مو آن سرگشته خارم در بیابون
که هر بادی وزد پیشش دوانم
Printable View
مو آن سرگشته خارم در بیابون
که هر بادی وزد پیشش دوانم
ما معتقدیم عشق سر خواهد زد
بر پشت ستم کسی تبر خواهد زد
سوگند به هر چهارده آیه نور
سوگند به زخم های سرشار غرور
آخر" شب سرد ما سحر می گردد
مهدی به میان شیعه برمی گردد...
دلم دور است و احولش نزونم
کسی خواهد که پیغامش رسونم
خداوندا از مرگم مهلتی ده
که دیداری بدیدارش رسونم
مهرت ای دوست زمانی ز دلم پاک شود
که همه پیکر من یکسره در خاک شود...
دلا بی تو زار و ناتوانم
جگر پر خار و پر خس دیدگانم
مستی علم و عمل رخت ببست از سر من / تاکه از ساغر لبریز تو هشیار شدم..
مطرب عشق عجب ساز و نوايي دارد
نقش هر نغمه كه زد راه بجايي دارد
دارم از زلف سیاهت گله چندان که مپرس
که چنان زه شده ام بی سرو سامان که مپرس..
ساقیا امشب صدایت با صدایم ساز نیست
یا که من بسیار مستم یا که سازت ساز نیست..
ساقیا امشب صدایت با صدایم ساز نیست
یا که من بسیار مستم یا که سازت ساز نیست..