بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 از مجموع 3

موضوع: جعل حديث چرا؟حديث نامعتبرراچگونه بشناسيم؟

Hybrid View

  1. #1
    aram89 آواتار ها
    • 276

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    May 2010
    راه های ارتباطی

    Icon79 جعل حديث چرا؟حديث نامعتبرراچگونه بشناسيم؟

    دانستن يك حديث بهتر از نقل هزار حديث است
    احاديث جعلي چگونه به وجود آمدند؟ و چگونه بايد آنها را شناخت؟
    جعل احاديث سبب شد كه احاديث معتبر هم مورد سوال واقع شود به همين دليل عالمان ديني به شكل تخصصي دراين عرصه وارد شدند و تمام احاديث را مورد ارزيابي قرار دادند چه به لحاظ مستندات تاريخي چه به لحاظ متن و ادبيات و چه به لحاظ راويان احاديث و اسناد كه اين علوم شامل:

    الف) علم الحديث (علمي كه با آن اقوال و احوال و افعال پيامبرو امام شناخته مي شود)
    علم روايت الحديث ( كيفيت اتصال حديث به معصو م از لحاظ احوال روات )
    علم اصول الحديث ( كيفيت سند و غيره )

    ب) درايت الحديث (كه از معاني و مفاهيم الفاظ وارد در احاديث بحث مي كند )
    علم رجال ( احوال رجال سند از نظر وثاقت و عدالت )
    علم مصطلخ الحديث ( كيفيت نقل حديث بتوسط راويان از لحاظ تواتر و وحدت اتصال انقطاع و مراتب نقل )

    شناخت انگيزهاي جعل حديث

    ابن حجر در شرح نخبة الفكر فرمايد :

    آنچه افراد را به جعل و وضع حديث واداشته در امور زير خلاصه مي شود

    1- پابند نبودن به دين : مانند زنادقه

    2- چيرگي جهالت بر شخص مانند بعضي از اهل ظاهر

    3- افراط در تعصب : مانند كار بعضي از مقلدين

    4- پيروي از رؤسا

    5- نقل چيز هاي عجيب براي كسب شهرت

    سپس مي فرمايد بعضي از كراميان و بعضي از متصوفه جعل احاديثي كه باعث رغبت مردم به كارهاي نيك يا ترس از عقوبتها باشد جايز مي دانند

    دلايل جعل حديث از موارد زير هم مي باشد

    1- اثبات يا نفي خلافت بعضي از خلفا و جانشينان رسول اكرم( ص)

    2-روي كار آمدن معاويه كه برا استحكام حكومت خود احاديث در فضائل بني اميه و غير بني هاشم و عليه امام علي (ع)

    3- خوارج نيز براي تشييد مباني اعتقادي خود حديث جعل كرد ند و احيانا ديگران هم برضد آنها حديث جعل كردند

    4-زياد شدن شعبه هاي مذهبي : مانند زيديه ، معتزله ،حنابله ، ظاهريه، مجسمه، غلات كراميه، اشاعره ،متصوفه ، باطنيه و...

    5- ظهور بني العباس كه براي تشييد حكومت خو دهمانند امويان درمورد جعل حديث عمل كردند اين بار به نفع خود و برضد امويان

    6- نزديك شدن برخي بي دينان به مسلمانان در لباس اسلام ودر نتيجه جعل ودس حديث براي بي پايه نشان دادن مباني و احكام اسلام

    7-داخل كردن اسرائيليات (افسانه ها و قصصي كه در ميان قوم يهود شهرت داشت ) با پر وبال بيشتر و نقل آن درمجامع كه به مرورزمان بانقل زياد جزو مرويات تفسيري به شمار آمد


    8-افتخارات قبايل و بلاد اسلامي نسبت به يكديگر كه به جعل احاديث در نيكي وبدي شهر ها و مردمان كشيده شد

    9- جعل حديث از طرف متشرعين برا ي ترغيب مردم به پيروي از كتاب و سنت

    10 - احترام فوق العاده مردم به ناقلين حديث يكي از انگيزه هاي اكثار حديث براي بعض صحابه و تابعين شد

    11- افتخار به آبائ راوي خديث باعث جعل خديث و نسبت دادن آن به آباء خود جا زدن آنها در سلسله راويان حديث

    12- واعظان كم دانش و قصه گويان و معركه گيران براي گرم كردن مجالس خود جعل حديث مي كردنذ

    13- نزديك شدن يك عده از راويان به خلفاءوكه براي جلب نظر آنها جعل حديث كردند

    14- اختلاف در مكاتب فقهي و تاييد آراء شخصي با جعل احاديث

    15- عقبده و اجتهاد نادرست : چون بعضي اصل موضوع حديث را در نظر مي گرفتند كه اگر با عقل توافق داشت آنرا نقل و به پيغمبر نسبت مي دادند چنانكه از محمد بن سعيد دمشقي نقل شده كه مي گفت : سخن اگر نيكو باشد باكي ندارم كه آنرا به پيغمبر نسبت دهم !


    16- جدائي بعضي اصحاب ائمه از جمع امام (ع) و جعل حديث و انتساب با مام براي تشييد عقيده باطل خود يا به منظور ايجاداختلاف بين اصحاب ائمه تا مخالفت وي نيز در ريف اختلافات ديگر بي اهميت تلقي شود مانند ابوالخطاب كه احاديثي جعل و به امام صادق (ع) نسبت مي داد


    علائم شناخت احاديث جعلي :

    1-اعتراف واضع به جعل و وضع حديث : مانند اعتراف ابو عصمت نوح جامع ( نوح بن مريم )به جعل حديث و نسبت دادن ان به
    ابن عباس


    2- اينكه در الفاظ حديث غلطهايي از لحاظ قواعد ادبي مشاهده شود يا ركاكتي در ناحيه ي معني وجود داشته باشد
    ( زيرا پيامبر و ائمه شيعه فصيحترين عرب بودند )

    3- مفاد و معني حديث مخالف عقل باشد يا حس يا نص قرآن يا اجماع قطعي و يا روايت صحيحي باشد

    4- درباره موضوع كوچك و بي اهميتي مبالغه زياد شود

    5- ناقل حديث كسي باشد كه به دروغگويي وكذب مشهور باشد

    6-موضوع حديث چيزي باشد كه بيان آن مناسب شأن معصوم نيست

    در موارد ذيل هم احتمال جعل زياد است :

    1- منقول از عجائب و غرائب ودر عين حال با شرح و بسط باشد

    2- منقول از اموري باشد كه معمولا بنابر مخفي بودن ان نيست در اين صورت اگر فقط يك نفر نقل كند احتمال جعل شدت مي يابدوقتي مفاد روايت از اموري است كه در انظار عموم واقع شده و يا مكرر اتفاق افتاده پس بايد جمعي آنرا نقل كنند پس اگر چنين روايتي را يك نفر نقل كند احتمال جعل حديث است


    منبع :
    كتاب علم الخديث و دراية الخديث
    تأليف
    استاد كاظم مدير شانه چي


  2. #2
    • 1

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    سلام
    اگر با ديدي روشن به تاريخ اسلام بنگريم اين مهم به خوبي هويداست كه نزديكترين تاريخ به اسلام تاريخ بيهقي و تاريخ طبريست كه آنهم چيزي قريب به يك قرن بعد وفات نبي اكرم نوشته شده است . در همين كتب رواياتي موجود است كه از قول پيامبر اسلام نقل شده كه ايشان اجازه نوشتن هر گونه حرف و حديث از ايشان را منع كرده بود . دليل را اهل سنت خلط شدن آيات قرآن با اقوال نبي اكرم بر ميشمارند ولي اگر دقيق به اين مسئله دقت كنيم متوجه ميشويم كه در واقع اينطور نبوده و ان حضرت ميخواسته كه مردم فقط و فقط به فرامين الله پايبند باشند و منع ايشان ، در واقع بستن راه ابليس براي ذكر اقواليست كه در آينده ميتواند باعث از هم گسيختگي ملل اسلامي شود و مي بينيم متاسفانه همين هم شد.
    امروزه مسلمين از اين طريق خون همديگر را مباح ميكنند و احكام مختلفي را صادر و به اجرا در مي آورند . سنگسار ، صيغه ، خمس ، توسل و ...

  3. #3
    aram89 آواتار ها
    • 276

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    May 2010
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    بااحترام از نظرشما سپاسگزارم امادرموردهرحکم اسلام ومذهب تشیع باید با استدلال صحبت کرد چه شیعه وچه سنی این چند موردی که شما فرمودید باعث مباح کردن خون آنها برای هم نمی شود ازجعلی بودن احادیث باید ازراه ارائه سند سخن گفت چه احادیث ازجانب اهل سنت باشد چه شیعه اینکه مسلمانی درکتابی بیاورد که پیامبر(ص) فرمود از من سخنی نوشته نشود خود با نوشتن این سخن اولین کسی است که آن را نقض کرده است واصلاکافی نیست آیا واقعا احادیثی که منبع موثق داردنمی تواندنزدیکترین راه به روش پیامبر باشد؟آیه ای که می فرماید ان لکم فی رسول الله اسوة حسنه آیا یکی از راههای استفاده از این الگوی برتر از راه احادیث معتبر نیست ؟

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •