-
نقش استراتژيك هزينه سرمايه در اندازه گيري سود مازاد
THE STRATEGIC ROLE OF “COST OF CAPITAL” IN RESIDUAL INCOME MEASUREMENT
Martin G. H. Wu
دانلود متن کامل مقاله به زبان انگلیسی
Abstract
This paper examines the strategic role of “cost of capital” in residual income measurement in an oligopoly. Because of imperfect competition in the product market, firm market valuation and managerial performance evaluation based on residual income measures or Economic Value Added (EVA®) are most closely related to each other so that an interactive effect arises. Facing a stochastic production-technology with diminishing marginal returns in the decision context of capital investment, firm owners can use the “cost of capital” in residual income measures as a competitive tool for their managers.
We show that the mode of competition (i.e., Cournot versus Bertrand) has a significant impact on the strategic role, and determines whether the firm owners levy a lower or higher “cost of capital” on their managers than their own opportunity cost of capital. They will charge the managers with their own cost of capital if, and only if, their managers’ actions do not cause their competitors to counteract so that the firm’s market value is affected (i.e., price-takers in perfect competition or price-setters in monopoly). Consequently, imperfect competition separates the capital’s ownership and management, and perfect competition or monopoly unites the two.
We consider three different sources of uncertainty: industry-wide demand, firm-specific technological input and output. Our results prove that neither industry-wide demand uncertainty nor firmspecific input uncertainty affects the equilibrium “cost of capital.” Furthermore, firm-specific output uncertainty moves the equilibrium “cost of capital” closer to the firm owners’ own cost of capital, and hence, makes the strategic role less valuable, although its effect on the strategic role is of secondary relative to that of imperfect competition.
نقش استراتژيك هزينه سرمايه در اندازه گيري سود مازاد
خلاصه
اين مقاله نقش استراتژيك هزينه سرمايه در اندازه گيري سود باقيمانده را در يك انحصار چند جانبه بررسي مي كند. به دليل رقابت ناقص در بازار محصول، ارزيابي بازار شركت و ارزيابي عملكرد مديريت بر مبناي اندازه گيري سود باقيمانده يا ارزش افزوده اقتصادي رابطه بسيار نزديكي با هم دارند و تاثير متقابلي بر يكديگر مي گذارند. هنگام روبرو شدن يك تكنولوژي در حال تغيير با كاهش بازده نهايي، مالكان شركت مي توانند در زمينه تصميم براي سرمايه گذاري هاي سرمايه اي از هزينه سرمايه در اندازه گيري سود باقيمانده به عنوان يك ابزار رقابتي براي مديران شان استفاده كنند.
ما نشان مي دهيم كه نوع رقابت (مانند شركت كورنوت در مقابل شركت برتراند) اثر مهمي بر اين نقش استراتژيك دارد و معين مي كند كه صاحبان سرمايه نسبت به هزينه فرصت مالكيت سرمايه آيا هزينه سرمايه كمتر يا بيشتري براي مديران خودشان در نظر مي گيرند يا خير؟ آنها تنها در صورتي از مديران هزينه مالكيت سرمايه خود را مطالبه مي كنند كه اقدامات مديران موجب خنثي كردن رقبا نشده باشد، و برخلاف شركت هاي پذيرنده قيمت در بازار رقابتي كامل يا شركت هاي وضع كننده قيمت در شرايط انحصاري كامل، تصميمات آنها به اثر اقدامات مديريت بر ارزش بازار ارتباطي ندارد. در نتيجه شرايط رقابتي ناقص باعث تفكيك سرمايه مالكيت و مديريت مي شود و شرايط رقابتي كامل يا انحصاري كامل باعث يگانگي اين دو مي شود.
ما سه منبع مختلف از عدم اطمينان را در نظر مي گيريم: تقاضاي فرا صنعتي، ورودي ها و خروجي هاي تكنولوژيكي خاص شركت. نتايج ما ثابت مي كند كه هيچ يك از دو عدم اطمينان مربوط به تقاضاي فراصنعتي و ورودي خاص شركت ها اثري بر موازنه هزينه سرمايه ندارند. از اين گذشته، عدم اطمينان مربوط به خروجي خاص شركت ها موازنه هزينه سرمايه را به هزينه مالكيت سرمايه مالكان شركت نزديك تر مي كند، و بدين جهت نقش استراتژيك را كم ارزش تر مي كند، اگر چه اثر آن بر نقش استراتژيك اثر ثانوي مربوط به شرايط رقابتي ناقص است.
من همچنان بی امضاء
برچسب برای این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
- شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
- شما strong>نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
- شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن