هر جا هستم
هر چه هستم
آرزوي بودن با تو را دارم
اي كاش بودي و مي ديدي
كه چگونه براي يك لحظه ديدنت
همه زندگيم را فدا خواهم كرد .....
Printable View
هر جا هستم
هر چه هستم
آرزوي بودن با تو را دارم
اي كاش بودي و مي ديدي
كه چگونه براي يك لحظه ديدنت
همه زندگيم را فدا خواهم كرد .....
چه کنم چاره چیست؟؟؟؟سهم من در دل این ویرانی؛ یک سبد بی تابی استدیده ام بارانیستکاش آنجا که دل از عشق سخن ها می گفتقلب ها سخت نبود،مهر در بند نبود..........
يکي گفت عشق
خنديدم
پرسيد چرا ؟
هيچ نگفتم و در دل گريستم.
ماه من! غم و اندوه اگر هم روزی مثل باران بارید
یا دل شیشه ای ات ، از لب پنجره ی عشق ، زمین خورد و شکست
با نگاهت به خدا ، چتر شادی وا کن
و بگو با دل خود ، که خدا هست ، خدا هست!
او همانی است که در تاریکترین لحظه شب
راه نورانی امید نشانم می داد...
ای که تمام خاطراتم بوی نفس های تو را می دهد
آبی آسمان هم به انداره تو در یادم نمانده...
دلم گرفته است از تنهایی های بی دلیل
و سنگ صبور شدن های بی دریغ
امشب از آسمان دیده ام پولک های اشک به وسعت
دریاچه ی عشق می بارند.
امشب نگاه بارانی مهتاب به شمشاد قامت تو روشن نشد.
امشب نذر اقاقی ها که هر شب دستان گرم و صمیمی تو
را انتظار می کشند ادا نشد.
امشب خواب گلدان شمعدانی خانه به آمدنت تعبیر نشد.
همچنان خیره به راهم تا تو بیایی .
انتظار من از تمام اقیانوس های بی انتها هم فراتر رفته :
اما هنوز از تو خبری نیست.
تمام ستارگان سپهر را با سر انگشتان لرزانم می شمارم تا تو بیایی :
اما هنوز سیمای ماهت هویدا نشده .
به جرم اينكه خيلي ساده بودم/
به زندان دلت افتاده بودم /
اگر چه حكم چشمانت ابد بود/
براي مرگ هم آماده بودم
تو یعنی با طلوع آبی مهر
صبور و شوق آرزو سرشار کردن
تو را آن قدر در دل می سرایم
که دل یعنی ترا زیبا سرودن
فدای تو شقایق احساس
و رویای بی آغاز سرودن
در دل من کسی است
که تا درخشش آخرين ستاره
تا پژمردن آخرين گل
و فرو افتادن آخرين برگ
چشم به راهش خواهم بود ...