چشم انداز (vision) چیست؟

چشم انداز ، اعلامیه جهت گیری سازمان می باشد و بیانگر هویت ،آرمان و چگونگی رسیدن به آن است .چشم انداز آرزوهای مدیریت برای كسب و كار را توصیف كرده، تصویری از مقصد آینده سازمان را ترسیم كرده و منطق چگونگی مناسب بودن این مطلب برای شركت را شرح می‌دهد
این اعلامیه به سه سؤال اساسی زیر پاسخ می گوید
ما به چه کاری مشغول هستیم؟ (ماموریت)
ما می خواهیم چه بشویم؟ (آرمان)
ما به چه ارزش هایی متصف می باشیم ؟(ارزشها)

ماموریت (Mission)

ماموریت بیانگر علت وجودی سازمان است و جایگاه سازمان را از این جهت که به چه کاری اشتغال دارد نشان می دهد .
برای تعریف ماموریت سازمان به چهار سؤال زیر پاسخ داده می شود :
چه چیزی ؟
برای چه کسانی؟
چگونه ؟
چرا ؟
ویژگی های ماموریت

سازمان را بدان گونه که هست و آنچه در نظر دارد بشود ، معرفی کند.
به اندازه ای محدود باشد که برخی از فعالیت های مخاطره آمیز را حذف نماید و به اندازه ای وسیع و گسترده باشد که برای رشد خلاق و نوآوری انگیزه ایجاد کند.
سازمان را از سایر سازمانها متمایز کند.
به عنوان چارچوبی عمل کند که بتوان بدان وسیله فعالیت های کنونی و آینده را ارزیابی کرد.
به حد کافی واضح و شفاف باشد تا همه کارکنان بتوانند آن را درک نمایند.
ماموریت خوب
ماموریت خوب به جای نگاه به محصول و یا تکنولوژی تولید (نگاه از درون سازمان) ، به نیازهای اساسی در بازار توجه دارد (نگاه از بیرون سازمان).
شرکت ا تی اند تی خود را در حرفه ارتباطات می بیند تا تلفن.
حرفه شرکت ویزا صدور کارت اعتباری نیست. او امکان مبادله کالا و خدمات را فراهم می سازد.
یک شرکت تولیدکننده کود شیمیایی : ماموریت ما افزایش بهره وری کشاورزی است.
ماموریت دیزنی لند : خوشحال کردن مردم
ماموریت - شرکت تلگراف و تلفن آمریکا: نهایت سعی خود را می کنیم به بهترین شکل ممکن همه مردم دنیا را در هر کجا و در هر زمان به یکدیگر برسانیم. می کوشیم وسایلی را ارائه دهیم که مردم جهان بتوانند بسیار راحت با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و هر نوع اطلاعات و خدماتی را مبادله نمایند

2. آرمان

آرمان پاسخ به سؤال”چه می خواهیم بشویم؟“ است.
آرمان ایده آل و یا وضعیت مطلوب مجموعه اهداف درازمدتی است که دستیابی به آنها در آینده ای نزدیک غیر محتمل می باشد ولی امکان حرکت به سوی آن برای سازمان میسر است . این اهداف مانند چراغ روشنی در فاصله ای دور راهنمای سمت و جهت حرکت سازمان می باشد.
آرمان می تواند در موضوعات مربوط به درون سازمان ، موقعیت سازمان در بیرون و محصول سازمان تنظیم شود.
در نوشتن آرمان باید ذهن را از قید و بند مشکلات اجرایی حاضر رها ساخت و هیچ قیدی خودنهاده بر سر راه بلندپروازیهای ذهن ایجاد نکرد.

آرمان شرکت سونی
سونی باید کاری کند که نظر جهانیان را به کالاهای ژاپنی عوض کند .جهانیان تصور می کنند کیفیت کالاهای ژاپن بد است . این تغییر نگرش باید به نام سونی ثبت شود.
فرآورده هایی تولید می کنیم که در سرتاسر دنیا خواهان داشته باشند .
ما اولین شرکت ژاپنی خواهیم بود که وارد بازار امریکا می شویم و فرآورده های خود را خودمان توزیع می کنیم.
نوآوریها را دنبال می کنیم و مثل رادیو ترانزیستوری چیزهایی تولید می کنیم که آمریکاییها قادر به تولید آن نباشند.
پنجاه سال بعد ، نام سونی معروفترین نشانه تجارتی سرتاسر کره زمین خواهد بود .
از بابت کیفیت و نوآوری با نوآورترین شرکت های جهان رقابت خواهیم کرد .
در آن هنگام “ساخت ژاپن“ نه تنها اسباب ننگ نخواهد بود بلکه غرورآفرین نیز خواهد بود.

