در یک شرکت و یا موسسه برای تولید یک محصول و یا سرویس جدید نظرات و پیشنهادات مختلفی ارائه میشود. افراد درون یک ارگان معمولا این پیشنهادات را با توجه به تولید کنونی و دیدی که از شرکت خود دارند ارائه میدهند. بعد از آن بخش تحقیق و توسعه ارگانها این پبشنهادات را از لحاظ عملی بودن بررسی میکنند. اما یک نکته مهم در این میان فراموش میشود و آن شنیدن نظر و تقاضای مشتری و افراد ذی نفع است.
بخشهای تحقیق و توسعه باید مطمئن شوند که صدای مشتری را شنیده اند. درک این خواسته های ناگفته نکته بسیار مهم و اساسی در تولید یک محصول جدید است.
● آنالیز رقبا
هدف از این آنالیز بررسی نقاط قوت و ضعف رقبا در بازار، بررسی استراتژیهای آنها و موانعی که بر سر راه رقابت وجود دارد است.
برای بدست آوردن یک برتری و به روز کردن هوش بازرگانی و هوش رقابتی، شرکتها قبل از هر توسعه محصولی باید استراتژیها، میزان فروش، امور مالی، توسعه و تحقیق، تولید، خرید، بازاریابی و غیره رقبا را بررسی کنند.
● اما این اطلاعات را باید از کجا یافت؟
این اطلاعات اغلب در روزنامه ها، مطالب منتشر شده توسط یک شرکت، گزارش سالیانه، مطالب و یافته های علمی، دستاوردهای جدید در تکنولوژی و غیره پیدا میشوند. این اطلاعات به دو نوع کیفی و حقیقی تقسیم میشوند.
اطلاعات کیفی آندسته از اطلاعاتی هستند که براساس آنالیزها و یا اظهار نظرات دیگران استوار است. اطلاعات حقیقی آمار و ارقامی است که در منابع اطلاعاتی و بصورت موثق وجود دارند.
● دغدغه حجم زیاد اطلاعات
در هر دقیقه ۲۰۰۰ صفحه مطلب علمی به حجم اطلاعات افزوده میشود. هر روز بیش از ۳۰۰ میلیون صفحه در اینترنت فرستاده میشود و حدودا ۵ سال طول میکشد که مقالات و مطالب به روز شده در ۲۴ ساعت را به تمامی خواند. تمام داده ها و اطلاعات نیز از این نرخ رشد برخوردارند. در بخشهای توسعه و تحقیق اغلب یک گروه چند نفری شروع به جمع آوری اطلاعات مورد نیاز میکنند و شاید اطلاعاتی مشابه اما با نامهای مختلف را بایگانی کنند و معمولا چندین و چند با ر در این گروه ها دوباره و چند باره کاری اتفاق میافتد.
در عصری که زمان کلید اصلی در تجارت است، شرکتها به استفاده از ابزارهای اطلاعاتی روی آورده اند که بتواند اطلاعات مورد نظر را به سرعت ازمنابع استخراج کند. علاوه بر این مزیت، این سیستمها هزینه کمی دارند.
▪ بنابراین دلایل روآوری شرکتها به این سیستمها را میتوان بصورت زیر عنوان کرد:
ـ بازار به شدت رقابتی شده و نوع آوریها و ابتکارات هر روز افزایش می یابد.
ـ ارگانها بر اساس اطلاعات با هم رقابت می کنند و زمان برای بدست آوری این اطلاعات محدود است.
ـ فشار رقابت سبب میشود که شرکتها با کمبود نیروی بسیار ماهر و مجرب مواجه باشند.
ـ پیچیدگی مدیریت افزایش یافته است. امروزه حتی شرکتهای کوچک نیز بصورت بین المللی کار میکنند.
