اینجا آسمان ابری است .
Printable View
اینجا آسمان ابری است .
دلم تنگ است..
کاش زودتر باران بیاید تاغبارغم ها رااز چشمانمان بزدایدکاش....
قدم زدن در یک صبح پاییز و گوش کردن به صدای خش خش برگها بهم آرامش میده...
اینجا آسمان ابری است
دلم تنگ است.
کاش زودتر باران بیاید تاغبارغم ها رااز چشمانمان بزدایدکاش....
قدم زدن در یک صبح پاییز و گوش کردن به صدای خش خش برگها بهم آرامش میده...
و من در این آرامش، تنها به تو فکر میکنم و حس میکنم که من هم یکی از همین برگها هستم که بازی بازی از درخت و تو جدا شدم ... و حالا تنهام .
همیشه باران را دوست داشتم....تنها دوستی که با گریه ام می گرید و ارامش را به روح خسته ام می چشاند...دلم هوای باران کرده...تنها دوست وهمراه من در تنهایی
و باران باز می بارد
و من در سکوت پر از هیاهوی ان چقدر ساده تو را گم می کنم
ای صبوی صمیمی ثانیه های بی قراریم
باران يادگار توست ... خاطره نمناکی نگاه من استباران اشک آسمان است ... همانروزی که باريد و مرا ازوداع خبر داد ... از آينده های بی تو بودن ... از حسرت !
ليکن من آنقدر غرق در تو بودم که آسمان را از يادبرده بودم ... نه تنها آسمان که تمامی دنيا را !
باران ... دگر بار آمد و رفت ...
باران ... دگر بار آمد و رفت ...
و نوید نیامدنت را سر داد
اینجا آسمان ابری است
دلم تنگ است.
کاش زودتر باران بیاید تاغبارغم ها رااز چشمانمان بزدایدکاش....
قدم زدن در یک صبح پاییز و گوش کردن به صدای خش خش برگها بهم آرامش میده...
و من در این آرامش، تنها به تو فکر میکنم و حس میکنم که من هم یکی از همین برگها هستم که بازی بازی از درخت و تو جدا شدم ... و حالا تنهام .
همیشه باران را دوست داشتم....تنها دوستی که با گریه ام می گرید و ارامش را به روح خسته ام می چشاند...دلم هوای باران کرده...تنها دوست وهمراه من در تنهایی
و باران باز می بارد
و من در سکوت پر از هیاهوی ان چقدر ساده تو را گم می کنم
ای صبوی صمیمی ثانیه های بی قراریم
باران يادگار توست ... خاطره نمناکی نگاه من است
باران اشک آسمان است ... همانروزی که باريد و مرا از
وداع خبر داد ... از آينده های بی تو بودن ... از حسرت !
ليکن من آنقدر غرق در تو بودم که آسمان را از ياد
برده بودم ... نه تنها آسمان که تمامی دنيا را !
باران ... دگر بار آمد و رفت ...
باران ... دگر بار آمد و رفت ...
و نوید نیامدنت را سر داد
عادت کردم به نبودنت ..عادت کردم به تنها رفتن در باران ..عادت کردم به دیدن چتری که رو سرت گرفته اند .... عادت کردم..!