-
من چیستم ؟
افسانه ای خموش در آغوش صد فریب
گرد فریب خورده ای از عشوه نسیم
خشمی که خفته در پس هر درد خنده ای
رازی نهفته در دل شب های جنگلی
.
من چیستم ؟
فریادهای خشم به زنجیر بسته ای …
بهت نگاه خاطره آمیز یک جنون
زهری چکیده از بن دندان صد امید
دشنام پست قحبه ی بدکار روزگار
.
من چیستم ؟
بر جا ز کاروان سبک بار آرزو
خاکستری به راه
گم کرده مرغ دربه دری راه آشیان
اندر شب سیاه
.
من چیستم ؟
یک لکه ای زننگ به دامان زندگی
و زننگ زندگانی آلوده دامنی
یک ضحبه ی شکسته به حلقوم بی کسی
راز نگفته ای و سرود نخوانده ای
.
من چیستم ؟
…
…
.
من چیستم ؟
لبخند پر ملامت پاییزی غروب
در جستجوی شب
یک شبنم فتاده به چنگ شب حیات
گمنام و بی نشان
در آرزوی سرزدن آفتاب مرگ
-
چه تاريك و چه دل گيرم در اين شب هاي بعد از تو
به زخمي خو گرفتم،زخم ناپيداي بعد از تو
منم با يك سبد آواز همراهي،تو تنهايي
و من حالا به فكرم،فكر يك تنهاي بعد از تو
و شعرم شاخه تنگ نفس هاي من من شد
غزل،اين يار ديرينه كه شد آواي بعد از تو
و چون رودي كه گم كرده خم دريايي خود را
نمي دانم چه بايد كرد،فرداهاي بعد از تو
تو صبحي در شب يلداي من بودي،ولي اينك
چه تاريك و چه دل گيرم در اين شب هاي بعد از تو
-
چــــــرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد!
من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک
-
ما کار خویش به خدا واگذاشتیم
در دل به غیر تخم توکـــل نکاشتیم
چشم امیدماست به لطف خداوبس
وز غیر او امید تمنـــــا نداشتیم
-
-
سحر
بهترین لحظه های روز و شبم
لحظه های شکفتن سحر است
که سیاهی شکسته پا به گریز
روشنایی گشوده بال و پر است
-
من حريص عطر لبخندم
حريص آوازهاي نو....
-
بگذار کسی نداند که چگونه من به جای نوازش شدن ،
بوسیده شدن ،
گزیده شده ام !
-
تا روح بشر به چنگ زر زندانیست
شاگردی مرگ پیشه ای انسانیست
جان از ته دل طالب مرگ است... دریغ
در هیچ کجا برای مردن "جا" نیست
-
همه دوست دارند به بهشت بروند
اما کسی دوست ندارد بمیرد!
بهشت رفتن.....
جرات مردن میخواهد.