-
فقرا بيشتر به تخريب محيط زيست دامن مي زنند يا ثروتمندان ؟
فقر و تخریب محیط زیست
دیدگاههای متداول در زمینه وضعیت اقتصادی و اجتماعی جامعه بر محیط زیست تا کنون عوامل مختلفی را به بحث و مذاکره گذارده است. فقرا با درماندگی خود به منابع محیط به هر شکل ممکن دست دراز می کنند و ثروتمندان با بهره گیری از قدرت بیشتر ، زياده طلبي افراطي و در دست داشتن توان بيشتر به ويراني محيط كمك مي كنند.
فقرا چگونه به تخريب محيط دامن مي زنند؟
در شرايط فقر بهره گيري از محيط زيست براي بقا به هر قيمت توسط افراد جامعه توجيه پذير به نظر مي رسد. فقرا محیط زیست خود را تخریب می کنند و به این وسیله به فقر خود نیز در طی زمان دامن می زنند ، به عبارتي ميتوان ديد كه چرخه و دور باطلي راه مي افتد كه فقر بيشتر اين جوامع باعث تخريب بيشتر محيطشان مي شود و اين محيط تخريب شده باز هم به فقر بيشتر كمك مي كند.
- خانواري كه در شرايط فقر شديد به سرمي برد فكر كردن او به ادامه حياط محيط زيست و استفاده پايدار از منابع دشوار است، به شخم زمين هاي شيب دار دست مي زند تا با كشت ديم محصولي هرچند مختصر به دست آورد.
- جنگل ها را آتش مي زند تا چند صباحي به كشاورزي بپردازد و زمين ضعيف شده را به حال خود رها مي كند.
- تعداد دامش را زياد مي كند، قبل از اينكه علف ها درست سبز كرده باشند دامهايش را به صحرا مي برد و تا مي تواند آنها را در عرصه ها چرا مي دهد اگرچه دام هايي زار و نزار و مرتعي رو به ويراني را پيش مي برد، اما به فكر سير كردن شكم خود و فرزندانش است و توان اقتصادي و گاه فرهنگي صيانت از منابع براي فردا و فرداهاي ديگر را ندارد.
- فقرا با جمع آوری گیاهان از عرصه ها برای خوراک و یا برای درمان خود و یا برای فروش این گیاهان در بازار می توانند به محیط خود فشار وارد کنند. در شرایط فقر خشكسالي ها و بلاياي طبيعي مردم مناطق آسيب ديده را به حدي به فلاكت مي كشاند كه به خوردن گونه هاي گياهي غير متعارفي دست مي زنند و به اكوسيستم حساس شده فشار مضاعفي را وارد مي سازند.
- استفاده از گياهان با قطع و برداشت بي رويه آنها جهت مصرف به عنوان سوخت ، در نتيجه عدم دسترسي به سوختهاي ديگر و يا گران بودن آنها نيز از جمله فشارهايي است كه فقرا به محيط وارد مي سازند.
- استفاده از زغال سنگ كه غالبا به عنوان يكي از آلوده كننده ترين سوخت هاي كنوني شناخته مي شود، با فقر اقتصادي كارگران است كه امكان بهره برداري مي يابد، بهره برداري از معادن ذغالسنگ در اكثر مناطق بسيار سخت و با بهره گيري از كارگران ارزان قيمت و در شرايط خطر ناك عملي مي گردد. چين بزرگترين انتشار دهنده گازهاي گلخانه اي از طريق زغالسنگ است. شرايط كار در اين معادن به حدي سخت و خطرناك است كه بدون بهره گيري از كار ارزان فقرا اين صنعت غير اقتصادي مي شود و خواهد خوابيد.
- در بسياري از مناطق فقرا مصالحي جز گياهان براي خانه سازي ، يا در واقع براي بر پا كردن آلونك هايشان ندارند.
- در مورد گونه هاي جانوري، با شكار و ماهيگيري انسانهاي فقير جهت تغذيه خود به انواع موجودات زنده روي مي آورند و در چنين شرايطي انتظار از آنها در خصوص اهميت دادن به حفظ گونه هاي نادر و رو به انقراض در طبيعت غالباً برآورده نمي شود.
ثروتمندان چگونه تخريب محيط را دامن مي زنند؟
ثروتمندان، اعم از كشورهاي ثروتمند و مردم ثروتمندي كه در كشورهاي مختلف زندگي مي كنند نيز به اشكال مختلفي در تخريب محيط زيست نقش ايفا مي كنند.
بهره گيري افزون تر از منابع مختلف محيط زيست از ويژگي هاي كشورهاي ثروتمندتر و طبقات برخوردارتر جوامع است. ثروتمندان كالاها و خدمات بيشتري مصرف مي كنند و اين مصرف بيشتر در بسياري مواقع فشار بيشتر بر محيط را به دنبال دارد.
- ثروتمندان با مصرف بنزين بيشتر براي مسافرت هاي هوايي و زميني ، برخورداري از تعداد بيشتر خودرو و امكان استفاده از ماشين هاي بزرگتر و پرمصرف تر، با خودروهاي تك سرنشين و با مسافرت هاي تفريحي طولاني جاده اي يا هوايي مي توانند به عنوان عامل موثري در تخريب محيط زيست عمل كنند. با وجود همه اقدامات طرفداران محيط زيست در كشوري مثل ايالات متحده آمريكا براي كاهش مصرف بنزين، هنوز شركتهاي خودروسازي و شايد صاحبان شركتهاي توليد و عرضه بنزين مردم را به استفاده از ماشين هايي بزرگ تر و در نتيجه پر مصرف تر ترغيب مي كنند. در يعضي كشورهاي ثروتمند( معمولا كشورهايي كه درآمد نفتي در اختيار دولتهايشان هست) نه تنها مالياتي جهت احياي محيط زيست از بنزين اخذ نمي شود بلكه حتي ( به دليل ضعف دولتهايشان در سامان دهي منابع موجود در دست دولت كه مي تواند در تأمين اجتماعي و ايجاد شغل و بيمه و امثال آن صرف گردد) بر روي بنزين يارانه پرداخت مي شود و مصرف بنرين را بيشتر مي كنند. و ثروتمندان كه ماشين بيشتر و سفرهاي بيشتر دارند بازهم به محيط بيشتر صدمه مي زنند.
- افراد ثروتمندتر و كشورهاي ثروتمندتر امكان مصرف كالاهاي لوكس و كالاهايي كه در مقياسهاي كنوني جهاني غير ضروري محسوب مي شود را پيدا مي كنند. توليد و مصرف بسياري از اين كالاها با بهره گيري از منابع محيط، نفت، انرژي، چوب و يا خيلي از مواد كمياب در طبيعت امكانپذير مي گردد و مصرف بيشتر از آنها فشار بيشتر بر محيط را به دنبال دارد.
- ثروتمندان با بهره گيري از امكانات بيشتر براي سفرهاي تفريحي به مناطق بكر طبيعت سفر مي كنند. براي سفرهاي خود دولتها را وادار به احداث جاده هايي از بين جنگل ها مي كنند و طبيعت آنجا را از بين مي برند.
- افرادي از اين طبقه به جهت امكانات مالي كه دارند به شكار به جهت تفريح علاقه نشان مي دهند. حتي با وجود بعضي محدوديتهاي ايجادشده براي اين كار در بعي مناطق و بعضي فصول اين افراد با دارا بودن قدرت اعمال نفوذ خود ، يا با رشوه و تطميع به عرصه ها هجوم مي برند و گاهي كه جريمه نقدي در كار است به راحتي جريمه را پرداخت نموده و به از بين بردن گونه هاي جانوري ادامه مي دهند.
- اگر فقرا براي سير كردن شكم خود به گياهان بومي و گاه كمياب و در معرض نابودي دست مي يازند، ثروتمندان هم به دلايل مختلفي به اين اقدامات دامن مي زنند. از قرن ها پيش تا كنون فقيرترين افرادي از جامعه براي بهره برداري از گياهان دارويي و صنعتي محيط هاي طبيعي به كار گمارده مي شوند. محصولات آرايشي و بهداشتي و بعضي محصولات سلامتي كه به علت كميابي گران هستند، مورد تقاضاي ثروتمندان است و از اين رو به انقراض اين گونه ها در عرصه هاي طبيعي منجر مي شود.
- ساخت محصولات زينتي از كمياب ترين موجودات زنده روي زمين و تقاضايي كه براي آنها توسط ثروتمندان وجود دارد به تخريب محيط زيست دامن مي زند. كلكسيون پروانه ها يا گياهان و گل ها و حشرات كمياب و يا حيوانات تاكسيدرمي شده از جمله مصداقهاي اثرات تقاضاي ثروتمندان بر محيط زيست است.
- ایده کسب درآمد به هر طریق ممکن توسط گروه های صاحب ثروت و کشورهای ثروتمند ، به آنها اجازه مي دهد به جنگ افروزي و توليد و فروش صلاح ها و انواع تأسيسات و خدمات نظامي بپردازند تا از اين طريق درآمد بيشتري را نصيب خود سازند. مرور سوابق نشان مي دهد كه در جنگ ها ( خصوصا جنگ هاي منطقه اي و كمتر جنگ هاي جهاني) كشورهاي ثروتمندتر بهره برده اند و افراد و گروه هاي ثروتمند داخل كشورها ثروتمندتر شده اند، ضمن اينكه ثروتمندان غالبا كمترين صدمات را در جنگ ها مي بينند. جنگ ها و انواع بحران هايي كه در مقدمه آنها مي آيد تا بحران هايي كه بعد ار آن مي آيد ، از جمله مهمترين عوامل تخريب محيط زيست در مناطق درگير مي باشد و گاه مي تواند اثراتي فرا منطقه اي داشته باشد.
- ثروتمندان ، به ويژه در كشورهاي كمتر توسعه يافته با بهره گيري از پول و قدرت و انواع ابزارهايي كه در دست دارند به تسخير عرصه هاي منابع طبيعي اقدام مي كنند، يا قوانين را به شكلي جهت مي دهند كه به نفع خود در تغيير كاربري اراضي و تخريب عرصه هاي طبيعي از آن بهره ببرند و يا اگر قوانين به نفع آنها نباشد با قانون گريزي و رشوه و انواع روش ها عرصه هاي محيط زيست را به خاطر كسب ثروت بيشتر تخريب مي كنند. اراضي جنگل ها و مراتع و فضاي سبز را تبديل به ويلا و ساختمان و جاده و مجتمع تجاري مي كنند و به اين گونه به تخريب محيط زيست كمك مي كنند.
- ثروتمندان، اعم از كشورهاي ثروتمند و يا گروه هاي ثروتمند در داخل كشورها به دليل قدرتي كه دارند ، چنانچه برنامه ها، قوانين و لوايح زيستمحيطي بر خلاف منافع آنها به نظر برسد ، از تصويب و يا اجراي آن جلوگيري مي كنند. در مجامع بين المللي محيط زيست بزرگترين آلوده كنندگان اتمسفر كره زمين يعني آمريكا و چين در تصميم گيري و تصويب قوانين بين المللي محيط زيست سنگ اندازي مي كنند و بودجه هاي كافي را در اين مسير هدايت نمي كنند. با وجودي كه اثرات به كارگيري سوخت هاي فسيلي و انواع اقدامات بشري در گرمايش زمين و تغيير اقليم و عواقب زيانبار آن مورد تأييد قاطبه دانشمندان است، هنوز بسياري از سياستمداران در چنين كشورهايي سعي در ايجاد ترديد در اين موضوع دارند. هنوز شركتهايي كه از مصرف انرژي هاي ناپاك در جهان سود مي برند در جهان دانشمندان را به انجام تحقيقاتي ترغيب مي كنند كه شك و ترديد در مورد علل گرمايش زمين ايجاد كند.
- كشورها و مناطق زورمند و ثروتمند با عدم رعايت حقابه هاي ديگر مناطق به تخريب محيط زيست دامن مي زنند. تركيه با بستن سد بر روي آب هاي بالا دست دجله و فرات ، حياط طبيعي و اكوسيستم بين النهرين را به خطر مي اندازد و به بحران ريزگردها در منطقه بزرگي از ايران و عراق دامن مي زند. ثروتمندان مناطق داخلي ايران با قدرت بيشتري كه در دستگاه حاكم دارند آب را از شاخه هاي كارون با تونل هاي شماره يك تا بي نهايت از كوهرنگ به يزد و اصفهان و قم مي برند و به آب شور خليج فارس اجازه مي دهند تا به جاي آب كارون ، تا شهر اهواز بالا بيايد. در ايران زمين داران با بهره برداري بي رويه از منابع آب هاي زير زميني كه طبق قوانين همين كشور هم متعلق به همه آحاد مردم است، بدون پرداخت حقابه به تخريب منابعي دست مي زنند كه چند هزارساله است و با اين روش بهره برداري افت آب هاي زير زميني غير قابل جبران خواهد بود. منافع را زمین داران این نسل می برند و خسارات آن را بی زمین های این نسل و کل افراد نسل بعد.
- اگر فقرا تقاضایشان برای چوب جنگل ها عمدتاْ برای سوخت است و نیاز آنان را می توان با چوب های درختان کشت شده سریع الرشد نیز پاسخ داد و یا با رساندن منابع دیگر انرژی آنها را از استفاده از چوب ها و بوته های طبیعی باز داشت، اما درخواست ثروتمندان براي چوب از جنبه ديگري است. چوب براي مصارف زيباسازي منازل و ساخت مبلمان و وسايل از درختاني كه به دليل كميابي ، گرانقيمت تر هم هستند، به گونه هاي كمياب تر فشار وارد مي سازد. در مورد گونه هاي فراوان تري از گونه هاي درختان جنگل ها نيز تخريب هايي به دليل بهره برداري شركتهاي بزرگ چند مليتي از اين درختان و يا حتي قطع درختان و كشت محصولاتي مثل موز و نارگيل و نخل روغني ديده مي شود كه در اينجا نيز عمدتاً شرايط بهره برداري و تخريب به گونه اي است كه منافع ظاهري آن به جيب ثروتمندان مي رود و منافعي كه نصيب فقرا مي گردد بسيار ناچيز و احتمالا در حد كارگري در اين مزارع بزرگ، يا كارخانه هاي چوب بري است.
حميدرضاوجداني / سايت توسعه پايدار و جغرافيا
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
- شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
- شما strong>نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
- شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن