راز و نیاز

خدایا:
به من زیستی عطا کن که در لحظه ی مرگ
بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است حسرت نخورم
و مردنی عطا کن که بر بیهودگی اش سوگوار نباشم
بگذار تا ان را من خود انتخاب کنم
اما انچنان که تو دوست داری
چگونه زیستن را تو به من بیاموز
چگونه مردن را خود خواهم اموخت

دکتر علی شریعتی

وقتي براي رسيدن امشب به صبح فـــردا ،فاصله تنها يک لحظه اميد است،
وقتي براي از بين رفتن ظلمات يک اتاق تاريک تنها جان دادن يک شمع لرزان کافي است،
وقتي براي زنده ماندن يک ماهي خشکي زده به اندازه ريختن آبي از بين دو دست بي فکر، زندگي بس است،
وقتي براي پيوند آسمان و زمين ، تنها وساطت باران کافي است،
وقتي براي هم آغوشي دو دلداده ي پروازي،تنها ايستادگي شاخ تکيده درخت کهنسالي بس است،
وقتي براي پنهان کردن اشکهاي بي کسي ام تنها رخ سپيد اوراق خاموش سررسيدم همراز است،
وقتي براي همقـدمي در اين خيابان بلند تنها باران همراه من است،
وقتي در اين هياهوي روزمرگي در انتهاي شب از فرط تنهايي کــــــوير مي شوم،
آنوقت تو لبخندي که براي من دليل زندگي است ، از من دريغ مي کني!...
خدای خوب من محتاج لبخندتیم تا ابد....

خدایا
جان من آخر به لب آمد
نه روزم صبح امید است
نه نجوای قریبم در سکوت شب آمد
خدایا عاقبت این چیست؟
این پستی
این مداوم سستی و مستی
این سراسر رنجش هستی
خداوندا
تو خود رسوائیم دانی
دوایم را تو خود خوانی
نمی گیری به رسم دوستی
بسویم عاقبت دستی؟
به جان من بگو هستی
بگو هستی...

خدایا بجز خودت به دیگری واگذارم مکن.!!
خدایا به که واگذارم می کنی؟ آیا به خویشاوندی که از من ببرد یا به
بیگانه ای که مرا از خود دور کند یا به کسانی که خوارم شمرند و تویی پروردگار
من و زمامدار کار من- ای خدا قرار ده بی نیازی در نفس من و یقین در دلم و
اخلاص در کردارم و روشنی در دیده ام و بینایی در دینم.!!

خدایا نمیدونم امروز چرا اینقدر دلم گرفته بود:25: