شب عا شقان بيدل چه شبي دراز باشدتو بيا كز اول شب در صبح باز باشد
Printable View
شب عا شقان بيدل چه شبي دراز باشدتو بيا كز اول شب در صبح باز باشد
دوست نباشد به حقیقت که او
دوست فراموش کند در بلا
ای نام تو مونس روانم
جز نام تو نیست بر زبانم
مزده اي دل كه مسيحا نفسي مي ايد
كه ز انفاس خوشش بوي كسي مي ايد
در این روش که تویی بر هزار چون سعدی
جفا و جور توانی ولی مکن یارا
الا ای خاک خوزستان تو آنستی که دیدستی
سکندرها و قیصرها و لشکرهای جوشانش
شمایلی که در اوصاف حسن ترکیبش
مجال نطق نماند زبان گویا را
این دغل دوستان که می بینی
مگسانند گرد شیرینی :246:
يا رب تو آشنا را مهلت ده و سلامت
چندان که بازبیند دیدار آشنا را
ای کارگشای هرچه هستند
نام تو کلید هرچه بستند