این موانع می تواند ما را از مسیر موفقیت دور ک
ند :


1) پشت گوش‌ اندازی
افرادی که علامت مزمن این "بـیـمـاری" در آنها دیده میشود، مایلند با این جملات توجیه کننده که "تمام کردنش کاری نخواهد داشت" و یا "نگران نباش، وقت برای انجام دادنش بسیار است"،کارها و وظایف‌شان را برای همیشه از سر خود باز کرده و به تعویق میندازند.

اگر کاری در حد و اندازه قابلیت‌هایتان به شما روی آورد ولی به دلیل عذر و بهانه‌های ذکر شـده از انجام آن ممانعت بعمل آوردید، قطعا" پشت گوش اندازی مشکل اصـلی بـوده و باید مرتفع گردد. احساس می‌کنید که زمان در اختیار شماسـت، اما هنگامی کـه وقـت موعود نزدیک می‌شود،برای اتمام کار بسرعت هجوم می‌آورید و نتیجه آن خواهد شد که آنطور که در ابتدا مد نظرتان بود از انجام عمل مورد نظر باز خواهید ماند.

2) ترس از موفقیت
مانع اصلی دیگر واهمه داشتن از موفقیت است. با اینکه چنین افرادی دقیقا" می دانند که برای موفق شدن به چه چیزی نیاز دارنـد،اما بدلیل داشتن ترس از موفقیت قادر به رسیدن به اهداف والای خود نیستند. در نـظـر ایـشـان راه پـیـش رو، مـخـوف و رعـب‌آور میباشد. نگرانی از آینده وهمه مسائلی که در نهایت گریبان‌گیر او خواهد شد،منجر به فقدان بصیرت و بازماندن آنها می گردد؛ مخاطرات ذاتی روند تجارت،رام نشدنی بنظر خواهد رسید.

تشخیص و حل این مشکل آسان تر از برخورد با پشت گوش انـدازی است. بـا کمی هم محوری و اندکی صبر و شکیبایی فردی که از پذیرش مسؤلیت‌هایی کــه موفقیـتـش را به همراه خواهد داشت وحشت دارد، میتواند شرایط را به نفع خود تغییر دهد.

3) وسواس

افراد موفق دارای خصوصیتی مشترک هستند و آن قابـلیـت تمرکز بر اندیشه‌های بـزرگ می‌باشد. برای بسیاری اتخاذ چنین دیدگاهی مشکل است چرا که خود را کاملا محدود و متعهد به انجام کارهای جزئی و کوچک می‌نمایند. تلاش زیاد برای انجام کارهای جزئی، زیان‌آور است چرا که زاویه دید را محدود خواهد کرد. اگر برای اتمام هر کار کوچکی مصر باقی بمانید، هرگز قادر نخواهید بود به اهداف والای خود دست پیدا نمایید.

اینگونه افراد، سختکوشی و تلاش زیاد را لازمه زندگیشان دانسته اما عزم و اراده خود را برای کاربرها و مصارف مفید بکار نمی‌بندند. تنظیم دقیق مهارت‌های مدیریـت زمـانـی در برطرف کردن این مشکل کمک فراوانی خواهد نمود.

4) ناامنی

افراد ضعیف و سست بنیان بعلت داشتن احساس ناامنی، در کارشان پیشرفتی حاصل نمی‌گردد. شاید یکی از دلایل عدم موفقیت اینگونه انسان‌ها در بی‌میلی آنها برای نشان دادن برش از خودشان نهفته شده باشد. علت ترس نیست؛ فقدان اطمینان و اعتماد باعث عقب ماندن آنها می‌گردد.

5) اطرافیان

ممکن است شما همه شرایط لازم برای منعکس نمودن فردی موفق ازخود رادارا باشید،اما آیا دوستانتان شما را در این راه همراهی می‌کنند؟ ممکن است آنـها دیدگاه متفاوت و متضادی از مـوفـقیت نسبت به شما داشته باشند. (و یا اصلا" دیدگاهی نداشته باشند)دوستان بعلت تاثیرات منفی راه رسیدن به موفقیت را برایتان سخت و دشوار میکنند.

برخی از اطرافیان حتی ممکن است متوجه پتانسیل و استعدادهای نهانی شما نشده و باعث زمین خوردگی و تردید در قابلیت‌ها و توانایی‌ها گردند.

6) فقدان منابع

هیچ چیزی ناهنجارتر از این موضوع نیست که انسان با وجود داشتن همه قابلیـت‌های لازم جهت رسیدن به موفقیت، فقط بخاطر عوامل خارج از کنترل خود، از پیشرفت باز ماند.

فقدان منابع مالی و یا کمبود زمان بدلیل نگهداری از خانواده و یا مسؤلیتهای دیگر میتواند یک قاتل واقعی باشد.رشد کردن زیر خط فقر و یا تامین نزدیکانی که بشما نیازمند هستند، آینده را بسیار متفاوت از آن چیزی که در تصورتان بوده ترسیم خواهد نمود.

7) نیاز به دیدگاهی درون‌نگر

یک معلم مدرسه، راهبه، افسر ارتش و سرایدار میتوانند بطرق مختلفی مـوفق باشنـد. با اینکه موفقیت در کار ممکن است جذابتر از همه بنظر برسد، اگر در زمان مورد انتظار به آن دست نیافتید، بیمناک نگردید. یک قدم به عقب بازگشته و علت را بررسی نمایید.

خواه دوستانتان مقصر باشند وخواه اعتماد بنفس‌تان،دقت کنید تا قدم‌های صحیحی جهت بهینه نمودن فرصت‌ها برای بدست آوردن موقعیتی موفق‌تر و راضی کننده‌تر بردارید.



برگرفته از سایت cloob.com