مهندسي صنايع در مقطع كارشناسي در چهار گرايشتقسيمبندي ميشود :
- توليد صنعتي
- برنامهريزي و تحليل سيستمها
- تكنولوژي صنعتي
- ايمني صنعتي
دو گرايش توليد صنعتي و تحليل سيستمها در قياس باگرايشهاي ايمني صنعتي و تكنولوژي صنعتي ، به دليل حوزه مفاهيم پيچيدهتر ،گستردهتر و كاربرديتر ، داراي برجستگي چشمگيري در سطح دانايي و توانايي ميباشند، دانشجوياني با سطح علمي بالاتري را به خود ميپذيرند و به همين دليل گرايشهاياصلي مهندسي صنايع به شمار ميآيند . از اين رو پيرامون اين دو گرايش در گامهاي آتيشرح كاملتري بيان خواهيم نمود .
مهندسي صنايع در مقطع كارشناسي ارشد داراي چهارگرايش ميباشد :
- مهندسي صنايع
- مهندسي سيستمهاي اقتصادي - اجتماعي
- مديريت سيستم و بهرهوري
- مديريت مهندسي
گرايش مهندسي صنايع ، گرايش برتر كارشناسي ارشد بهشمار ميآيد كه به فارغالتحصيلان كارشناسي همين رشته اختصاص دارد ؛ سطح رقابتيبراي ورود به اين گرايش بسيار بالاست و با توجه به كميت پايين پذيرششوندگان ،نخبگاني كه احاطه افزونتري به دروس آزمون ارشد داشته باشند قادر به ادامه تحصيل دراين گرايش ميباشند .
گرايش سيستمهاي اقتصادي - اجتماعي ، به نوعي گرايش دوممقطع كارشناسي ارشد در حساب ميآيد كه فارغالتحصيلان ساير رشتههاي فني - مهندسينيز مجازند بخت خود را براي قبولي در اين رشته بيازمايند .
مديريت سيستم وبهرهوري را ميتوان چكيده دوره كارشناسي مهندسي صنايع دانست كه به فارغالتحصيلانساير رشتههاي فني و مهندسي كه حداقل سه سال سابقه مديريتي داشته باشند اختصاصيافته است .
لازم به يادآوريست كه گرايش مديريت مهندسي ، به عنوان يكي ديگر ازگرايشهاي كارشناسي ارشد مهندسي صنايع در حال گسترش بوده و هماكنون در دانشگاههايينظير دانشگاه صنعتي اميركبير ، در اين گرايش نيز پذيرش صورت ميگيرد .
دورهدكتراي مهندسي صنايع مجموعهاي هماهنگ از فعاليتهاي پژوهشي و آموزشي است كه موجباحاطه و دستيابي دانشجو به آثار علمي در زمينه مهندسي صنايع و توانايي در تهيه متونتحقيقاتي ، نوآوري ، كمك به پيشرفت و گسترش مرزهاي دانش در اين رشته خواهد شد . دوره دكترا نيز شامل سه گرايش زير است :
- مهندسي صنايع
- سيستمهاي اقتصادي - اجتماعي
- مديريت سيستم و بهرهوري
در گام آتي به بررسي دو گرايش اصلي مقطعكارشناسي يعني توليد صنعتي و برنامهريزي و تحليل سيستمها خواهيم پرداخت ...
گرايشهاي توليد صنعتي و برنامهريزي و تحليل سيستمها را بيشتر بشناسيم !
توليد صنعتي فن بهكارگيري مهارتهاي تكنيكي - اقتصادي و استفاده موثر ونظاميافته از نيروي انساني سازمان ، ماشينآلات ، تجهيزات ، سرمايه ، ساختمان ومواد به منظور توليد كالا با كيفيت و كميت مطلوب ميباشد .
برنامهريزي و تحليلسيستمها فن بهكارگيري روشهاي علمي جهت حل مسائل تصميمگيري و برنامهريزي درواحدهاي صنعتي - خدماتي ، شامل جمعآوري اطلاعات ، تجزيهوتحليل دادهها ، مدلبنديو حل مساله ميباشد .
با دقت و توجه موشكافانه در تعاريف فوق ميتوان رسالت ،اهداف و ويژگيهاي مهندسي صنايع را بيان نمود :
نخستين نكتهاي كه كه بايد بدانتوجه كرد ، پويايي پنهانيست كه در ذات تعاريف فوق نهفته است ؛ اين جملات بيانگرحركتي مداوم و هميشگي هستند ، حركتي در جهت آنچه كه بهتر است يعني بهبود مستمر ،حركتي كه هيچگاه متوقف نميشود . شما برنامهريزي ميكنيد ، تصميم ميگيريد ، بهاجرا درميآوريد ، تجزيهوتحليل مينماييد و آنگاه از نتايج حاصل جهتبرنامهريزيهاي آتي بهره ميبريد ؛ اين چرخهايست كه هيچگاه از حركت باز نخواهدايستاد و هماره رو به سوي بهبود دارد ، چرا كه ايستايي يعني مرگ و مجموعههايپويايي چون واحدهاي صنعتي - خدماتي هيچگاه به مرگ تمايل ندارند .
نكته دوم آنكههيچيك از تعاريف فوق بهتنهايي قادر به بيان آنچه مهندسي صنايع ادعا ميكند نيستند، بلكه ايندو مكمل يكديگرند . گفتهايم كه ويژگي بارز مهندسي صنايع در تفكر بهبودمستمر وضعيت موجود بوده و هرگز از وضعيت موجود راضي نيست و تلاش مينمايد تا به سويوضعيتي مطلوبتر حركت نمايد . در وهله اول ، تصميمگيري و برنامهريزي لازم است كهحركتيست به سوي هدف ، اما در گام بعدي بهكارگيري و اجراي برنامه يا تصميم و سپستجزيهوتحليل نتايج ، تضمينكننده صحت آن ميباشند . گرايش توليد صنعتي به نگرشنظاممند ، منظم و علمي گرايش برنامهريزي و تحليل سيستمها نيازمند است و در نقطهمقابل ، برنامهريزي و تحليل نيز به نگرش اجرايي ، كاربردي و تجربي توليد صنعتينياز دارد .
نكته سوم ، ديدگاه انجامدهي و هماهنگسازي است ، چراكه مهندسيصنايع گاه بايد عوامل متضادي چون نيروي انساني ، ماشينآلات ، زمان ، تجهيزات ،سرمايه ، ساختمان و مواد را در قالب يك مجموعه صنعتي - خدماتي آنچنان هماهنگ سازدتا مطلوبيت لازم در كيفيت و كميت توليد را بدست آورد . اين مساله ، ويژگي ديگري رايادآور ميشود كه همانا تفكر كلگرا ، جامع و نظاممند مهندسي صنايع ميباشد . ويدر هنگام برخورد با هر مجموعه ، پيش از آنكه به جزئيات بپردازد ، آنرا به صورت كليمشاهده مينمايد و به تعبيري از بالا يا بيرون نگاه ميكند ؛ او اجازه نميدهد تايك بخش كوچك از آن مجموعه چنان مجذوبش نمايد كه از ساير قسمتها غافل گردد و ارتباطبخشهاي ديگر را با آن جزء نبيند . وي ميداند كه همكاري تمام آن مجموعه است كهكارايي كل را بدست ميدهد و انتظاري كه از مجموعه ميرود با هماهنگي تمام اجزابرآورده ميگردد .
