جهانى سازى، فناورى اطلاعات و تضاد بين كشورهاى جهان
جهانى سازى، فناورى اطلاعات و تضاد بين كشورهاى جهان
بابكسيف - توضيح: مقاله حاضر، برداشتى آزاد، از تحقيقات معتبر انجام گرفته توسط«اى. جى. ويلسون» تحت عنوان «جهانى سازى، فناورى اطلاعات و تضاد بين كشورهاى جهان هاى دوم وسوم» است كه بنا به يافته هاى نويسنده اين سطرها، در آن تغييراتى داده شده است.
كليه منابعى كه داخل كروشه به آن ها ارجاع داده شده درپايان بخش دوم مقاله در سايت روزنامه خواهد آمد.
•••
• مقدمه
ازآنجا كه هر فعاليتى در حوزه فناورى اطلاعات متاثر از روند هاى جهانى و نيز شرايطحاكم است بنابراين نمى توان بدون داشتن يك تصوير «جهانى» فعاليت ثمربخشىرا پى گرفت. روند هاى متعددى را مى توان در سطح بين المللى يافت كه تاثيرات بسيار زيادى درزندگى بشر امروز دارند.
اخبار روزانه كه در جهان منعكس مى شود حاكى از تضاد هاىاجتماعى در كشورهاى در حال توسعه آسيايى، آفريقايى و يا كشور هاى از بند كمونيسمرها شده است. اينتضادها در بسيارى از كشورها نظير اسرائيل، بوروندى و يا ليبريا تبديل به حركت هاى قهرآميزشده است. از ديگر روندها، فرآيند جهانى شدن است. جهانى سازى در اقتصاد، توليد و حتى فرهنگ درقالب اين مقوله قرار مى گيرند. در حدود يك تريليون دلار در روز در سراسر جهان جابه جا مى شود و اتومبيلى كه يك فرد در عراقسوار مى شود، مى تواند در برزيل مونتاژ شده باشد كه در ساخت آن حدود ۵كشور ديگر دخيل باشند. بعضى بيكارى هاى محلى مى توانند منشاء جهانى داشته باشند وبعضى اعتراضات سياسى مثلاً در ايران مىتواند داراى اهميت بسيارى براى سران كشور هاى بزرگ باشد.
روند ديگرى كه چهره جهان را تحت تاثير خود قرار دادهاست، «انقلاب اطلاعاتى» است. اين انقلاب اطلاعاتى ديگر چنان شناخته شده است كه نياز به شرح فراوان در مورد ابعاد آننيست.
سه «كلان روند» انقلاب اطلاعاتى، تضاد هاى سياسى قومى وجهانى شدن هر يكمى توانند بر آينده جهان تاثير بسيار زيادى باقى گذارند. تصميم گيرىبراى آينده،كاملاً متكى بر اين سه كلان روند خواهد بود. تعامل اين سه روند، مبحث اصلى اين نوشته را بهخود اختصاص مى دهد.
تحقيقات نشان مى دهند كه بر خلاف ادعاى بعضى ازهواخواهان فناورى اطلاعات، اين فناورى بر روى جوامع با توسعه كمتر تاثيرگذارىكمترى دارد.[۱] در مطالعه ادبيات موضوع فناورى اطلاعات، در بسيارى اززبان هاى غيرانگليسى به عباراتى نظير «خواهد شد»، «ممكن است»، و«بايد»، برمى خوريم. به عبارت ديگر، مطالعات، بيشتر حولآنچه كه قرار است بشود است، تا آنچه كه شده است. نكته ديگر كه به دست آمده آنكه، جامعهبر فناورى اطلاعات مسلط است و برعكس آن صحت ندارد. فناورى اطلاعات يك نيروى مجزا و برتراز جامعه نيست بلكه ابزارى تحت تسلط گروهى است كه در دسترس بودن و تمايل به آن وسيله توزيع قدرت و ثروت در يك جامعه معينمى شود.
نكته حائز اهميت آنكه، دو مقوله «فناورى اطلاعات بهعنوان رسانه» و«فناورى اطلاعات به عنوان عامل عجين شده با توليد» بايكديگر متفاوتند. مطالعات نشان مى دهند كه دومى تاثيرات بسيار بيشترى بر روى جامعه مى گذارد. به عنوان مثال، توليد تراشه هاىبا سرعت بالاتر تاثيرات عميق ترى برروى شغل و وضعيت اقتصادى افراد نسبت به تلويزيون و فيلم هاىهاليوودى دارند.
جنبه مهمتر آنكه، جهان گرايى در فناورى اطلاعات، پايههاى حكومتى را هرچهبيشتر از گذشته سست و ناپايدار خواهد كرد و اين به دليل دسترسى مردمبه اطلاعاتى استكه در گذشته تنها مخصوص دولت ها و حكومت ها بوده است. اكنون بررسى اثر فناورى اطلاعات بر زندگى بشر، از بحثسلامت گرفته تا حمل ونقل، از حوزه دفاع گرفته تا آموزش چندان ناشناخته نيست.
اگر بخواهيم تعريفى از جهانى شدن به دست دهيم مى توانگفت: «جهانى شدن بسطو گسترش كمى و كيفى جريان هاى فعال و نيز عقايد و ايده ها درفرامرزها است.»
اين پديده مى تواند شامل جريان هاى اقتصادى و يا فرهنگىباشد. البته استدلال هايى نيز وجود دارند كه جهانى شدن را يك مرحله بعد از «بين المللى شدن» در نظر مى گيرند. بعضىديگر تفاوتى بين «بين المللى سازى» و جهانى شدن قائل نيستند.
در اين بررسى «جهانى شدن فناورى اطلاعات» براى انتقال دوبعد از موضوع بهكار مى رود: جريان بين مرزى از مضامين اطلاعات نظير فيلم، ديسك هاىفشرده، پخشراديويى، نوار هاى ويدئويى و نظاير آن و ديگرى توزيع گسترده سخت افزارى كه به صورت ملى ومنطقه اى توليد، توزيع و مصرف اطلاعات را بر عهده دارد. بنابراين منظور از جهانى سازى در حوزه فناورىاطلاعات به دو بخش مضامين و سخت افزار اشاره دارد.
يك مفهوم ديگر كه در اين نوشته به آن اشاره خواهد شد آناست كه در بسيارىاز نوشته ها سه منظر مشخص و جدا از فناورى اطلاعات معمولاً بايكديگر يكسان درنظر گرفته مى شوند. اين سه منظر عبارتند از : «فناورى اطلاعات به عنوان رسانه»، «فناورىاطلاعات به عنوان عامل عجين شده با توليد» و در نهايت «فناورى اطلاعات به عنوان محرك تغييراتساختارى».
استفاده از «فناورى اطلاعات به عنوان رسانه» به اين معنااست كه فناورىاطلاعات را به عنوان يك مضمون در نظر گرفته ايم. تحليلگران سعى مىكنند خبر هاىآشكار و صريح را ارائه كرده و خبر هاى تلويحى را تفسير كنند و آن را از طريق سيستم هاى اطلاعرسانى به مخاطب برسانند. ممكن است براىبسيارى، چنين فعاليت هايى به عنوان اثر فناورى اطلاعات كافى باشداما بسيارى ازكارشناسان تاثير اين اطلاعات بر تصميم گيرى و رفتار مخاطب را به عنوان اثر فناورى اطلاعات درنظر مى گيرند. بررسى اين رفتارها باعث مى شود كه بتوان تعاملات، همكارى ها و يا تشكل هايى كهايجاد مى شوند را ارزيابى كرد.
«فناورى اطلاعات به عنوان عامل عجين شده با توليد»، اينفناورى را به عنوان يك منبع، همانند سرزمين، نيروى كار و نظاير آن در نظر مى گيرد كه در كنار عوامل ديگر موجب رشد درتوليد و نيز اقتصاد مى شود. فناورى اطلاعات مى تواند در «بازساخت» منابع و نيز دسترسى و توزيعآنها موثر باشد. توسعه سيستم هاى ارتباطى در كشور هاى در حال توسعه يكى از مصداق هاى اين تعريف است.
منظر سوم، «فناورى اطلاعات به عنوان محرك تغييراتساختارى» است كهنمايانگر ارتباط درونى و بيرونى سلسله مراتب مختلف از سازمان هاىعمومى، خصوصى،دولتى و يا غيردولتى است. اين روابط سبب بازتعريف سازمان ها خواهد شد.
نكته مهم آنكه، استفاده از مفاهيم مختلف نبايد باعث شودكه اين منظرها ازفناورى اطلاعات با يكديگر اشتباه شوند و بايد توجه داشت كه هر يك ازاين رويكردهامكانيسم هاى مخصوص به خود را به كار مى گيرند.