همیشه به دوستانی که کارمان را با هم شروع کردیم اشاره می کردم. شروعش که به جای خود، اما بیایید مراقب پایانش باشیم.

داستان این جا است که فارغ از سبک و سیاق انتخاب ما در هر کاری، در ابتدا باید شور حسینی ما را بگیرد تا آن کار را آغاز کنیم و البته یک باره در وجود ما تمام همان شعله های خواستن تبدیل به کینه و خشم و دلخوری می شود و آن جا است که با آب خوردن می توانیم لیچار و حواله و گفته و ناگفته را حواله بدهیم. تا بتوانیم انتخاب را به فراموشی بسپاریم. در واقع دلمان را راضی کنیم.


صحبتم در مورد سر مربی سابق تیم ملی علی دایی است.

علی دایی دست کم بنابر نظر سازمان های فوتبالی دنیا و بسیاری از مجلات ورزشی در دوره خودش دست کم پدیده ای بود. او بود که به قول همین آقایان گزارش گر تلوزیونی و رادیویی و مطبوعات در دقایق آخر و یا جایی که امیدی نبود «معجزه» می کرد. او بود که حرکاتش در زمین غیر قابل پیش بینی بود از این حرف ها.

اما این به اوج رفتن ها پشتش همیشه خیلی چیز ها است بدین سان یک آدم قهرمان می شه. چهره ملی می شه ولی ما هنوز راضی نیستیم. همه کاره می شه. خدا می شه. به هر حال ما معمول ما برای تکمیل ارادت مون بایدهر پست و چیزی که می تونیم بدیم تا این جریان رو اثبات کنیم.


اما داستان از بعد فروکش کردن ارادت ها و خودکشی های ملی و میهنی شروع می شه.

علی دایی حرف زدنش سوژه تمسخر می شه.

رفتارهای رسانه ای اش.

برخورد های تیمی اش.

توکل کردنش.

توكل نکردنش و ....

خلاصه همه کار هایش می شود داستان موجود منحوسی که بی شک دست کم در طول چند سال گذشته حضرت حق نیافریده است.





همه حالشان از «ارنج تیمی اش» بهم می خورد.

ارتباطات پنهان او در معاملات اقتصادی و رانتی پیدا می شود.


فیلم های مستحجن اش در هر دکانی یافت می شود و اصولن فحش ناموس او را دادن بخشی از روزمره گی مردم می شود.


اما چرا؟

نكته مهم همين جاست!!!

بدین سان این آدم باید در شرایطی قرار گیرد که با روشن شدن عیوب و خطا ها و گرفتاری هایش مورد تنفر همه باشد تا با افتخار متولیان بتوانند مردم مدار بودنشان را با فضاحت اخراج کردن آدم مورد تنفر مردم ثابت کنند!!


چه کسانی این کار را می کنند؟


بله همان هایی که خودشان با سلام و صلوات بابا را بر روی صندلی نشاندند که از ابتدا می دانستند کار به کجا می کشد.

در اصل این علی دایی نبود که در برابر عربستان باخت. این تکرار باخت آنهایی بود که در هر کاری امید به حاشیه ها و منافع حاشیه ای اش دارند. کسانی که فوتبال برایشان با چیز دیگر فرق نمی کند.


دایی هم مثل بسیاری دیگر فدای سوء مدیریت. فداي کم سوادی ها و بد فکری ها شد.


شاید بهتر بود یک فکر اندیشمند بجای مربی کردن، او را در جایگاه یک قهرمان باقی می گذاشت.

راستی چرا باید ما همه چیز را به گند بکشیم؟

با همه عيوبي كه صد در صد علی دایی دارد اما دلم سوخت از این "بازی خوردن" علي دايي...