من و مقام رضا بعد ازین و شکر رقیب
که دل به درد تو خو کرد و ترک درمان گفت
Printable View
من و مقام رضا بعد ازین و شکر رقیب
که دل به درد تو خو کرد و ترک درمان گفت
تشنه ام این رمضان تشنه تر از هر رمضانی
شب قدر آمده تا قدر دل خویش بدانی
یارب! به تو دل خوشم که با من هستی
هرگز دل غمگین مرا نشکستی
آنگه که بنالد دل بیچاره ی من
دستگیره تویی ای که به دل پیوستی
یارب بگذاردر گذاری باشم
سوزی به دلم بخش که سازی باشم
سازی که بسوزدم ، شوم مشتی خاک
خاکم کن تا مهر نمازی باشم
مرا از خاک این عالم رها کن
بر آن عرش بلند خود ندا کن
نمیخواهم در این عالم بمانم
مرا بر باغ و بستانت صدا کن
نازنینی چو تو پاکیزه دل و پاک نهاد
بهتر ان است که با مردم بد ننشینی
یار ما بی رحم یاری بوده است
عشق او با صعب کاري بوده است
تا سر زلف خم اندر خم خود شانه زذی
قرعه ی عشق به نام من دیوانه زدی
يارب از کرده به لطف تو پناه آورديم
به اميد کرمت روي به راه آورديم
میکنی ویران دلم با تند خویی های خویش
خانه آباد از چه رو کاشانه ام ویران کنی