وبه انگشت نشان داد، سپیداری گفت:نرسیده به درخت
کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتراست.
Printable View
وبه انگشت نشان داد، سپیداری گفت:نرسیده به درخت
کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتراست.
تاب بنفشه می دهد طره مشکسای تو
پرده غنچه می درد خنده دلگشای تو
شب عاشقان بيدل چه شبي دراز باشد
تو بيا كز اول شب در صبح باز باشد
دردم از يار است و درمان نيز هم
دل فداي او شد و جان نيز هم
میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است
:309::309::309::309::309:
تو دامن زدستم فراچیدی و من
به پای تو دست تمنا شکستم
مرو به خانه ارباب بی مرودت دهر
که گنج عافیت در سرای خویشتن است
آنكه پامال جفاكرد چو خاك راهم
خاك مي بو سم و عذر قدمش مي خواهم
تقصیر من بود اشتباهی نوشتم بعد ویرایشش کردم