تو در شكستن دل ماهرانه استادي
برو،برو كه دگر از نگاهم افتادي
Printable View
تو در شكستن دل ماهرانه استادي
برو،برو كه دگر از نگاهم افتادي
یاران همنشین همه از هم جدا شدند
ماییـــــم و آستانـــــــه دولت پناه تــــــو
وقتي كه ساده باشي،در جامه نجابت
از تو نياز و خواهش،از آسمان اجابت
تركيب پيا له اي كه در هم پيوست
بشكستن ان روا نمي دارد مست
تورا مي بينم وهردم زيادت ميكند ميلم
تورا ميبينم و دردم زيادت ميكند هردم
مرا در منزل جانان چه امن عيش چون هر دم
جرس فرياد مي دارد كه بربنديد محملها
اي دل غم اين جهان فرسوده مخور
بيهوده نه اي،غمان بيهوده مخور
روز وصل دوست داران ياد باد
ياد باد ان روزگاران ياد باد
ديدم و مي آمد از مقابل من دوش
خنده تلخي نهاده بر لب پرنوش
غمزده چون ماهتاب آخر پاييز
دوخته بر روي من نگاه غم انگيز
زاهد ظالم پرست ازحال ما اگاه نيست
درحق ما هرچه گويدجاي هيچ اكراه نيست