بارها و بارها شنیده ایم که بشر برای رسیدن به سیارات و کرات دیگر تلاش می کند. این تلاش ها در ابتدا با فرستادن ماهواره های سبک و ساده به جو زمین آغاز شدند. در ادامه، فضاپیماها به مناطق دورتری در منظومه شمسی فرستاده شدند و حتی توانستند مرزهای آن را نیز پشت سر بگذارند. در همین بازه زمانی بود که انسان پا به ماه گذاشت و فصلی تازه در اکتشافات فضایی باز شد. امروزه نیز بیشتر تمرکز و تلاش دانشمندان به یافتن مناطق مناسب حیات در منظومه شمسی معطوف شده است و آن ها سعی دارند در گام بعدی به مریخ سفر کنند. حال این سوال پیش می آید که دست یابی به سایر کرات و آگاهی از قوانین حاکم بر کیهان چه سودی برای انسان دارد؟
در نگاه برخی افراد شاید این تلاش امری بیهوده و بی فایده به نظر برسد چراکه هنوز قسمت های بسیاری در زمین وجود دارد که ناشناخته مانده است و بهتر است اول به کشف آن ها بپردازیم تا فضای بی انتهای بالای سرمان! از طرف دیگر هزینه های اکتشافات فضایی بسیار سرسام آور هستند و در زمانی که دنیا با بحران اقتصادی رو به رو شده است آیا بهتر نیست این مبالغ کلان در مصارف مهمتری هزینه شوند؟
عده ای بر خلاف نگاه فوق معتقد هستند که این نوع نگرش، نگرشی کاملا ساده لوحانه است و برای پیشرفت در دنیای جدید حتما باید به فضای بیرون از زمین توجه کنیم. اما آن ها نیز به طور کامل موافق هزینه کردن کلان در این زمینه نیستند و اعتقاد دارند این تلاش و کوشش ها تنها باید به شناخت اطراف جو زمین منجر شود و فعالیت هایی نظیر هواشناسی، ارتباطات، فعالیت های علمی زمین شناسی و ... را پوشش دهد.
گروه دیگری نیز اعتقاد دارند که محدود بودن به فضای اطراف زمین فعالیتی خوب اما ناقص است، بهتر است بشر تمام کیهان را در نظر داشته باشد و برای شناخت تمام قسمت های آن تلاش کند. در این مطلب و مطالب بعدی دلایل عمومی این گروه که تعداد بیشتری از مردم را دربردارد به همراه یک مثال حقیقی مطرح خواهیم کرد:

1. اطلاع از برخوردها و وقوع حوادث احتمالی برای زمین:


به این مطلب توجه کنید:
«در جریان دهه 1980 میلادی همه درگیر یک همدم مشکوک خورشید به نام نمسیس بودند که هر 26 میلیون سال باعث بارش مرگبار سیارک ها به سوی زمین می شود. بعد در جریان دهه 1990 بحث و گفتگوهای داغی در مورد یک جرم آسمانی دیگر به نام نیبیرو جریان داشت که قرار بود زمین را در سال 2003 نابود کند. شاید این را هم شنیده باشید که در چند مورد به نابودی گسترده موجودات زنده هم اشاره شده که به حرکت منظومه شمسی ما از درون بخش های متراکم (چگال) صفحه کهکشانی راه شیری ارتباط دارد و این حرکت احتمال برخورد یا رویارویی با خیلی از اجرام را بیشتر می سازد.
اما حالا یک تهدید دیگر و نه از جنس نمسیس و نیبیرو بلکه یک تهدید واقعی مطرح شده. نام این تهدید ستاره کوتوله گلیس 710 (ستاره کوچک نارنجی کمرنگ با قدر 10) است که در فاصله حدود 63 سال نوری در صورت فلکی مار افسای قرار دارد. حدود 10 سال قبل اخترشناسان برای اولین بار به کمک رصد های ماهواره فضایی هیپارکوس این ستاره کوچک را کشف نمودند و مشخص شد که حدود یک و نیم میلیون سال بعد، گلیس 710 به فاصله کمتر از 1.3 سال نوری خورشید خواهد رسید.
بعد از انجام یک میلیون شبیه سازی در رایانه که بر اساس خطاهای رصدی مختلف بود، دانشمندان تائید نمودند که این ستاره 86 درصد شانس عبور از مرزهای بیرونی منظومه شمسی را دارد که حدود 1.6 سال نوری از خورشید فاصله دارد. در ضمن شبیه سازی های دانشمندان امکان 1 بر 10 هزار بار ورود گلیس را به محدوده 0.02 سال نوری و یا حدود 1 هزار واحد نجومی تائید نمود. اگر یک ستاره فقط 50 مرتبه دور تر از مدار پلوتو عبور کند حتمأ ابر اورت را متلاطم می سازد و میلیون ها شهاب سنگ را به درون منظومه شمسی پرتاب می کند.
پس احتمال دارد در آینده یک اتفاق بد برای زمین رخ دهد. شاید یک سیارک سرگردان در زمان نامناسب و در جای نامناسبی قرار داشته باشد و یک حرکت در قسمت های بیرونی منظومه شمسی کافیست تا مدار آن سیارک به سوی زمین تغییر کند. در هر صورت، باید آرامش را حفظ نمود و بهتر است تمام راه حل ها برای فرار از دام جاذبه این کوه یخی مغناطیسی را روی میز گذاشت و روی آن خوب فکر کرد.» / (به نقل از kabulsky.com )
همانگونه که خواندید خطرهای بسیاری زمین را تهدید می کند که آگاهی از هر کدام آن ها باعث می شود تا ما بهتر بتوانیم در مقابله با آن ها آماده شویم و علت بعضی از وقایع غیر عادی را نیز بیابیم. البته تمام برخوردهای اجرام سماوی با زمین خطرآفرین نیستند و آگاهی از زمان و محل برخورد آن ها می تواند اطلاعات بسیار مفیدی را در اختیار زمین شناسان، شیمی دانان، ستاره شناسان و ... قرار دهد. در مطالب بعدی به این موارد بیشتر اشاره خواهیم کرد.