لغت نامه ي عشق لبريز نامت
تو از صميمي ترين اقتباسي
ببين خواب خوابست دژبان عقلم
چرا باز از عشق مي هراسي؟
Printable View
لغت نامه ي عشق لبريز نامت
تو از صميمي ترين اقتباسي
ببين خواب خوابست دژبان عقلم
چرا باز از عشق مي هراسي؟
یا که به راهت آرم این صید دل زمیده را
یا به رهت سپارم این جان به لب رسیده را.
از هستي خويش تا پشيمان نشوي
سر حلقه ي عارفان و مسان نشوي
تا در نظر خلق نگردي كافر
در مذهب عاشقان مسلمان نشوي
یک کوزه شراب تا به هم نوش کنیم
زان پیش که کوزه ها کنند از گل ما
اگه ميخواي واسه هم بمونيم * بيا تو عطر گلا لونه كنيم
بيا رو لباي غمگين وفا * صداي گريه رو وارو نه كنيم
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران
رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند
هر چه آفاق بجويند کران تا به کران
نميرسد دستم به دستهايت . آه
چه قدر بالايي چه قدر پايينم !
كجاست ؟محتاجم به سكر چشمانت
كه شعر هم امشب نداد تسكينم
مردگفت اکنون گذشتم از خلاف
حکم داری تیغ برکش از غلاف
فانوس چشم هاي تو سر شار روشني است
شب ها چه قدر طرز نگاه تو ديدني است
عمري برادرانه برايت سروده ام
اما ببين روح تو بامن چه ناتني است
تو پنداري ره و رسم تو نيکوست
ترا همسايه نيکو بود، اي دوست