرگ و دولت بود.

علاقه محققان خیلی سریع به مطالعه این پدیده و تاثیرات آن جلب شد و تحقیقات در طی دهه‌های بعدی در هر کشوری که علاقمند به توسعه اقتصادی بود، گسترش یافت. کارآفرینی در تسریع روند بهره وری و بهره وری در تسریع روند کارافرینی نقش بسزایی داشته و رابطه تعاملی این دو غیر قابل کتمان است . کارآفرینی امروزه به عنوان موضوعی بین رشته‌ای مطرح است و عموماً از ترکیب چهار دیدگاه اقتصاد، مدیریت، جامعه‌شناسی و روانشناسی مورد بررسی قرار می‌گیرد که هر چهار دیدگاه و رویکرد در مورد بهره وری نیز صدق میکند . نکته حائز اهمیت اینکه امروزه زیاد از دو مفهوم کارافرینی و بهره وری میگویند و میشنویم .البته اصطلاحات به کاررفته در این رشته ها، اغلب به طور مبهم تعریف شده اند و غالبا درک درستی از آنها وجود ندارد و سپس ادبیات مربوط به عملکرد علمی و عملی طی 30 سال گذشته مورد بازنگری قرار می گیرد.
معنای اصطلاحاتی چون(بهره وری، عملکرد، کارافرینی کارایی و اثربخشی)چنین میباشد .

از آنجایی که ایجاد یک دستور زبان مشترک کار ساده ای نیست، باید این حقیقت را پذیرفت که بعدا افراد برداشتهای گوناگونی از اصطلاحات توضیح داده شده خواهند داشت. اغلب شیوه های سنجش و بهبود، بدون درک روشنی از آنچه باید اندازه گیری شود یا بهبودیابد،به کار گرفته می شوند. به دلیل این رویکرد عملگرا نسبت به بهبود، فرصت فهم کامل و سپس به حد اکثر رساندن عوامل اساسی و موثر در رقابت پذیری و موفقیت به سادگی از دست می روددر این بین اما معنا ومفهوم مقوله «کارافرینی » نیز همانند بسیاری از مفاهیمی که در حوزه علوم انسانی مورد بحث و بررسی است ، دچار تحول و تطور معانی شده است حتی برخی از واژه ها در فرهنگ عمومی به معنایی واژگون تعبیر شده است، در فرهنگ لغات ما واژه هایی چون " روشنفکر " ، "تهاجم فرهنگی " "بوروکراسی " و... نیز از همین دسته میباشند ، ولی واژه کارافرینی از آن دسته مفاهیمی است که مانند مفاهیمی چون مهندسی ذهن و NLP [2]به علت عدم استفاده صحیح و کاربرد غیر تخصصی دچار « واژگونی مفهوم » شده است . لذا با توجه به استعمال غلط این واژه و کاربرد نادرست در فرهنگ عمومی ، در نوشتار حاضر ابتدا ضمن تبیین صحیح « واژه کارافرینی» و بهره وری و لزوم اصلاح آن در فرهنگ عمومی ، به «کارافرینی» و بهره وری بعنوان یک رهیافت راهبردی ( استراتژیک) در تحول فرهنگ تولید و کسب و کار خواهیم پرداخت.