تاريخ هر ملت نموداري از استعداد توانايي ها ، پشتكار ، و انديشه و استقامت آنها است . و آنچه از كاوش هاي اخير باستان شناسي در محل چرخاب برازجان و از دل سر نخلستان هاي اين شهر نمايان شده ، مؤيد اين نظريه است و نشانگر آن است كه در سينه اين خاك عزيز و در حاشيه خليج فارس گنجينه هاي بس گرانبها از پايداري ، انديشه در ستوه زندگي گذشتگان نهفته است كه شاهد گويايي در تمدن در خشان و غرور آميزي است كه از اوضاع جغرافيايي و تأثيرات اعتقادي و سيستم حكومتي و اجتماعي و فرهنگي برخوردار است. و براي همه ايرانيان به ويژه ساحل نشينيان درياي فارس اين اكتشافات چشم گير حائز اهميت و از مفاهيم فرهنگي ارزشمندي است كه ترجماني از روح بزرگ هنرمندان گذشته و هويت فرهنگي و زندگي آنها است. و مظاهري از فعاليت هنري و ساخت و ساز و تلاش براي يك زندگي بهتر و اهدافي متعالي كه در يك برهه از زمان و در آن مكان شكل گرفته است و وارثان اين خلق آثار هنري آنگاه كه به عظمت و هويت فرهنگي ديرينه خود پي مي بردند كه به عينه مي بينند فرهنگ وتمدن غني پيشينيان آنها را همتايي نيست كه نيست دلبستگي و علاقه آنان بزادگاهشان غير قابل تصور مي شود چنانكه كاخ زيباي كوروش هخامنشي در حاشيه خليج فارس كه ضمن عمليات اكتشافي ظاهر شده است، سنبلي ار معماري و حجاري عصر 2500 سال پيش است كه نظير آن در جاي ديگري سراغ نداريم. اين آثار نتيجه تلاش مردمي است كه در يك برهه زمان كه مصادف با سيادت دريايي و راه آبي و استقلال عصر هخامنشي است، ساخته و پرداخته شده بطوري كه شكوه و جلال وعظمت و زيبايي آن در اين مكان خاص هر تازه واردي از راه خشكي و دريايي را به تحسين و تحير وادارد. قلم نمي تواند شرح آنچه در انديشه ساخت و ترسيم نقشه معماري و اجراي برنامه ساختماني بوده و عينيت يافته ، تحرير كند زيرا نه پلان ونقشه و طرح معماري اين بنا و نه پيشرفت هنرمندي زمان و نه مهاجرت حجاران و صنعتگران كه دست به دست هم داده اند تا انجام و وحدتي در يك الگو و طرح معماري جديد را عينيت بخشند كامل نمي كند. چون بنا هنگامي تكميل مي شود كه كف سازي آن به اتمام رسيده باشد يا به مصداق آنكه كار را كه كرد آنكه تمام كرد در اين جا تمام نشده است و جان كلام همين جاست موقعي اين كاخ زيبا و باشكوه اهميت معماري خود را پيدا خواهد كرد كه مشكل كف سازي اين بنا انجام گيرد و لذا به نظر
مي رسد كه براي حل اين معضل معماري در اين بنا كه كف كاخ بايد به گونه اي باشد كه علاوه بر هماهنگي و تناسب با معماري بنا كه از دو نوع پايه ستون هاي سياهرنگ و سفيد تركيب شده است و بالتبع بايد كفي سفيد رنگ باشد ضمناً نبايد از بلندي 18 سانتيمتري سنگ صيقلي شده با زالت زير ستون ها كه با سنگ رويي آن برابر است چيزي كاسته نشود. اما آن چگونه كفي و پوششي براي اين نياز زيبا خواهد بود. يا بهتر بگوييم چه مصالح معماري مي تواند پاسخ گوي اين معضل باشد و ظرافت مطلوب را در كف سازي داشته باشد. ماهنوز نمي دانيم چه طرحي بر اين بنا پيش بيني شده بود چون پوشش كف صورت نگرفته است، اما شواهد بدست آمده دال بر آن است كه استعلام و مزايده و پيشنهاداتي با اين منظور از نقاط مختلف و از دست اندركاران طراحي و معماري و حجاري به عمل آمده است، كه در امر ساختماني شركت و اظهار نظر نمي بيند . چون مي بينيم از مكان هاي دور مستوره هايي براي اين امر عرضه شده است كه آرايش آن كف پوش ها در كنار يكديگر ودر مكاني مناسب و قابل ديد به نظر خواهي تنظيم شده است كه ما را به ياد كف سازي كاخ هاي پايتخت كوروش در پاسارگاد كه به عنوان يك هنر مي شناخته شده است هدايت مي كنند.