در اين سراي بي كسي كسي به در نمي زند
به دشت پر ملال ما، پرنده پر نمي زند
Printable View
در اين سراي بي كسي كسي به در نمي زند
به دشت پر ملال ما، پرنده پر نمي زند
دعایت میکنم جانا نمی دانم تو می دانی؟
زیاد بوی زلف تو پریشانم تو می دانی؟
یه شب بیا تو خوابم بشو شکل یک ستاره
توی خواب دختری که جز تو هیچکس و نداره
هر که دلداده شد به دلدارش
ننشیند به قصد ازارش
برود چشم من به دنبالش
برود عشق من نگهدارش
شب و رزوم شده فکرت,به هر جا میرم ذکرت
نگاهی , از سر مهرت نما, مهتر شمائلها
الا يا ايها الساقي ادر كاسا و ناولها
كه عشق آسان نمود اول ولي افتاد مشكلها
اسمان همچو صفحه دل من
روشن از جلوه های مهتاب است
امشب از خواب خوش گریزانم
که خیال تو خوشتر از خواب است
تو غمگين مباش جلوه كه خوشند شهرياران
تو بيا بنوش جامي ز خم شكسته من
نذار از رفتنت ویرون شه جانم
نذار ازخود به خاکستر بریزم
کنار من که وا می پاشم از هم
تحمل کن ، تحمل کن عزیزم
مرا به هيچ بدادي و من هنوز بر آنم
كه وجود تو مويي به عالمي نفروشم