گفته شد كه مهندسي صنايع با مجموعههاي پويايي چون واحدهايصنعتي - خدماتي روبروست . هر مجموعه پويا داراي يكسري داشتهها يا وروديها ،يكسري ستادهها يا خروجيها و همچنين فراينديست كه اين داشتهها را به ستادههاتبديل نمايد . ويژگي مهندسي صنايع ، مشاهده همزمان اين سه عامل است و اين مسالهخود موجب درك ارتباط بين مجموعهها و عوامل مختلف و اقدام در جهت هماهنگسازي وانجام آنها ميشود . يك مهندس صنايع چنانچه بتواند وروديها و خروجيها را اعم ازفيزيكي و غيرفيزيكي در ذهن خود تصوير نمايد و همچنين پردازشها و فرايندهاي تبديلاين وروديها به خروجيها را مرور كند ، آنگاه به يقين خواهد توانست سازمان را بهبهترين نحو اداره نمايد .
نكته چهارم ، اصل بيشينهسازي كلي است كه بهطور ذاتيدر اين تعاريف به چشم ميخورد ؛ اگر شما يك مجموعه را بصورت جامع و نظاممند مشاهدهكرديد ، درست نيست كه تنها سعي نماييد يك جزء آن را در مطلوبترين وضعيت و سطحممكن نگه داريد و از ساير اجزا غافل بمانيد ؛ مهندسي صنايع ميگويد كل اين مجموعه ،يعني تمامي اجزاي آن در ارتباط با هم و به صورت هماهنگ بايد در يك سطح مطلوب قرارگيرند تا مطلوبيت كل مجموعه در بالاترين سطح قرار گيرد .
نكته پنجم واژه موثر درتعريف ذكر شده ، است ؛ اصولا در مهندسي صنايع مفهوم بهرهوري كاربرد فراواني دارد ؛بهرهوري خود انواع مختلف دارد و عموما به صورت نسبت خروجيها (ستادهها) بهوروديها (دادهها) تعريف ميگردد . دو ركن اساسي در افزايش بهرهوري هر مجموعه ،كارايي و اثربخشي ميباشند . كارايي نشاندهنده ميزان كل فعاليت ميباشد حال با هرمقصودي كه ميخواهد انجام شده باشد ، اما اثربخشي مبين آن قسمت از فعاليت است كه درراستاي رسيدن به هدف مجموعه انجام شده است ؛ بهكارگيري واژه موثر نيز به همين معناميباشد .
نكته ششم آن است مهندسي صنايع از روشهاي علمي جهت انجام كارهايشاستفاده مينمايد . روشهاي علمي روشهايي هستند كه كه در موارد متعدد از بوته آزمايشو تجربه گذشتهاند و به بيان بهتر استاندارد گرديدهاند و اين دلمشغولي مهندسيصنايع است كه سعي ميكند در هر چرخه برنامهريزي ، اجرا و تجزيهوتحليل ، روشهايمستند و استانداردي را در امور مختلف طراحي كند ، آنها را از حالت تجربهنشده خارجنمايد و وارد ذات فرايند داخلي آن مجموعه نمايد . دانش مهندسي صنايع سعي مينمايدبراي تمامي شرايط ، روشهاي علمي خاصي را طراحي كند تا در موارد مشخص ، اين روشها رابه عنوان ابزاري در اختيار مدير قرار دهد .
مطالب گفته شده ، به طور عمده ،مفاهيم زيربنايي و فلسفي مهندسي صنايع را تشكيل ميدهند به طوريكه مهندسي صنايعبايستي همواره تلاش نمايد ديدگاهها و برداشتهاي جديد و تازهاي از اين مفاهيم كشفو تجربه نمايد . مفاهيمي چون تصميمگيري و برنامهريزي ، مهارتهاي تكنيكي - اقتصادي، موثر و نظاممند ، نيروي انساني ، زمان ، ماشينآلات ، تجهيزات و سرمايه ، هزينه، توليد ، كيفيت و كميت و ارتباط اين مفاهيم از دغدغههاي اصلي مهندسي صنايع است .
نكات فوق از آن جهت بيان شده است تا تاكيد گردد هيچيك از گرايشهايبرنامهريزي و تحليل سيستمها و توليد صنعتي به تنهايي تمام مهندسي صنايع نيستند وتنها با حضور در كنار يكديگر ميتوان انتظار داشت مهندسي صنايع به اهداف خود نائلگردد .
