سوریان: طلای المپیک حسرت چهارساله نه،رویای بچگی ام بود/ چه لذتی زیباتر از شنیدن سرود ملی روی سکوی المپیک؟
خبرآنلاین: حمید سوریان روبروی مان ایستاده درحالی که مدال خوشرنگ طلایش چشمان مان را می نوازد مدالی که کاروان ایران ، 9 روز در حسرتش می سوخت . کشتی مان 12 سال و کشتی فرنگی مان یک عمر. تقریبا همه ایرانی های درون سالن بالای میکسد ژون بودند و فریادهای ایران ایران شان هیجانی خاص به این گفت و گو داده بود.
بالاخره مدالی را گرفتی که 4 سال به انتظارش بودی!
4 سال؟ من اقلا 10 سال است که حسرت این مدال را دارم. از روزی که کشتی را شروع کردم. تقریبا این مدال رویای کودکی ام بوده. البته حقیقت این است که بعد از شکست پکن ، خیلی سختی کشیدم و حسرتم زیاد شده بود اما خداراشکر حالا این مدال در دستم است.
شروع سختی داشتی؟
تقریبا منطقی بود. خودم هم مطمئن بودم که سخت شروع می کنم چون وزن زیادی را برایاین بازی ها کم کرده بودم و انرژی زیادی هم از دست داده بودم. خیلی بازی اول سخت بود. بیشتر باید با خودم رقابت می کردم . با قوای بدنی ام که تحلیل رفته بود. ولی از بازی دوم شرایط بهتر شد. به مرور با تمرینات اختصاصی آقای بنا توانستم آمادگی ام را پیدا کنم. آقا بنا به صورت ویژه با من کار کرد و تلاش زیادی داشت که بتوانم همانی باشک که همه منتظرش بودند. کم کم شرایطم بهتر شد و خدا را شکر توانستم به مدال طلا برسم.
تا حالا 5 مدال جهانی داشتی ، این مدال چه فرقی داشت؟
هیچ مدالی ، مدال طلای المپیک نمی شود.
حذف حریف ژاپنی ات چقدر در کارت موثر بود؟
من آمده بودم که ببرم. از حریف ژاپنی هم ترسی نداشتم البته با باخت او مسیر من راحت تر شد.
چه آرزویی داری؟
الان؟فقط خدا رو شکر می کنم که پرچم کشورم را بالا برده ام در المپیک. نمی دانید چقدر شیرین است اینکه الان همه خوشحالند. امیدوارم با این برد ، لبخند روی لبان مردم ایران آمده باشد.
و آینده چه خواهد شد؟
البته من به تنهایی نمی توانم برای آینده تصمیمی بگیرم .همیشه در همه کارهایم آقای بنا کمکم کرده .حالا هم باید با او صحبت کنم . بایدببینم چه برنامه ای دارد. من فقط 27 سال دارم و سنم جواب می دهد که یک المپیک دیگر هم باشم. ولی دیگر نمی توانم وزن کم کنم. امکانش نیست که بخواهم باز هم در 55 کیلوگرم کشتی بگیرم.
فرق لندن با پکن؟
آنجا یک شکست بزرگ بود ، اما درس خوبی بود. الن می فهمم آن باخت چه کمکی به کشتی ام کرد.
رئیس جمهور آذربایجان هم به سالن آمده بود. این را می دانستی؟
من این قدر غرق در مسابقه بودم که نمی فهمیدم چه کسانی در سالن هستند.
امروز مصادف بود با تولد محمد بنا ،این طلا بهترین هدیه برای او بود؟
امیدوارم که این طور باشد. او زحمت زیادی برای من کشیده . واقعا خوشحالم که با این طلا ، زحماتش به بار نشست. قبل از اعزام به لندن هم هم قسم شدیم تا بهترین نتیجه را رقم بزنیم. خداراشکر این اتفاق الان افتاده. امیدوارم خیلی بیشتر از این بتوانم زحمات اورا جبران کنم این مدال متعلق به بناست. مدالم را هدیه تولدش می دانم و به او تقدیمش می کنم.
فکر می کنی این مدال آوری در کشتی تداوم داشته باشد؟
امیدوارم که این روند ادامه داشته باشد.بچه ها شایستگی این را دارند که بارها پرچم کشورمان را بالا ببرند.من این قول را می دهم که باز هم این اتفاق می افتد.
