حادثه : ویکتوریا: پرستار 25‌ساله تا پیش از به دنیا آوردن یک نوزاد سالم نمی‌دانست که باردار است. امیلی رِتکلیف که صاحب 3‌فرزند بوده در حال اسباب‌کشی ابتدا در ناحیه کمر احساس درد می‌کند. سپس متوجه می‌شود که دردی شبیه به درد زایمان دارد و با عجله و هیاهو از شوهرش می‌خواهد تا وی را به بیمارستان ببرد. با وجود این آنها به قدری شوکه شده بوده‌اند و
داد و فریاد می‌کرده‌اند که دختر بزرگ آنها تصور می‌کند هر دو دیوانه شده‌اند و از ترس گریه می‌کند. بخت با آنها یار بوده که یک کارآموز پرستاری در خانه‌شان حضور داشته است. وی حتی بندناف را که دور گردن نوزاد پیچیده شده بوده به آرامی قطع کرده است.