بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 از مجموع 24

موضوع: فریدون مشیری

Hybrid View

  1. #1
    sunyboy آواتار ها
    • 33,773
    مدیـریت کــل باشگاه

    عنوان کاربری
    مدیــــریت کـــــل باشگاه
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    محل تحصیل
    علوم - فناوری
    شغل , تخصص
    وب مستر - طراح وب
    رشته تحصیلی
    مهندسی نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض فریدون مشیری

    فریدون مشیری

    فریدون مشیری در سال 1305 در تهران چشم به جهان گشود دوره آموزشهای دبستانی و دبیرستانی را در مشهد و تهران به پایان رساند و سپس وارد دانشگاه شد و در رشته زبان ادبیات فارسی دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت
    اما آن را ناتمام رها کرد و به سبب دلبستگی بسیاری که به حرفه روزنامه نگاری داشت از همان جوانی وارد فعالیت مطبوعاتی شد کار وی خبرنگاری و نویسندگی بود 30 سال در این زمینه کار کرد و سالها عضویت هیات تحریریه سخن روشنفکر سپید و سیاه چند نشریه دیگر را داشت
    در سال 1324 به عنوان کارمند در وزارت پست و تلگراف و تلفن کار می کرد در سال 1350 به شرکت مخابرات ایران انتقال یافت و در سال 1357 بازنشسته شد
    در سال 1333 ازدواج کرد و کنون دو فرزند به نامهای بابک و بهارک از او به یادگار مانده است









    دفترهای شعر

    1. تشنه طوفان1334
    2. گناه دریا نیل 1335
    3. نا یافته علمی 1337
    4. ابر1340
    5. ابر و کوچه نیل 1345
    6. بهار را باور کن نیل 1347
    7. پرواز با خورشید صفی علیشاه 1347
    8. از خاموشی زمان
    9. برگزیده شعر ها بامداد 1349
    10. گزینه اشعار مروارید 1364
    11. مروارید مهر چشمه 1365
    12. آه باران چشمه 1367
    13. سه دفتر چشمه 1369


    گزیده دو شعر




    نایافته

    گفتی که : چو خورشید زنم سوی تو پر
    چون ماه شبی می کشم از پنجره سر
    اندوه که خورشید شدی
    تنگ غروب
    افسوس که مهتاب شدی وقت سحر

    کوچه


    بی تو مهتاب شدم باز از آن کوچه گذشتم

    همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم

    شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم

    شدم آن عاشق دیوانه که بودم
    در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید
    باغ صد خاطره خندید
    عطر صد خاطره پیچید
    یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
    پر گشودیم و درآن خللوت دلخواسته گشتیم
    ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
    تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
    من همه محو تماشای نگاهت
    آسمان صاف و شب آرام
    بخت خندان و زمان رام
    خوشه ماه فرو ریخته در آب
    شاخه ها دست بر آورده به مهتاب
    شب و صحرا و گل و سنگ
    همه دل داده به آواز شباهنگ
    یادم اید تو به من گفتی از این عشق حذر کن
    لحظه ای چند بر این آب نظر کن
    آب ایینه عشق گذران است
    تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است
    باش فردا که دلت با دگران است
    تا فراموش کنی چندی از این شهر سفر کن
    با تو گفتم حذر از عشق ؟ ندانم
    سفر از پیش تو ؟ هرگز نتوانم
    روز اول که دل من به تمنای تو پر زد
    چون کبوتر لب بام تو نشستم
    تو به سنگ زدی من رمیدم نه گسستم
    بازگفتم که نتو صیادی و من آهوی دشتم
    تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم
    حذر از عشق ندانم
    سفر از پیش تو هرگز نتوانم نتوانم
    اشکی از شاخه فرو ریخت
    مرغ شب ناله تلخی زد و بگریخت
    اشک در چشم تو لرزید
    ماه بر عشق تو خندید
    یادم اید که دگر از تو جوابی نشنیدم
    پای دردامناندوه کشیدم
    نگسستم نرمیدم ...ـ
    رفت در ظلمت غم آن شب و شبهای دگر هم
    نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم
    نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم
    بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم ...





    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی


    دانلود رایگان نمونه سوالات نیمسال اول 93-92 پیام نور

    دانلود رایگان نمونه سوالات نیمسال دوم 92-91 پیام نور مقطع کارشناسی

    دانلود رایگان مجموعه نمونه سوالات تمامی رشته های پیام نور نیمسال اول 90-91 دانشگاه پیام نور


    دانلود نمونه سوالات آزمون فراگیر کارشناسی ارشد تمامی دوره های دانشگــــاه پیــــام نور




    دانلود مجموعه نمونه سوالات ارشد فراگیر پیام نور




    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور


    ********************************



    ********************************




  2. #2
    • 2,338

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    ستاره کور


    ناتوان گذشته ام ز کوچه ها
    نیمه جان رسیده ام به نیمه راه
    چون کلاغ خسته ای در این غروب
    می برم به ایان خود پناه
    در گریز ازین زمان بی گذشت
    در فغان از این ملال بی زوال
    رانده از بهشت عشق و آرزو
    مانده ام همه غم و همه خیال
    سر نهاده چون اسیر خسته جان
    در کمند روزگار بدسرشت
    رو نهفته چون ستارگان کور
    در غبار کهکشان سرنوشت
    می روم ز دیده ها نهان شوم
    می روم که گریه در نهان کنم
    یا مرا جدایی تو می کشد
    یا ترا دوباره مهربان کنم
    این زمان نشسته بی تو با خدا
    آنکه با تو بود و با خدا نبود
    می کند هوای گریه های تلخ
    آن که خنده از لبش جدا نبود
    بی تو من کجا روم کجا روم
    هستی من از تو مانده یادگار
    من به پای خود به دامت آمدم
    من مگر ز دست خود کنم فرار
    تا لبم دگر نفس نمی رسد
    ناله ام به گوش کس نمی رسد
    می رسی به کام دل که بشنوی
    ناله ای از ین قفس نمی رسد.

  3. #3
    • 2,338

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    دوستی

    دل من دیر زمانی است که می پندارد:
    دوستی نیز گلی است
    مثل نیلوفر و ناز
    ساقه ترد ظریفی دارد
    بی گمان سنگدل است آنکه روا می دارد
    جان این ساقه نازک را
    -دانسته-
    بیازارد!
    در زمینی که ضمیر من و توست
    از نخستین دیدار
    هر سخن هر رفتار
    دانه هایی است که می افشانیم
    برگ وباری است که می رویانیم
    آب و خورشید و نسیمش مهر است
    گر بدان گونه که بایست به بار آید
    زندگی را به دل انگیز ترین چهره بیاراید
    آنچنان با تو در آمیزد این روح لطیف
    که تمنای وجودت همه او باشد وبس
    بی نیازت سازد از همه چیز و همه کس
    زندگی گرمی دل های به هم پیوسته ست
    تا در آن دوست نباشد همه درها بسته است
    در ضمیرت اگر این گل ندمیده است هنوز
    عطر جان پرور عشق
    گر به صحرای نهادت نوزیده است هنوز
    دانه ها را باید از نو کاشت
    آب و خورشید و نسیمش را از مایه جان
    خرج می باید کرد
    رنج می باید برد
    دوست می باید داشت!
    با نگاهی که در آن شوق بر آرد فریاد
    با سلامی که در آن نور ببارد لبخند
    دست یکدیگر را
    بفشاریم به مهر
    جان دل هامان را
    مالامال از یاری,غمخواری
    بسپاریم به هم
    بسراییم به آواز بلند:
    شادی روی تو!
    ای دیده به دیدار تو شاد
    باغ جانت همه وقت از اثر صحبت دوست
    تازه
    عطر افشان
    گلباران باد.

  4. #4
    • 2,338

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    خدایا وحشت تنهایی ام کشت
    کسی با قصه ی من اشنا نیست
    در این عالم ندارم همزبانی
    به صد اندوه می نالم - روا نیست

    شبم طی شد کسی بر در نکوبید
    به بالینم چراغی کس نیفروخت
    نیامد ماهتابم بر لب بام
    دلم از این همه بیگانگی سوخت

    به روی من نمیخندد امیدم
    شراب زندگی در ساغرم نیست
    نه شعرم میدهد تسکین به حالم
    که غیر از اشک غم در دفترم نیست

    بیا ای مرگ،جانم بر لب امد
    بیا در کلبه ام شوری برانگیز
    بیا،شمعی به بالینم بیاویز
    بیا،شعری به تابوتم بیاویز!

    دلم در سینه کوبد سر به دیوار
    که:«این مرگ است و بر در میزند مشت»
    - بیا ای همزبان جاودانی،
    که امشب وحشت تنهایی ام کشت!

