بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 از مجموع 2

موضوع: پسر بازیگوش

Hybrid View

  1. #1
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض پسر بازیگوش

    Peter was eight and a half years old, and he went to a school near his house. He always went there and came home on foot, and he usually got back on time, but last Friday he came home from school late. His mother was in the kitchen, and she saw him and said to him, "Why are you late today, Peter



    "My teacher was angry and sent me to the headmaster after our lessons," Peter answered



    ?""To the headmaster?" his mother said. "Why did she send you to him



    "Because she asked a question in the class; Peter said, "and none of the children gave her the answer except me."



    His mother was angry. "But why did the teacher send you to the headmaster then? Why didn"t she send all the other stupid children?" she asked Peter



    ."Because her question was, "Who put glue on my chair?" Peter said







    پيتر هشت سال و نيمش بود و به يک مدرسه در نزديکي خونشون مي*رفت. او هميشه پياده به آن جا مي*رفت و بر مي*گشت، و هميشه به موقع برمي*گشت، اما جمعه*ي قبل از مدرسه دير به خانه آمد. مادرش در آشپزخانه بود،* و وقتي او (پيتر) را ديد ازش پرسيد «پيتر، چرا امروز دير آمدي»؟



    پيتر گفت: معلم عصباني بود و بعد از درس مرا به پيش مدير فرستاد.



    مادرش گفت: پيش مدير؟ چرا تو را پيش او فرستاد؟



    پيتر گفت: براي اينکه او در کلاس يک سوال پرسيد و هيچکس به غير از من به سوال او جواب نداد.



    مادرش عصباني بود و از پيتر پرسيد: در آن صورت چرا تو را پيش مدير فرستاد؟ چرا بقيه*ي بچه*هاي احمق رو نفرستاد؟



    پيتر گفت: براي اينکه سوالش اين بود «چه کسي روي صندلي من چسب گذاشته؟»

  2. #2
    فرناز آواتار ها
    • 1,985

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبيات انگلیسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    پرند
    شغل , تخصص
    مدرس زبان انگلیسی
    رشته تحصیلی
    حسابداری
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    it was nice thank`s
    آرزوهایت را روی کاغذ بنویس و یکی یکی از خدا بخواه خدا فراموش نمی کند اما تو یادت می رود آنچه که امروز داری آرزوی دیروز تو بوده است!!!

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •