خلاصه اي از كتاب مسئله حجاب

بنام خدا
موضوع تحقيق:
خلاصه اي از كتاب مسئله حجاب
نوشته استاد شهيد مرتضي مطهري
گردآورنده :نوشين كوهستاني
استاد راهنما: آقاي محسن زاده
دانشگاه علمي كاربردي
رشته معماري

مقدمه
لزوم پوشيدگي زنان در برابر مرد بيگانه يكي از مسائل مهم اسلامي است ودر خود قرآن كريم درباره اين مطالب تصريح شده است.
پوشيدن زن خود را از مرد بيگانه يكي ازمظاهر لزوم حريم ميان مردان وزنان اجنبي است همچنانكه عدم جواز خلوت ميان اجنبي واجنبيه يكي ديگر از مظاهر آن است.
اين مبحث را در پنج بخش بايد رسيدگي كرد:
1- آيا پوشش از مختصات اسلام است وپس از ظهور اسلام ازمسلمين به غير مسلمين سرايت كرده است؟ يا از مختصات اسلام ومسلمين نيست ودر ميان ملل ديگر قبل از اسلام نيز وجود داشته است.
2- علت پوشش چيست؟ چه موجبي سبب شده كه ميان جنس زن ومرد حريم وحائلي به صورت پوشيدگي زن يا به صورت ديگر به وجود آيد؟
در معللق در معللق اخلاق جنسي جاي چنين سوالاتي است درباره حياء وعفاف نيز همين پرسش است حيوانات در مسائل جنسي احساس شرم نمي كنند ولي در انسان بالاخص درجنس ماده حياء وشرم وجود دارد.
3- فلسفه پوشش از نظراسلام
4- ايرادها واشكال ها
5- حدود پوشش اسلامي چيست؟
آيا اسلام طرفدار پرده نشيني زن است همچنانكه گفت حجاب براين معني دلالت مي كند يا اسلام طرفدار اين است كه رن در حضور مرد بيگانه بدن خود را بپوشاند بدون آنكه مجبور شد از اجتماع كناره گيري كند؟در صورت دوم پوشش چقدر است؟آيا چهره ودو دست بايد پوشيده شود يا ماوراي چهره ودو دست بايد پوشيده شود اما چهره ودو دست تا مچ پوشيدنش لازم نيست؟ آيا اسلام طرفدار جدا بودن جامع زنان ومردان است يا نه؟
اين ها پوسش هايي است كه اين كتاب (مسئله حجاب) بدان ها پاسخ مي گويد.
(بخش اول: تاريخچه حجاب)
اطلاع تاريخي ما آنگاه كامل است كه بتوانيم درباره همه مللي كه قبل از اسلام بوده اند اظهار نظر كنيم قدر مسلم اين است كه قبل از اسلام درميان بعضي ملل حجاب وجود داشته است.
در ايران با ستان ودر ميان قوم يهود واحتمالاً در هند حجاب وجود داشته واز آنچه در قانون اسلام آمده سخت تر بوده است اما در جاهليت عرب حجاب وجود نداشته است وبه وسيله اسلام در عرب پيدا شده است.
ويل دورانت در صفحه 30 جلد 12 تاريخ تمدن (ترجمه فارسي)راجع به قوم يهود وقانون تلمود مي نويسد:«اگر زني به نقض قانون يهود مي پرداخت‌:چنانكه مثلا بي آنكه چيزي بر سر داشت به ميان مردم مي رفت ويا در شارع عام نخ مي رشت يا با هر سنخي از مردان سرد دل مي كرد يا صدايش آنقدر بلند بود كه چون در خانه اش تكلم مي نمود همسايگانش مي توانند سخنان او را بشوند در آنصورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهريه او را طلاق دهد.»
در جلد اول تاريخ تمدن صفحه 552 راجع به ايرانيان قديم مي گويد:
«درزمان زردشت زنان منزلتي » نمي داشتند با كمال آزادي وباروي كشاده در ميان مردم آمد وشد مي كردند.
آنگاه چنين مي گويد :
« پس از داريوش مقام زن مخصوصاً در حلقه ثروتمندان تنزل پيدا كرد،زنان فقير چون براي كار كردن ناچار از آمد وشد در ميان مردم بوند آزادي خود را حفظ كردند،وقتي در مورد زنان ديگر،گوشه نشيني زنان چنين كه برايشان واجب بود رفته رفته امتداد پيدا كرد وسراسر زندگي اجتماعي شان را فرا گرفت ودراين امر خود مبناي پرده نشيني در ميان مسلمانان به شمار مي رود،زنان طبقات بالاي اجتماع جرأت آن را نداشتند كه جز در تحت روان روپوش دار از خانه بيرون بيايند وهرگز به آنان اجازه داده نمي شد كه آشكارا با مردان آميزش كنند زنان شوهر دار حق نداشتند هيچ مردي را ولو پدر يا برادرشان باشد ببينند درنقش هايي كه از ايران باستان برجاي مانده هيچ صورت زن ديده نمي شود ونامي ازايشان به نظر نمي رسد.
چنانكه ملاحظه مي شود حجاب سخت وشديدي در ايران باستان حكمفرما بوده حتي پدران وبرادران نسبت به زن شوهر دار نامحرم شمرده مي شده اند.
به عقيده دورانت مقرارت شديدد كه طبق رسوم وآيين كهن مجوس درباره زن حائض اجرا شده كه در اتاق محبوس بوده همه از او در مدت عادت زنانگي دوري مي جسته اند واز معاشرت با او پرهيز داشته اند سبب اصلي پيدا شدن حجاب در ايران بوده است.
زن حائض در اسلام فقط از برخي عبادات واجب نظير نماز وروزه معاف است وهم خوابگي با او نيز در مدت عادت زنانگي جائز نيست ولي زن حائض از نظر معاشرت با ديگران هيچگونه ممنوعيتي ندارد كه مجبور به گوشه نشيني شود.
واگر مقصود اين است كه حجاب رايج ميان مسلمانان عادتي است كه از ايرانيان پس از مسلمان شدنشان به ساير مسلمانات سرايت كرد باز هم سخن نادرستي است زيرا قبل از اينكه ايرانيان مسلمان شوند آيات مربوط به حجاب نازل شده است.
از سخنان ديگر ويل دورانت هر دو مطلب فهميده مي شود يعني هم مدعي است كه حجاب به وسيله ايرانيان پس از مسلمان شدنشان در ميان مسلمانان رواج يافت وهم مدعي است كه ترك هم خوابگي با زن حائض در حجاب زنان مسلمان ولااقل در گوشه گيري آنان مؤثر بوده است .حجاب وخواجه داري در ايام وليد (127-126)هجري معمول شد.گوشه گيري زنان از آنجا پديد آمد كه در ايام حيض ونفاس بر مردان حرام بودند.
ويل دورانت در جلد 10 تاريخ تمدن صفحه 233 راجع به ايرانيان باستان مي گويد:
« داشتن متعه بلامانع بود،اين متعه مانند محشوقه هاي يوناني آزاد بودند كه در ميان مردم ظاهر درضيافت مردان حاضرشوند،اما زنان قانوني معمولا در اندورن خانه نگهداري مي شدند،اين رسم ديرين ايراني به اسلام منتقل شد.
ويل دورانت طوري سخن مي گويد كه گويي در زمان پيغبر كوچكترين دستوري درباره پوشيدگي زن وجود نداشته است وپيغمبر نقما از پوشيدن جامه گشاد نهي كرده بوده است!
وزنان مسلمان تا اواخر قرن اول واوايل قرن دوم هجري با بي حجابي كامل رفت وآمد مي كرده اند حال آنكه قطعاً چنين نيست تاريخ قطعي بر خلاف آن شهادت مي دهد بدون شك زن جاهليت همچنان بوده كه ويل دورانت توصيف مي كند ولي اسلام در اين جهت تحولي به وجود آورد.
عايشه همواره زنان انصار را اينچنين ستايش مي كرد:
« مرحبا به زنان انصار همين كه آيات سوره نور نازل شد يك نفر از آنان ديده نشد كه مانند سابق بيرون بيايد،سر خود را با روسري هاي مشكي مي پوشيدند گويي كلاغ روي سرشان نشته است.»
كنت گوبينو در كتاب سرسال در ايران نيز معقتد است كه حجاب شديد دوره ساماني در دوره اسلام در ميان ايرانيان باقي مانده است كه آنچه در ايران ساماني بوده است تنها پوشيدگي زن نبوده است،بلكه مخفي نگه داشتن زن بوده است.مدعي است كه == وشاهزادگان آن دوره برقراري بود كه اگر كسي زن خوشگلي درخانه داشت نمي گذاشت كسي از وجودش آگاه گردد وحتي الامكان او را پنهان مي كرد،زيرا اگر معلوم مي شد كه چنين خانم خوشگلي در خانه اش هست ديگر مالك او واحياناً مالك جان خودش هم نبود.
يك تغيير بزرگ وتأسف آور نيز تدريجاً روي نمود وآن در وضع زنان بود،در ميان عرب رسم حجاب وپرده وجود نداشت،زنان عرب جدا از مردان وپنهان از ايشان زندگي نمي كردند بلكه در اماكن عمومي حضو مي يافتند به مسجد ها ومجالس وغلط وخطابه مي رفتند وحتي خودشان به وعظ وخطابه مي پرداختند اما عرب ها نيز بر اثر موفقيت ها تدريجاً بيش از پيش رسمي را كه در دو امپراطوري مجاورشان يعني امپراطوري روم شرقي وامپراطوري ايران پايان بخشيدند.اما خودشان هم گرفتار عادات وآداب ناپسند اين امپراطوري ها گشتند.بقراري كه نقل شده است مخصوصاً بر اثر نفوذ امپراطوري قسطنطنيه وايران بود كه رسم جدايي زنان از مردان و= ايشان در ميان عرب ها رواج پيدا كرد.
تدريجاً هستيم «حرم» آغاز گرديد ومردها وزن ها از هم جدا گشتند.
سخن درستي نيست.فقط بعدها براثر معاشرت اعراب مسلمانان با تازه مسلمانان غير عرب، حجاب از آنچه در زمان رسول اكرم وجود داشت شديدتر شد.نه اينكه اسلام اساساً به پوشش زن هيچ غايتي نداشته است.
در هند نيز حجاب سخت وشديدي حكمفرما بوده است ولي درست روشن نيست كه قبل از نفوذ اسلام در هند وجود داشته است ويا بعد ها پس از نفوذ اسلام در هند رواج يافته است وهندوان غير مسلمان تحت تأثير مسلمانان ومخصوصاً مسلمانان ايراني حجاب زن را پذيرفته اند.آنچه مسلم است اين است كه حجاب هندي نظير حجاب ايران باستان سخت وشديد بوده است از گفتار ويل دورانت در جلد دوم تاريخ تمدن برمي آيد كه حجاب هندي بوسيله ايرانيان مسلمان در هند رواج يافته است.
راسل در زناشويي واخلاق صفحه 135 مي گويد:
«اخلاق جنسي،آنچنان كه در جوامع متمدن ديده مي شود از دو منبع سرچشمه مي گيرد:
يكي تمايل به اطمينان پدري وديگري اعتقاد مرتاضانه به خبيث بودن عشق
اخلاق جنسي در اعصار ماقبل مسيحيت در ممالك خاور دور تا به امروز فقط از منبع اول منشعب مي شود واستثناي آن هند وايران است كه ظاهراً رياضت طلبي در آنجا پديد آمده در سراسر جهان پراكنده شده است.»