  5. #5
    • 2,338

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    شکی در گذرگاه تاریخ
    از همان روزی که دست حضرت قابیل
    گشت آلوده به خون حضرت هابیل
    از همان روزی که فرزندان آدم
    زهر تلخ دشمنی در خونشان جوشید
    آدمیت مرد
    گرچه آدم زنده بود

    از همان روزی که یوسف را برادرها به چاه انداختند
    از همان روزی که با شلاق و خون دیوار چین را ساختند
    آدمیت مرده بود

    بعد دنیا هی پر از آدم شد و این آسیاب
    گشت و گشت
    قرنها از مرگ آدم هم گذشت
    ای دریغ
    آدمیت برنگشت

    قرن ما
    روزگار مرگ انسانیت است
    سینه دنیا ز خوبیها تهی است
    صحبت از آزادگی
    پاکی
    مروت
    ابلهی است
    صحبت از موسی و عیسی و محمد نابجاست
    قرن موسی چومبه هاست

    روزگار مرگ انسانیت است
    من که از پژمردن یک شاخه گل
    از نگاه ساکت یک کودک بیمار
    از فغان یک قناری در قفس
    از غم یک مرد در زنجیر
    حتی قاتلی بر دار
    اشک در چشمان و بغضم در گلوست
    وندرین ایام زهرم در پیاله اشک و خونم در سبوست
    مرگ او را از کجا باور کنم

    صحبت از پژمردن یک برگ نیست
    وای
    جنگل را بیابان می کنند
    دست خون آلود را در پیش چشم خلق پنهان می کنند
    هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا
    آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند

    صحبت از پژمردن یک برگ نیست
    فرض کن مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست
    فرض کن یک شاخه گل هم در جهان هرگز نرست
    فرض کن جنگل بیابان بود از روز نخست
    در کویری سوت و کور
    در میان مردمی با این مصیبتها صبور
    صحبت از مرگ محبت مرگ عشق
    گفتگو از مرگ انسانیت است


  6. #6
    • 2,338

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    چنان فشرده شب تیره
    پا

    که پنداری

    هزار سال بدین حال باز می ماند

    به هیچ گوشه ای از چارسوی این مرداب

    خروس آیه آرامشی نمی خواند



    چه انتظار سیاهی

    سپیده می داند ؟

  7. #7
    • 2,338

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    گناه دريا

    چه صدف ها که به دریای وجود
    سینه هاشان ز گهر خالی بود
    ننگ نشناخته از بی هنری
    شرم نکرده از این بی گهری
    سوی هر درگهشان روی نیاز
    همه جا سینه گشایند به ناز
    زندگی دشمن دیرینه من
    چنگ انداخته در سینه من
    روز و شب با من دارد سر جنگ
    هر نفس از صدف سینه تنگ
    دامن افشان گهر آورده به چنگ
    وان گهرها ... همه کوبیده به سنگ

  8. #8
    • 2,338

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    آیا برادرانیم ؟

    جانی شکسته دارم از دوستی گریزان
    در باورم نگنجد بیداد از عزیزان
    وایا ستیزه جویان با دشمنان ستیزند
    ایا برادرانیم با یکدیگر ستیزان
    آه آن امیدها کو
    چون صبح نوشکفته
    تا حال من ببینند در شام برگ ریزان
    از جور دوست هرچند از پا افتادگانیم
    ما را ازین گذرگاه ای عشق بر مخیزان

  9. #9
    • 2,338

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    تا لب ایوان شما

    نرسد دست تمنا چون به دامان شما
    می توان چشم دلی دوخت به ایوان شما
    از دلم تا لب ایوان شما راهی نیست
    نیمه جانی است درین فاصله قربان شما

  10. #10
    • 2,338

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    جان می دهم به گوشه زندان سرنوشت
    سر را به تازیانه او خم نمیکنم
    افسوس بر دو روزه هستی نمی خورم
    زاری براین سراچه ماتم نمی کنم
    با تازیانه های گرانبار جانگداز
    پندارد آنکه روح مرا رام کرده است
    جان سختیم نگر که فریبم نداده است
    این بندگی که زندگیش نام کرده است
    بیمی به دل ز مرگ ندارم که زندگی
    جز زهر غم نریخت شرابی به جام من
    گر به من تنگنای ملال آور حیات
    آسوده یک نفس زده باشم حرام من
    تا دل به زندگی نسپارم به صد فریب
    می پوشم از کرشمه هستی نگاه را
    هر صبح و شام چهره نهان میکنم به اشک
    تا ننگرم تبسم خورشید و ماه را
    ای سرنوشت از تو کجا می توان گریخت
    من راه آشیان خود از یاد برده ام
    یک دم مرا به گوشه راحت رها مکن
    با من تلاش کن که بدانم نمرده ام
    ای سرنوشت مرد نبردت منم بیا
    زخمی دگر بزن که نیفتاده ام هنوز
    شادم از این شکنجه خدا را مکن دریغ
    روح مرا در آتش بیداد خود بسوز
    ای سرنوشت هستی من در نبرد تست
    بر من ببخش زندگی جاودانه را
    منشین که دست مرگ ز بندم رها کند
    محکم بزن به شانه من تازیانه را.

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •