در سالهاي اخير با رشد سريع شهرهاي بزرگ کشورهاي در حال توسعه، ظهور مسائل مربوط به کمبود واحدهاي مسکوني و بالا بودن ميزان بيکاري، عده‌اي از محققان پيشنهاد کرده‌اند برنامه‌ريزيهاي توسعه بر اساس تأکيد بر پويايي شهرهاي کوچک تهيه شود. زيرا به دليل وجود امکانات شغلي، تعليم و تربيت و ديگر نيازهاي اساسي، شهرهاي بزرگ، مقصد نهايي بيشتر مهاجران روستايي و مهاجران شهرهاي کوچک است. طرفداران نظريه نقش شهرهاي کوچک در امر توسعه، معتقدند در صورت تأمين اين قبيل نيازها، در شهرهاي کوچک مقصد نهايي مهاجران روستايي خواهد بود.
جذب مهاجران در شهرهاي کوچک، کاهش در افزايش جمعيت شهرهاي بزرگ به وجود مي‌آورد و مسائل اين قبيل شهرها را تعديل مي‌کند. از طرفي تأمين امکانات لازم در شهرهاي کوچک، سيستم سکونتگاهي کشورهاي در حال توسعه را متعادل و متوازن مي‌سازد و اين سيستم در توسعه اجتماعي- اقتصادي ملي، نقش اساسي دارد. در نتيجه روابط شهر و روستا در مسير توسعه همه سکونتگاهي گسترش مي‌يابد و با اين دگرگوني، پايگاه بخش کشاورزي در ناحيه نيز تقويت مي‌شود.
در اينجا منظور از شهرهاي کوچک، شهرهايي است که کمتر از 10 هزار تا 50 هزار نفر جمعيت دارد و داراي بعضي از کارکردهاي شهري نظير خرده‌فروشي، بازاريابي، بخش اداري محلي و مرکز حمل و نقل است. بررسيهاي به عمل آمده در سالهاي اخير نشان مي‌دهد که شهرهاي کوچک در توسعه اجتماعي- اقتصادي کشورهاي آسيا، آفريقا و آمريکاي لاتين اهميت خاصي دارند. زيرا عرضه کارکرد‌هاي مختلف اجتماعي، اقتصادي و خدماتي در شهرهاي کوچک از عوامل مهم توسعه ناحيه‌اي و ملي شناخته مي‌شود. شهرهاي کوچک با تأمين امکانات شغلي، تجاري، آموزشي و بهداشتي در نقش مراکز توزيع، عمل مي‌کنند و به عنوان بازار توليدات کشاورزي حوزه‌هاي روستايي، بخش از ناحيه را به تحرک اجتماعي- اقتصادي مي‌رسانند. در صورت پيدايش تحرکهاي اجتماعي- اقتصادي در شهرهاي کوچک پذيرش بخش از مهاجران روستايي در اين قبيل شهرها عمل خنثي کننده مهاجرتهاي روستايي به شهرهاي بزرگ است.
تحليل امر مهاجرت و الگوهاي اشتغال در 22 شهر کوچک برزيل، نشان مي‌دهد که با فراهم شدن امکاناتي در شهرهاي کوچک، توقفي در مهارجرتهاي روستايي به وجود مي‌آيد. در شهرهاي کوچک تايلند نيز چنين کارکردي ديده مي‌شود. در شهرهاي کوچک زمينه‌هاي مساعدي براي تأسيس بعضي از صنايع محلي ايجاد مي‌گردد. تحقيقات به عمل آمده در کره جنوبي و تايوان، روشن مي‌سازد که شهرهاي کوچک مي‌توانند در ايجاد صنايع مورد نياز بازارهاي محلي توفيق يابند.
بدون شک، مهمترين کارکرد شهرهاي کوچک، وابستگي آن به بخش کشاورزي است که يکي از کارکردهاي آن، توزيع توليدات کشاورزي در بازارهاي هفتگي است. برخي از مطالعات انجام شده در هند، نشان مي‌دهد که علي‌رغم کوششهاي دولت، توان شهرهاي کمتر از 20 هزار نفر در توسعه اجتماعي- اقتصادي حوزه نفوذ خود، ضعيفتر از شهرهاي بزرگ و مياني است و برخي از بررسيها بيان کننده آن است که روابط اقتصادي ميان شهرهاي کوچک و حوزه نفوذ آن، بيشتر غير مستقيم است تا مستقيم و هيچگونه رابطه و همکاري منظمي ميان شهرهاي کوچک و جمعيت روستايي حوزه آن به وجود نمي‌آيد. با وجود اين اگر امکانات مورد نياز روستاييان در شهرهاي کوچک يا مراکز روستايي تأمين شود، اما فرصتهاي اشتغال براي نيروي انساني اضافي روستاها ايجاد نگردد، امر مهاجرت به شهرهاي بزرگ اجتناب‌ناپذير خواهد بود. بدين‌سان، فرصتهاي اشتغال موجود در شهرهاي بزرگ، مهمترين عامل جاذبه براي مهاجران روستايي است و از اين طريق، شهرهاي بزرگ بيش از شهرهاي کوچک مورد توجه مهاجران قرار مي‌گيرند. از اين رو در کشورهاي معدودي شهرهاي کوچک، در کاهش مهاجرتهاي روستايي به شهرهاي بزرگ نقش عمده‌اي داشته‌اند.
توسعه شهرهاي مياني در کشورهاي در حال توسعه نيز مسائل ديگري ايجاد مي‌کند. چنانکه مطالعات انجام شده در شهرهاي مياني کشور اندونزي، نشان مي‌دهد اين شهرها در نيتجه تصميمات دولتي توسعه نيافته‌اند، بلکه منابع موجود در ناحيه، مثل نفت و الوار و بهره‌برداري از آنها در بازارهاي جهاني، باعث توسعه اين شهرهاي مياني شده است. يعني وابستگي به اقتصاد بين‌المللي، در توسعه اين قبيل شهرهاي نقش اساسي داشته است.