سوالات در مراسم خواستگاری

ملاکهای تعهد (وفاداری) ، پاکدامنی ، اخلاق و سلامت جسمی و روانی از مهمترین ملاکها در زمینه انتخاب همسراست. برای آنکه بتوانید همسر مناسب انتخاب کنید و زندگی شاد و خوش خود را تا پایان عمر حفظ نمایید، موارد زیر در کنار سایر موارد توصیه می شود:

1- قبل از انتخاب همسر، خود را کاملاً بشناسید. این که در چه موقعیتی هستید ، چه خصوصیاتی دارید، در چه خانواده ای بزرگ شده اید، شرایط سنی شما چیست، از چه فرهنگی برخوردارید و ... . مسلماً همسر شما باید در زمینه های مختلف هم وزن شما باشد. پس شناسایی او نیز در ابعاد مختلف ضرورت دارد. از آن جا که انسان ها ، خواست ها و نیازهای درونی گوناگونی دارند و تا زمانی که در پی شناخت نیازها و بررسی نقاط قوت و ضعف خود نباشند، با هر فردی در برابر خود، حتی بهترین موجود روی زمین دچار مشکل خواهند شد ، بنابراین شناخت خود، پیش از شناخت شریک زندگی یا هر کس دیگر ضرورت دارد. حل بحران هویت ، یکی از اساسی ترین راهها برای گام نهادن در آغاز یک زندگی مشترک است.



2- به خانواده هایی که در حوزه اقوام و دوستان شما از زندگی شاد و خوبی برخوردارند، مراجعه نمایید و رمز انتخاب مناسب و توفیقات زندگی زناشویی را از آنان بخواهید. مراجعه به چند خانواده و مقایسه عوامل توفیق آنها ، راهنمایی برای شما در انتخاب همسر مناسب و ادامهزندگی شاد و موفق خواهد بود.

3-به مردان و زنان مطلقه مراجعه نمایید و علل طلاق و شرایط بعد از طلاق را از آنان بخواهید و پس از مقایسه از عواملی که شرایط طلاق و یا زندگی بعد از آن را فراهم آورده، اجتناب کنید.

4-وضعیت خانواده هایی که بی سامان و آشفته اند ، ولی در شرایط نامساعد و ناشادی ، زندگی زناشویی را تحمل می کنند بررسی نمایید و پس از کسب اطلاعات مورد نظر ضمن کمک های لازم به آنان ، برای زندگی آینده خود با توجه به اطلاعات مکتسبه ، با بینش و بصیرت برنامه ریزی نمایید. قبل از انتخاب همسر ، روزی را در نظر بیاورید که احتمال دارد برای جدایی در جاده پرخطر دادگاه مدنی خاص طی طریق کنید و یا الزاماً در طول عمر زندگی ناشادی را تحمل نمایید.

5-در آخرین لحظاتانتخاب همسر ، دستخوش احساسات نشوید و در صورت کوچکترین احتمال عدم ناسازگاری و نامناسب بودن موضوع ، به مشاور خانواده مراجعه نمایید و مطمئن باشید که او در انتخاب احسن به شما کمک خواهد نمود.


اصول ازدواج موفق
  • اگر زرنگ باشیم اول وضعیت پوششی طرف خودش جواب مرا می‌دهد چرا که رنگ رخسار خبر می‌دهد از سر درون
  • چگونگی شروع کردن مسئله از طرف مقابل بی تاثیر نیست.
  • نوع رفتار اطرافیان خواستگار اصلی نیز ما را در شناختمان کمک می‌کند.
  • تفاهم فرهنگی مقدمتر بر مسائل مالی و شغلی طرف می‌باشد.
  • آنگونه که هستیم برخورد کنیم نه آن طور که ما را بپسندند.
  • به طرح مسائل اصلی بپردازیم که جزیات در سایه مسائل اصلی حل خواهد گردید.
  • زیاد وسواس به جرج ندهیم و این مطلب نیز یاد داشته باشیم که دیر ازدواج کردن نه تنها مشکلی را حل نمی کند بلکه چه بسا باعث از بین رفتن فرصتهای خوب نیز گردد.
و آخر اینکه در هر شرایطی از دروغ بپرهیزیم و صادق باشیم و همزمان که به طرح خواسته‌هایمان می‌پردازیم به بیان نقصهایمان نیز توجه داشته‌ باشیم و طرف را همان طور که هست ببینیم نه انگونه که می‌خواهیم. ا


شش فرمان طلایی

تفاهم، عبارت است از همدیگر را فهمیدن و درک کردن. در زندگی برای نیل به تفاهم، باید عوامل و شرایطی مهیا باشد که قبل از ازدواج، زن و مرد با توجه به عنایت کافی به آنها

زمینه تفاهم هر چه بیشتر را در زندگی فراهم آورند. پس دختر و پسر در آستانه ازدواج برای نیل به توافق و تفاهم در ازدواج باید دارای شرایطی برای ازدواج باشند.

ایمان و اعتقادات مذهبی: زن و مرد یک عمر شریک هم در زندگی هستند و اکثر اوقات را با هم می گذرانند، پس تحت تاثیر عقاید، افکار، رفتار و اخلاق یکدیگر

قرار خواهند گرفت.

بدون تردید مرد یا زن معتقد و دیندار نه تنها همسر خود را به دینداری، تقوا و عمل صالح تشویق می کند، بلکه می تواند فضای خانواده را به محیطی امن و دور از گناه تبدیل کند.

علاوه بر این همسر با ایمان و با تقوا از هر جهت قابل اعتماد و برای تربیت فرزندان شایسته تر است.

تحصیلات: تشابه تحصیلی، یکی از عوامل مهم در ایجاد تفاهم بین زن و مرد است، ضمن آنکه علم و دانش به خودی خود یک مزیت و کمال مطلوب برای انسان

محسوب می

شود. زن و مردی که یکدیگر را بهتر درک کنند، بیشتر قادر خواهند بود با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و طبیعتا وظایف و مسوولیت های خویش را بهتر انجام می دهند و در تعلیم و

تربیت فرزندان خویش از تفاهم و توافق بیشتری برخوردارند. هرچند که تحصیلات به خودی خود نمی تواند عقل و درایت کافی را در زندگی تضمین کند، ولی به هر حال تشابه در

سواد و تحصیلات زن و مرد، عامل موثری در تفاهم بین آن دو به حساب می آید.

سن :تناسب سن، میان زن و مرد، آن دو را از نظر نیازها و علایق به هم نزدیک تر می کند و طبیعتا در چنین شرایطی توقعات و انتظاراتشان از یکدیگر واقع

بینانه تر خواهد بود. در

مورد تناسب سنی، معمولا توصیه می شود که زن حدود دو تا چهار سال از مرد کوچک تر باشد. کارشناس خانواده برای دختران سنین 22 ـ 20 سال و برای پسران 26ـ24 سال را

توصیه می کنند. به هر حال باید توصیه کردکه رشد عقلی، عاطفی، اجتماعی و اخلاقی الزاما با سن تقویمی و شناسنامه ای هماهنگ نیست. به همین جهت نیز تناسب در

سن را نباید یک شرط الزامی برای تفاهم بین زن و مرد در نظر گرفت، مشروط بر آنکه عوامل دیگری که از ویژگی های یک فرد رشد یافته است، مورد توجه قرار گیرد.

زمینه های تربیتی و فرهنگی خانواده: تحقیقات نشان می دهد که یکی از مهمترین عوامل در ایجاد تفاهم بین دختر و پسر، تشابه در زمینه های تربیتی و

فرهنگی خانواده های

آن دو است. رفتار، اکتسابی است و خانواده همیشه مهمترین و مستحکم ترین نهاد تربیتی فرد است. بسیاری از عادات، سلوک، رفتار و اخلاق فرد حتی آداب غذاخوردن،

معاشرت، حرف زدن و بسیاری از ارزش های فرد در زندگی، در بستر خانواده آموخته می شود. بنابراین تشابه در وضعیت تربیتی و فرهنگی خانواده دختر و پسر، از اهمیت والایی

برخوردار است و نبود تشابه یا تضاد در شیوه های تربیتی در دو خانواده، می تواند منشأ بسیاری از اختلافات و درگیری های زن و مرد در زندگی زناشویی شود. در بین عوامل موثر

در طلاق، اختلاف و تفاوت در زمینه های فرهنگی و تربیتی خانواده زن و مرد، از فراوانی بالایی برخوردار بوده است.

وضعیت اقتصادی - اجتماعی خانواده :کارشناسان خانواده توصیه می کنند که خانواده دختر و پسر از نظر طبقه و وضع اقتصادی ـ اجتماعی مشابه باشند تا

سازگاری بیشتری را در

کنار هم تجربه کنند. لکن این مسئله عمومیت ندارد و هستند افرادی که با وجود تفاوت در طبقه اجتماعی و ثروت و دارایی در کنار هم زندگی سعادتمندی را می گذرانند. بنابراین

آنچه برای سازگاری زن و مرد مهمتر و موثرتر است کمالاتی از قبیل ایمان و تقوا، اخلاق و رفتار نیک، هوش، درایت، تربیت و اصالت خانوادگی است.

تناسب و تفاهم به جای تطابق و تشابه: زن و مرد از نظر عواطف، احساسات، سلیقه و رفتار نمی توانند به یک وحدت دست یابند و تطابق و یکی بودن مطرح

نیست، بلکه مراد

توافق کلی زن و مرد در مسائل مختلف زندگی است که زیربنای آن تفکر و اندیشه است. هیچ دو نفری صددرصد مثل هم نیستند و هیچ دختر یا پسری با فتوکپی خویش ازدواج

نمی کند، لکن هر اندازه نقاط مشترک و تشابه بین دختر و پسر باشد احتمال بهتر زیستن و سازگاری آنان بیشتر خواهد بود. درعین حال که زندگی های زناشوئی نیز همانند افراد

با یکدیگر متفاوت است و زندگی هر زن و مرد بی همانند و در نوع خود بی نظیر است.

زن و مرد باید به رغم تفاوت های فردی خود که حاصل عوامل ارثی، محیطی و رشد در طول زمان است یکدیگر را درک کنند، زبان یکدیگر را بفهمند، تفاوت در سلیقه ها را بشناسد

و یکدیگر را آنگونه که هستند بپذیرند. پس هر دختر و پسری که می خواهند با یکدیگر ازدواج کنند باید با تکیه بر توان عقلی و قدرت اندیشیدن خود معیارهای اصولی همانندی را در


نظر بگیرند و با توجه به نقاط مشترک و تشابه بیشتر، همسر خویش را برگزینند، با او پیمان ازدواج ببندند و برای یک زندگی سازنده، شاد و سعادتمند بر خداوند توکل کنند. اساس

حفظ روابط در زندگی زناشوئی و خانوادگی، پیروی از ارزش های اخلاقی است و نه صرفا اتکا به امتیازات و حقوقی که قانون برای مرد و زن یا فرزندان در نظر گرفته است.