نقش انگیزه آفرینی آرمان
در یکی از تحقیقات معتبر جهانی در بین 18 شرکت سرآمد 14 شرکت از بین آنها بوسیله اهداف بلند پروازانه به پیشرفت کنونی خود رسیده اند
هدف بلند پروازانه یک هدف عادی نیست ، جسورانه و به دور از عقل و دور اندیشی میباشد ، لذا به نیرویی قوی بعنوان پشتیبان نیاز دارد تا دائما گوشزد نماید که ما میتوانیم .

مثالی دیگر
هنری فورد در سال 1907 هدف خود را ”مردمی کردن خودرو” اعلام کرد . وی گفت : ما می خواهیم برای انبوه مردم خودرویی بسازیم که قیمت آن در حدی خواهد باشد که همه مردم بتوانند آن را بخرند و خود و خانواده شان برای تفریح در سرزمین های خدا گردش کنند . ((اسب از خیابانها ناپدید خواهد شد و خودرو جای آن را خواهد گرفت.))
این هدف جسورانه زمانی مطرح شد که فورد به همراه یکی از 30 شرکت خودرو ساز در تلاش برای دستیابی به سهم بازار بیشتر بود.

3. ارزشها (فلسفه سازمان)

فلسفه سازمان ، منعکس کننده باورها ، اولویت ها و ارزشهای اساسی سازمان است.این ارزشها راهنمای تصمیم گیری مدیریت و هم چنین هدایت گر رفتار افراد در سازمان می باشند . ارزشها ، بایدها و نبایدهای سازمان را بیان می کنند.
درستی ارزشها اصل نیست ؛ بلکه موضوع مهم ، داشتن آنهاست ، به طوری که راهنمای کارکنان شرکت باشد.
اصول ارزشی، به اصول بنیادی و ماندگار هر سازمان گفته می‌شود.
شمار این اصول راهنما، اندك ولی عمر آنها طولانی است و نیاز به داوری دیگران ندارد و برای كسانی كه درون سازمان هستند، ارزش و اهمیت ذاتی دارند.
منشاء این اصول، خواست و نیاز بازار نبوده است. آنها، منشاء درونی دارند.



ارزشهای شرکت دیسنی

کلیه کارکنان تازه استخدام دیسنی لند باید در برنامه آموزشی چند روزه شرکت کنند تا زبان تازه ای را یاد بگیرند . زبانی که واژگان و اصطلاحاتی خاص دارد :
کارکنان یعنی “ گروه نمایشی “
مشتریان یعنی “ مهمانان “
جمعیت یعنی “ مخاطب “
هر نوبت کار مساوی است با “ اجرای نمایش “
شغل یعنی “ نقش “
مشتریان یعنی “ مهمانان “
شرح شغل یعنی “ سناریو “
لباس متحدالشکل یعنی “ لباس نمایش “
اداره کارگزینی یعنی “ گزینش بازیگران “
کار کردن یعنی “ حضور در صحنه “
استراحت یعنی “ حضور در پشت صحنه “
کار دیسنی ، شاد کردن مردم است . چیزی که مهم است همین است . این که مردم چه کاره هستند ، به چه زبانی حرف می زنند ، چه شغل و مقامی دارند ، اهل کجا هستند ، از چه قوم و قبیله ای هستند و چیزهایی از این قبیل ، بی اهمیت است . وظیفه ما ایی است که آنها را خوشحال کنیم . در اینجا هیچکس را برای تصدی یک شغل استخدام نمی کنند . اینجا همه در خدمت اجرای یک نمایش هستیم .
در دیسنی لند ما خسته می شویم ، اما کسل و دلمرده نمی شویم . حتی اگر روز ، سخت گذشته باشد باید خندان و خوشحال باشیم . باید لبخندی صادقانه به لب داشته باشیم . لبخندی که زورکی نباشد و از درون انسان جوشیده باشد . اگر هیچ بهانه ای برای تبسم نباشد باید توجه داشته باشیم که به خاطر همین لبخند حقوق می گیریم.

چالش اساسی
تدوین چشم انداز یک ضرورت و شرط لازم برای جهت دار نمودن سازمان است ولی این فقط آغاز راه می باشد چالش اساسی ایجاد توجه همگانی به سمت آن می باشد.
هدف اصلی هم راستا نمودن سازمان با چشم انداز است.
سازمان میبایستی به یک چالش اساسی کشیده شود تا همسوسازی سازمان با چشم انداز ایجاد گردد.