در عصرحاضر روند تغييرات‌ و تنوع‌ِ ابزار مورد استفاده‌ در جريان‌ زندگي‌،هر روز بيشتر مي‌شود. سرعت‌ تغييرات‌ و دگرگوني‌ به حدي‌ است‌، كه‌ هيچ‌ يك‌ از افراد بشر حتي‌ در يك‌قرن‌ گذشته‌ پيش‌ بيني‌ چنين‌ تغييراتي‌ را نمي‌كرد. رقابت جهاني و تجارت رو به رشد جهاني در شرق و غرب ، در كشورهاي توسعه يافته و در حال توسعه ، فضايي به شدت ناپايدار براي تمام كسب و كارها ايجاد كرده است. رهبري سنتي در هزاره سوم ادامه حيات نخواهد يافت . اغلب اقدامات تغيير در عمل شكست خورده اند. تغيير استراتژي ها ، ساختارها و سيستم ها كافي نيست . بايد تفكري كه اين استراتژي ها و ساختارها را ايجاد مي كند ، تغيير داد. در اين مقاله كوشش شده است كه با استفاده از نظر صاحبنظران علم مديريت ، بحث رهبري تغيير مورد بررسي قرار گيرد»