و شایدم هنوز خودش آدم مناسبی نشده ...
Printable View
نمیدونم
حالا چرا ازدواج شما شده سوژه؟
نمیدونم :39:
چرا میپرسید ؟
نمیدونم
چرا نمی خواهید ازدواج کنید؟
کاش نمیدونستم ...
فرقی نداره وقتی ندونی و نبینی/ غصه ات میگیره وقتی میدونی و میبینی
فکر میکنم چون از مردم خسته م طرز فکرشون تر و خشک رو باهم سوزونده
من به مردم احترام میذارم اما نمیکشم بخوام با اینجور طرز فکرا زندگی کنم
تنهایی تنها رو بیشتر از تنهایی باهم دوست دارم
من از خودمم حوصله م سر رفته ،ما همه مون مقصریم ، واقعا ما چرا اینجوری میکنیم ؟چرا همه چی رو داریم از بین میبریم به اسم خیلی چیزها ؟ هم دنیا هم آخرتمون رو خراب میکنیم؟ اینکه من بخوام دوست دختر داشته باشم کار یک دقیقه است (اونم نه یکی نه دوتا ...) اما بخوام ازدواج کنم باید هفت خان رستم رو رد کنم؟
به قول محسن چاوشی :خان هفتصدم گذشت این چه هفت خانیه ؟ بخدا این ره که میرویم به ترکستانست
حلال رو حروم کردیم حروم رو حلال ...
گفتن اینا چه فایده ...مردم سرشونم که به سنگ میخوره بازم درس نمیگیرن
من بخاطر فعالیتم در بازاریابی خوب با این مردم آشنام همه فقط میدون ...کجا و چرا خدا میدونه که حتی از خودشونم بپرسی کجا دارید میرید بیشتریا جوابی واسه گفتن ندارن ،حالا این خوبه یه عده ای هم میگن چون بقیه دارن میرن اون سمت ما هم داریم میریم که جا نمونیم و کاریم ندارن که اون سمت مذکور چه سمتیه
دود این آتیشی که روشن شده داره همه مون رو کور میکنه ...کاش میتونستیم حقیقت رو ببینیم
میخوام انقدر کار کنم (شب و روز) که وقت نکنم سرم رو بخارونم چه برسه که به این چیزا فکر کنم
چرا اینجا مسلمان هست ولی اسلام نیست؟
مسلمون ، مسیحی ،یهودی بودن چندان فرقی نمی کنه ، و حقیقت دینه همشون یکیه
آدم ها بر حسب فطرتشون به سمت یکی از اینها کشیده میشن... تا بتونن زندگی کنن ،چون حقارت و ضعیف بودنشون روحس میکنن و برای نابود نشدن می خوان به یک نفر که خیلی بزرگتر ،توانمند تر و ... در کل بزرگتر از خودشون هست متصل بشن...بخاطر همین و چیزهای دیگه وارد یک دین میشن ،یا اینکه فقط به عنوان یک رسم از پدرانشون به ارث میبرن
کلا همه چی در فطرت ما بوده و هست...به نظر من چیزی به نام قواعد و قوانین دین وجود نداره ،کلا هر آدمی اگر براساس فطرتش که تماما خوبی و پاکی هست عمل کنه ، آدم مومنیه ،
بنظر من انسان ها فقط باید زندگی کنن...براساس فطرتشون زندگی کنن...یه دلیلش هم اینکه پیامبر و همچنین بقیه ی پیامبر ها که قوانین نماز خوندن و روزه و حج و ... رو رعایت نمی کردن فقط مثل بقیه ی آدم ها غرق در دنیا و زندگی و ... نشده بودن و فقط و فقط به ندای درونی قلبشون اعتقاد داشتن و تونستن خداوند رو ببینن و پاک باقی بمونن
در واقع خداوند با آوردن پیامبران و دین میخواسته به ما فطرتمون رو یاد آوری کنه و یجورایی حجت رو تموم کنه
و ...
در کل آدم ها در زندگی غرق میشن ،بخاطر همین هم هست که کلی از چیزهای اساسی رو نمی تونن ببینن ....
تندتند نوشتمااا بخاطر همین خیلیهم رو نوشتن و خود نوشته دقت نداشتم :39:
نظرت درمورد صحبت های من چیه؟
اگر انسانها بصورت فطری قادر به تشخیص خوب و بد بودن هیچ وقت پیامبری فرستاده نمیشد
ولی این رو باور دارم که انسانها بصورت فطری میتونن تا حدود زیادی خوب و بد رو از هم تشخصی بدن
چرا ؟ :39:
چون عقل دارند
چرا میگیدچرا؟
چرا : چون بحث رو به بیراهه میکشن
ما دوتا رسول داریم وبرای رسیدن به جواب یکیش کافی نیست
حرف مردم چقدر ارزش داره ؟