● بهبود هوش تجارتی
خوب چه باید کرد تا در هوش تجارتی کارآمدی مطلوب را ایجاد کرد؟ و چگونه تجارت با استفاده از داده ها ایجاد هوش قابل اطمینان برای کاربران میکند؟ پروسه ایجاد این هوش پویا و مکرر است .این پروسه با یک سوال آغاز میشود و با هر پاسخی سوالات دیگری ایجاد میشود که سبب میشود این پروسه مکررا تکرار شود. بنابر این آخرین قسمت این حلقه اولین قسمت حلقه بعد میشود.
با ارئه سوالات و احتیاجات بخشهای مختلف یک شرکت (مانند مسئولین اجرایی یا مسئولین بازاریابی)، فاز اولیه این پروسه با تنظیم و برنامه ریزی در جهت پاسخ به این احتیاجات شکل میگیرد.
● تنظیم و برنامه ریزی
این قسمت فاز ابتدایی و نهایی این پروسه است. در این فاز برنامه ای مدون و زماندار برای جمع آوری اطلاعات ایجاد میشود.
● جمع آوری اطلاعات
منابع زیادی برای کسب اطلاعات وجود دارند. باید توجه داشت که اینها فقط اطلاعات هستند و نه آگاهی و هوش. اطلاعات بعد از آنالیز و پردازش به هوش تبدیل میشوند. در این قسمت منابع مختلف مورد تحقیق و بررسی قرار میگیرند تا اطلاعات لازم و مناسب برای سوالات و خواسته ها بدست آید.
● پردازش داده ها
در این قسمت داده های خام بصورتهای قابل آنالیز شدن تبدیل میشوند. این میتواند بصورت ایجاد Database و یا افزودن داده ها به Databaseفعلی و موجود و یا نمودار و گراف باشد. این مرحله را به اصطلاح مرحله استخراج، دگرگونی و بارگذاری (Extract, Transform, Load) می نامند.
● آنالیز و تولید
تیم بررسی کننده از ابزارهای کاوش اطلاعات برای دسته بندی داده ها و آنالیز آنها استفاده کرده آگاهی و هوش ایجاد میکند. نتیجه این کار درواقع جواب سوالات است که گاهی اوقات بصورت یک گزارش معمولی و یا یک ارزیابی دقیق و موشکافانه باشد. در این قسمت سوالات جانبی دیگری نیز ممکن است ایجاد شود که برای حل و رسیدن به جواب، به فاز اولیه فرستاده میشود.
● انتشار
در این فاز هوش و آگاهی و در واقع جواب سوالات به درخواست کننده داده میشود که میتواند بصورت یک گزارش و یا سمینار باشد.
● اما چه باید کرد تا هوش تجاری کارآمدی داشت؟
اولا شرکتها باید در مسیر تجارت خود باقی بمانند و اطمینان حاصل کرد که نتایج و پیامدهای این هوش تجاری با اهداف شرکت در یک سمت و سو قرار داشته باشند.
دوم اینکه شرکتها باید یک استراتژی مدیریت اطلاعات کلی داشته باشند که سبب کاهش وقت و هزینه در کسب اطلاعات و پردازش آنها میشود. همچنین بهتر است از کارایی نرم افزارهای تحلیل کننده و ابزارهای هوش تجاری بهترین استفاده را ببرند.
و در آخر شرکتها ابتدا باید راه بروند قبل از آنکه بدوند. ابتدا باید نقشه ای کوتاه مدت ایجاد شود که با اهداف و تکنولوژیهای موجود هم مسیر باشد و واقعی و قابل پذیرش باشد. این نقشه باید از ابزارها و تکنولوژیها و داده ها موجود در شرکت حداکثر بهره را ببرند و بعنوان پایه ای برای قدمهای بعدی استفاده شود. نکته مهم این است که برای جواب به سوالات احتیاجی به خرید تکنولوژی اضافی نیست و باید بهترین بهره از نیروی انسانی و تکنولوژی موجود گرفته شود.