http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
بزرگترین موفقیت زندگی ام این بوده است که با چشم های خودم دیدم که چطور فراموشم کرد.
Printable View
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
بزرگترین موفقیت زندگی ام این بوده است که با چشم های خودم دیدم که چطور فراموشم کرد.
گـفـت : بـگـو ضـمـایـر را
گـفـتـم : مــَن مـَن مـَن مــَن مَــن مــَن
گـفـت:فــقـط مــن ؟
گـفـتـم: بـقـیـه رفـتـه انـــد
http://pnu-club.com/imported/2012/09/963.jpg
http://pnu-club.com/imported/2012/09/964.jpg
دلتنگـــی
عین آتش زیر خاکستر است
گاهـــی فکر میکنـــی تمام شده
اما یک دفعه
همه ات را آتش مـــی زند . . .
بــی معــرفت !
دارمــ در دریــای اشــکـ هایــمـ ، غــرق مـی شومــ ...
بــر نمیگــردی ؟
میــترسم خــاطــراتـت را فـ ـراموش کــنم ...!
به واژه ها اعتماد نکن،کلمات فریبمان می دهند..وقتی اولین حرف الفبا کلاه سرش برودفاتحه کلمات را باید خواند.....
http://pnu-club.com/imported/2012/09/982.jpg
آدمها این روزها مثل جمعه ها می مانندپر از ابهامندمعلوم نمیکنندفردند....یا....زوج!!!!
دلتنـــگ کــه شــــــدی،
پیـــش ِ مــــن بیـــا،
کمـــی غصّــه هســـت
بــــــــــــــــا هــــــــــــم مـــــــــی خـــــــــوریـــــــم
http://pnu-club.com/imported/2012/09/984.jpg
سكوت مبهم چشمان تو
بگذار حرفهايمان همچنان در نگاه من و در
سكوت مبهم چشمان تو پاك باقي بماند اين
نهايت زيبايي است براي من كه هر لحظه
به تو بينديشم و شايد براي تو كه ، بي آنكه بداني
دلي برات مي تپد
و صميمانه درود مي فرستد . بگذار هر
دو جدا از هم و دور از هم ، در شور و شوق
دوست داشتن ها ، منتظر بمانيم كه انتظار
معني وسيعي است در جريان زندگي ...
http://pnu-club.com/imported/2012/10/2.jpg
عاشق سرگشته
بسكه درفكروصال يارسرگردان شدم
پاي من لغزيد وناگه بر چاهي افتان شدم
ديده بگشودم ديدم هزاران همچو خود
از تعجب بهت بودوسخت حيران شدم
ديدم صد هزاران همچو من سرگشته بود
هم به حال خويش هم انان بسي نالان شدم
گفتم اي بيچارگان اينجاچرا افتاده ايد
من به تار زلف او به چاه آويزان شدم
عشق جانان قوه بيناييم را بر گرفت
فكر اوازسربه قعرچاه ازآن شدم
داد پاسخ يكنفركه عاشق شوريده هاي
مگوتنها منم چون زلف اوپيچان شدم
اين جماعت جملگي سر باخته دل باخته
من يكي ازصدهزارن كه بي سامان شدم
تاشنيدم به چاه عشق تنها نيستم
درگلستان وفاماند گل خندان شدم
گفتم عيبي نيست صدها در خطر افتاده اند
خوش بود درچاه گرچون يوسف كنعان شدم
ياربا ما بي وفايي مي كند بيسبب ازماجدايي مي كند
شمع جانم را بكشت ان بي وفا جاي ديگر روشنايي مي كند
ميكند باخويش خود بيگانگي با غريبان آشنايي مي كند