من نخواهم کرد ترک یار و جام می
زاهدان معذور داریدم که اینم مذهب است
Printable View
من نخواهم کرد ترک یار و جام می
زاهدان معذور داریدم که اینم مذهب است
تا هست به ذلت بکشندش ز جفا
تا مرد به عزت ببرندش سر دست
تورا دوست دارم بدون کلک
تورا دوست دارم چو نان و نمک
نمک مثل تو نان چو خورشید گرم
نه نانی چو آجر نه نان کپک
كرشمه اي كن و بازار ساحري بشكن
به غمزه رونق و ناموس سامري بشكن
نه سرپیرخرددارم ونه بخت جوان
عشق جاویدتوازپیروجوان مارابس
سحرم دولت بيدار به بالين آمد
گفت برخيز كه آن خسرو شيرين آمد
دلت به وصل گل ای بلبل سحر خوش باد
که در چمن همه گلبانگ عاشقانه تست
تاز ميخانه ومي نامو نشان خواهد بود
سر ما خاك ره پير مغان خواهد بود
دردم از یارست و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم
مردمومن ماتوراداریم وبس
جزتوحال مانپرسدهیچ کس