گفتگوی: پریسا اصولی با دکتر نسرین امیری روان پزشک کودک و نوجوان درباره دروغ و علل آن
دروغ‌ گفتن، يكي از رفتارهاي متداول كودكان 4، 5 ساله است که نمي‌توان به آن بي‌توجه بود. روان‌شناسان مي‌گويند...

بيشتر كودكاني که در اين سن و سال دروغ مي‌گويند، قصد فريب والدين خود را ندارند و از آن به‌عنوان راهي براي فرار از مجازات استفاده مي‌کنند. البته گاهي نيز كودكان با جعل داستان يا با طرح مبالغه‌آميز بعضي واقعيات تلاش مي‌کنند خواسته‌هاي خود را با بزرگ‌ترها درميان بگذارند و به‌طور غيرمستقيم از آرزوهاي خود صحبت ‌مي‌كنند. براي کسب آگاهي بيشتر درباره اين موضوع با دکتر نسرين اميري، فوق‌تخصص روان‌پزشکي کودک و نوجوان و عضو هيات علمي دانشگاه علوم بهزيستي گفت‌وگو کرده‌ايم.



دکتر! چرا کودکان گاهي اوقات دروغ مي‌گويند؟

كودكان معمولا به 2 شكل دروغ مي‌گويند كه رايج‌ترين شکل آن، خيال‌پردازي است. كودك با جعل داستان يا با طرح مبالغه‌آميز بعضي از واقعيات، خواسته‌ها و روياهايش را به ما مي‌فهماند. در اين صورت، بهتر است كه پدر و مادر در تاييد خواسته كودك حرف بزنند اما دروغ نوع دوم، دروغي به‌اصطلاح مفيد است؛ دروغي كه بزرگ‌ترها هم مي‌گويند و آن را به حساب دروغ مصلحت‌آميز مي‌گذارند تا به جاي نتيجه بد، نتيجه خوب بگيرند. در اين مرحله از رشد، كودك در استفاده از دروغ براي رسيدن به خواسته‌اش ترديدي به خود راه نمي‌دهد.

در اين شرايط، ما به عنوان والدين کودک، بايد چه عکس‌العملي نشان دهيم؟

در اين موارد، ما بايد به كودك تفهيم كنيم كه از راستگويي و صداقت او خوشحال مي‌شويم و دروغ و دروغگويي را دوست نداريم. حتي مي‌توانيم در صورتي که کودک کار اشتباهي انجام داده و درباره آن اشتباهش دروغ نگفته، از تنبيه صرف‌نظر کنيم اما در هر صورت، دروغگويي کودک، حتي درمورد موارد کوچک نبايد بي‌اهميت جلوه داده شود.

چرا؟

چون اين مساله در سنين بالاتر، رفتاري ناپسند است كه به كودك، شخصيتي ساختگي و تصنعي مي‌بخشد که هرگاه در موقعيت نامطمئن و ناامن قرار گيرد و احساس خطر يا حقارت كند، به گفتن دروغ متوسل مي‌شود. در عين حال،كودك دروغگو به گفته‌هايش ايمان ندارد و به‌طور قاطع و صريح حرف نمي‌زند و به‌تدريج اعتماد خود را به ديگران از دست مي‌دهد و نسبت به اطرافيان بدبين مي‌شود.

چه راهي وجود دارد که بتوانيم اين رفتار ناشايست کودک را تصحيح کنيم؟

براي درمان دروغگويي، شناخت علت‌هاي آن كاملا ضروري است. در واقع، دروغگويي به‌عنوان يك مشكل، علت‌هاي گوناگون و متعددي دارد. مثلا يكي از علت‌هاي دروغگويي آموزش نادرست خانواده است. در خانواده‌اي كه پدر و مادر و ديگر اعضاي آن همواره به يكديگر دروغ مي‌گويند، نمي‌توان انتظار داشت كه يک كودك راستگو تربيت شود.

کودکان براي جلب توجه هم دروغ مي‌گويند. همين‌طور است؟

بله؛ دروغگويي كودك ممكن است براي جلب توجه اطرافيان باشد. چنانچه كودكي در خانواده يا مدرسه مورد بي‌توجهي اطرافيان قرار گيرد براي نشان دادن خود و جلب توجه آنها ممكن است به گفتن دروغ در زمينه‌هاي گوناگون متوسل شود. كودكاني كه نسبت به دوستان و اطرافيان خود احساس كمبود مي‌كنند، ممكن است براي جبران كمبودهاي خود در زمينه‌هاي گوناگون نظير شغل والدين، محل سكونت، وضع تغذيه، دوستان و تفريحات و سفرها به دروغگويي متوسل شوند و درون آشفته و نگران خود را به آن وسيله به طور موقت تسكين دهند. البته انتظار و توقع بيش از حد از كودكان و مقايسه آنها با دوستان و همكلاسي‌ها نيز در زمينه‌هاي گوناگون از ديگر عوامل دروغگويي كودكان محسوب مي‌شود. دراين صورت، كودك از طريق دروغ مي‌تواند هم بر احساس حقارت خود به‌طور موقت غلبه يابد و هم والدين را راضي و خشنود سازد و نظر آنها را به سوي خود جلب كند.

آيا دروغگويي کودکان مي‌تواند ناشي از ترس هم باشد؟

ببينيد؛ اگركودك به دليل راستگويي تنبيه شود، در آينده براي نجات و رهايي از مجازات به دروغگويي متوسل مي‌شود. بايد اذعان كرد كه برخي سختگيري‌هاي افراطي و برخوردهاي خشن والدين و مربيان با كودك از علت‌هاي مهم دروغگويي كودك محسوب مي‌شود. به عبارت ديگر، گاهي نحوه بيان و برخورد والدين و مربيان با كودك، او را به دروغ گفتن وامي‌دارد و به او دروغگويي را مي‌آموزد. به عنوان نمونه، والدين به كودكي كه مرتكب عمل خلافي شده، اصرار مي‌ورزند كه او اين كار را انجام نداده است؛ بلكه ديگري مثلا همسايه يا دوست يا برخي موجودات خيالي سبب آن بوده‌اند. در اين شرايط، والدين علاوه بر آنكه كودك را دروغگو بار مي‌آورند، او را به گريز از قبول مسووليت رفتارش نيز وامي‌دارند.

حالا اگر کودک به هر دليلي دروغ گفت، اولين برخورد پدر و مادر چگونه بايد باشد؟

در صورت مشاهده دروغگويي کودک، والدين و مربيان نبايد شتاب‌زده عمل كنند و به تنبيه كودك مبادرت ورزند؛ بلکه براي بازداشتن كودك از دروغگويي و اصلاح رفتار وي، بايد روش برخورد مناسبي متناسب با موقعيت انتخاب شود تا دروغگويي تکرار نشود. باز هم تاکيد مي‌کنم که كودك بايد دريابد كه دروغگويي كار نادرست و ناپسندي است و راستگويي عملي باارزش و پسنديده است. او بايد ارزش راست گفتن را درعمل تجربه كند. از طرف ديگر، والدين و مربيان نبايد در برابر دروغ‌هاي كودكان برآشفته شوند و او را كتك بزنند. در اين شرايط، بيان نتايج زشت و تلخ دروغگويي به‌صورت داستان براي کودکان مي‌تواند در آموزش عواقب تلخ دروغگويي مفيد واقع شود. اگر والدين و مربيان، كودك را در خلوت (نه در جمع) در فضايي محبت‌آميز و پرعطوفت با مضرات و نتايج دروغگويي آشنا کنند، اقدامي موثر در جلوگيري و درمان دروغگويي انجام داده‌اند. اما نکته مهم اين است که والدين و مربيان بايد از كودك انتظاراتي داشته باشند كه با واقعيات و امكانات او منطبق است. در غير اين صورت، دروغگويي كودك تقويت و تشديد خواهد شد؛ چون كودك توان عملي ساختن خواسته‌هاي اطرافيان را ندارد و به گفتن دروغ متوسل مي‌شود. بنابراين از كودك بايد انتظارات در حد توانش داشته باشيم.

آيا مي‌توان با ترفندهاي تربيتي از دروغگوشدن کودک پيشگيري کرد؟

بله؛ براي پيشگيري و درمان دروغگويي، والدين و مربيان بايد واقعيات را بپذيرند و براي شنيدن حرف‌هاي شيرين و تلخ از طرف كودكان آماده شوند و با رفتار خود به كودك بياموزند كه گفتن واقعيات به هر صورتي كه باشد، مقبول است و موجبات تنبيه و آزار كودك را فراهم نخواهد كرد. در واقع، اگر كودك پي ببرد كه والدين و مربيان براي دروغگويي او را تشويق و براي راستگويي او را تنبيه نمي‌كنند، به تظاهر در رفتار و جعل واقعيت نخواهد پرداخت. در عين حال، والدين و مربيان بايد از طرح پرسش‌هايي كه كودك به آنها به احتمال قوي پاسخ نادرست خواهد داد، خودداري كنند.

اصلا چطور مي‌توانيم كودك را به راستگويي تشويق كنيم؟

بايد به كودكتان فرصت دهيد تا حرف راست را بگويد. به كودكتان بگوييد كه به او فرصت مي‌دهيد تا صادق و راستگو باشد. گاهي از كودكتان در مورد مسايلي كه خودتان جوابش را مي‌دانيد، سوال کنيد. مثلا از او بپرسيد: «آيا اتاقت را مرتب كردي؟ آيا تكليفت را انجام دادي؟» به اين طريق، كودكتان راستگويي را در مورد كارهايي كه انجام داده، تمرين مي‌كند. شما هم فورا متوجه مي‌شويد كه كودكتان راست مي‌گويد؛ چرا که شما از قبل كارها را چك كرده بوديد. همچنين اگر كودكتان حرف راست را بازگو كرد، تشويقش كنيد. اما اگر کودک به خاطر خطايي که مرتکب شده دروغ گفت، شما بايد او را تنبيه کنيد؛ مثلا مي‌توانيد خريد اسباب بازي مورد علاقه‌اش را به تعويق بيندازيد و علت اين کار را هم به او توضيح دهيد اما هرگز کودک را با نام دروغگو صدا نزنيد؛ زيرا شما نمي‌خواهيد که اين صفت جزو شخصيت او شود.

چه روشي را براي تشويق و تنبيه کودک در اين موارد توصيه مي‌کنيد؟

پاداش و تشويق مي‌تواند کلامي ‌(مثلا تعريف و تمجيد از کودک در جمع) و يا خريد يک اسباب‌بازي يا يک جعبه مدادرنگي باشد. والدين با اين کار به کودکشان مي‌آموزند که راستگويي هميشه با پاداش همراه است ولي اگر کودک به هر دليلي دروغ بگويد مي‌توان از روش‌هاي متداول و صحيح تنبيهي مانند محروم کردن از ديدن برنامه کودک يا بازي مورد علاقه بهره گرفت اما تنبيه بدني به هيچ‌عنوان در هيچ شرايطي توصيه نمي‌شود؛ چرا که روشي منسوخ‌شده است. متاسفانه در بسياري از موارد ديده شده است که مادران وقتي با دروغگويي کودک روبه‌رو مي‌شوند، يک سيلي به او مي‌زنند يا ضربه‌اي به پشت دستش مي‌زنند تا به او بفهمانند که نبايد اين کار را انجام دهد. اين قبيل مادران اعتقاد دارند که در اين سنين، هشدار دادن به کودکان يا محروم کردن آنها از چيزي، کاري از پيش نمي‌برد و فقط تنبيه بدني سبک، در آن لحظه، کودک را از کار خطا باز مي‌دارد اما بايد گفت با اين کار، مشکلات کودک صدچندان خواهد شد. تنبيه و تشويق نبايد از حد خود تجاوز کند؛ زيرا اگر براي کار مثبت تشويق سنگين انجام گيرد، توقع کودک بالا مي‌رود و به پاداش‌هاي کوچک‌تر از آن راضي نمي‌شود و همين‌طور تنبيه اگر بيش از حد باشد، مي‌تواند کودک را بدبين کند. در عين حال، تنبيه و تشويق بايد بلافاصله بعد از عمل کودک انجام بگيرد و فاصله‌اي بين آن نيفتد تا اثر تنبيه و تشويق را از بين نرود.

منبع:
هفته نامه سلامت