در بيان دروس اساسي اين دو گرايش بايد گفت كه وجه اشتراك فراواني در اينميان به چشم ميخورد ، دروسي نظير : كنترل پروژه ، كنترل كيفيت ، طرحريزي واحدهايصنعتي ، كنترل توليد و موجوديهاي يك ، اصول مديريت و تئوري سازمان ، ارزيابيكاروزمان ، تحقيق در عمليات 2 & 1) ، اقتصاد مهندسي ، آمار مهندسي ، نقشهكشيصنعتي 2 & 1
در كنار اين ، آن دسته از دروسي كه براي يكي از دو گرايشاجباري ميباشند را دانشجويان گرايش ديگر ميتوانند به صورت اختياري اخذ نمايند وبدين ترتيب سطح اشراف خود را بر حوزههاي كاري مهندسي صنايع هرچه بيشتر افزايشبخشند .
دروس اجباري پراهميت گرايش توليد صنعتي كه براي گرايش برنامهريزي وتحليل سيستمها اختياري به شمار ميآيد عبارتند از : برنامهريزي توليد ، مهندسيفاكتورهاي انساني ، طراحي ايجاد صنايع ، برنامهريزي نگهداري و تعميرات ،برنامهريزي و كنترل توليد و موجوديهاي دو .
دروس اجباري پراهميت گرايشبرنامهريزي و تحليل سيستمها كه براي گرايش توليد صنعتي اختياري به شمار ميآيدعبارتند از : تحليل سيستمها ، شبيهسازي ، طراحي سيستمهاي اطلاعاتي ، برنامهريزيحملونقل .
در گام آتي تكنولوژي صنعتي و ايمني صنعتي را بيشتر خواهيم شناخت ...
گرايشهاي ايمني صنعتي و تكنولوژي صنعتي داراي چه قابليتهايي ميباشند؟
در گام پيشين ، دو گرايش اصلي مهندسي صنايع را شناختيم ؛ اينك به سراغ دوگرايش ديگر ميرويم كه اگرچه در جايگاه توجه پايينتري در قياس با توليد صنعتي وبرنامهريزي و تحليل سيستمها قرار دارند اما خود از جمله رشتههاي كاربردي صنعت وخدمات بهشمار ميآيند و چهبسا كاركردهايي داشته باشند كه ساير رشتههاي فني ومهندسي از آنها بيبهرهاند . با تكنولوژي صنعتي آغاز ميكنيم :
در تعريفتكنولوژي صنعتي ميتوان گفت : فن بهكارگيري مهارتهاي اجرايي و ذكاوتهاي فني در جهتطراحي تجهيزات و تسهيلات مورد استفاده در بخش توليد و خدمات و تعيين تدابير لازمبراي ساختوساز آنان ميباشد . (بهينهسازي در ساختوساز)
تكنولوژي صنعتيگرايشيست با بينشي فنيتر از دو گرايش توليد صنعتي و برنامهريزي و تحليل سيستمهاكه مشابه كارشناسي ساخت و توليد در مهندسي مكانيك بوده اما مجهز به تواناييبهينهسازي ، آگاه به مسائل بهينهسازي ساخت و ساز فرآوردههاي صنعتي و نيز نگهداشتو راهاندازي فني واحدهاي اجرايي ميباشد . داراي توانايي انتقال و مديريتتكنولوژيست و نيز حفظ و حراست از آن كه به مدد امكانات سختافزاري و نرمافزاري درجهت حفظ و نگهداري نظام فني و اجرايي گام بر ميدارد ؛ با مديريت تكنولوژيهاي دردسترس يا مواردي كه در قالب انتقال تكنولوژي دادوستد ميشوند ، در جهت افزودن كميتو كيفيت فرآوردهها و نيز بهرهبرداري اثربخش از امكانات در دسترس ، اقدامات موثريانجام ميدهد . با استفاده از تجهيزات كامپيوتري و مدارهاي منطقي قادر است طيفوسيعي از خواستههاي اجرايي بشر را كه به دليل محدوديتهاي انساني به سهولت قابلتحقق نميباشند ، عينيت بخشد . مباحث اجرايي و مهارتي ساخت و توليد فرآوردههايصنعتي ، طراحي قالب ، قيدوبستهاي صنعتي ، عمليات حرارتي و مباحث انتقال تكنولوژيرا ميتوان در زمره ديگر زمينههاي تخصصي اين گرايش ذكر نمود . كارشناس تكنولوژيصنعتي از مرحله طراحي يك ايده و نمونهسازي آن گرفته تا مرحله ساخت و تدارك امكاناتتوليد ، همينطور مديريت مراحل اجرايي ، توان خدمترساني دارد ؛ علاوه بر آن ،ضايعات و عوامل بروز آنها را شناسايي كرده و تاثيرات گوناگوني كه برجاي ميگذارندرا ، مورد سنجش و ارزيابي قرار ميدهد .
حال به سراغ ايمني صنعتي ميرويم :
در تعريف ايمني صنعتي ميتوان گفت : فن بهكارگيري تدابير ويژه مهندسي در جهتايمنسازي نظامهاي گوناگون كاري در مواجهه با گونههاي مختلف ريسك رودرروي آنانميباشد . (بهينهسازي در ايمنسازي)
گرايش ايمني صنعتي تلفيقي از سه رشتهبهداشت حرفهاي ، مديريت صنعتي و مهندسي صنايع ( جهتگيري عمده به سوي مهندسيصنايع است ) با رويكرد بهساز و پيشگيرانه و در عين حال مهندسي ، در جوار متخصصينبهداشت حرفهاي كه با ديد پزشكي بيشتري به دنياي كار مينگرند ، تلاش در ايجادنظامهاي شناخت خطرات و محدودسازي عملكردهاي غيرايمن در محيطهاي كاري داشته ،روشها ، برنامهها و فرآيندهايي براي كنترل و ارزيابي خطرات پي گرفته و تلاش درايجاد فضايي سالم براي نجات حركتهاي بهرهور دارد . اين گرايش مهندسي صنايع ضمنتسلط بر آگاهيهاي عمومي مهندسي صنايع به ويژه در راستاي تطبيق دادن كار باتواناييهاي انساني در زمينههايي همچون مهندسي فاكتورهاي انساني ، عوامل فيزيكي وشيميايي زيانآور محيط كار ، حفاظت صنعتي و اصول مديريت ايمني ، داراي تبحر و تخصصاست . طراحي نظامهايي كه بتوانند از آسيب رساندن به انسانها ، امكانات و تجهيزاتپيشگيري كرده ، حركت ملايم و روان اجرا را تضمين نمايد ، بخشي از تواناييهاياجرايي اين متخصصين به شمار ميرود .
مکانيک سيالات ، جمعآوري و دفع فاضلابهايصنعتي ، مهندسي احتراق ، گازرساني ، اعلام و اطفا حريق ، ايمني در برق ، سمشناسيصنعتي ، ايمني ساختمان و معدن ، ارگونومي ، تهويه صنعتي ، ديگها و ظروف تحتفشار ،روشهاي توليد 2 & 1) ، ايمني در کشاورزي ، روانشناسي صنعتي ، عوامل شيمياييمحيط کار ، اصول بهداشت محيط ، بيماريهاي شغلي ، حفاظت صنعتي ، ايمني بالابرها ،تحقيق در عمليات ، ترموديناميک و انتقال حرارت ، عوامل فيزيکي محيط کار ، اصولمديريت ايمني ، ارزيابي کار و زمان و طرح ريزي واحد هاي صنعتي از جمله دروس اصلي وتخصصي پراهميت اين گرايش به شمار ميآيند